دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 96 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
تولید علم
عصاره اندیشه و نگرش محققین یا حاصل یافتههای پژوهشی آنان در قالب کتاب یا مقاله مجلات به ظهور میرسد. از زمانی که فردوسی "توانا بود هر که دانا بود" را بیان کرد و در ادامه بیکن بیان کرد "دانش توانایی است" ، محققان زیادی نقش کلیدی علم را یاد آور شدهاند. در عصر ارتباطات، تولید علم و دانش از ارکان توسعه و پیشرفت هر کشور میباشد و توسعه و شکوفایی در جنبههای مختلف نیز به ایجاد دانش و علم کمک میکند.
آنچه که در بحث تولید علم حائز اهمیت است، این است که نویسندگان تلاش میکنند مقالات خود را در مجلاتی منتشر کنند که در موسسه تامسون رویترز یا سایر موسسات نمایهسازی، نمایه شوند زیرا این امر به شناخته شدن نویسندگان در سطح جهانی کمک شایانی میکند. همچنین بدلیل اعتبار چنین مجلاتی در سطح جهانی، مقالات نمایه شده در مجلات این گونه پایگاهها بخت استفاده و در نتیجه دریافت استناد بیشتری داشته و به افزایش نمایانی و اثرگذاری مقاله در پیشبرد علم جهانی منجر میشود (بالابان،2012).
2-1-3. شاخص های کمی و کیفی علم
متخصصان علم سنجی برای سنجش علم از دو شاخص مطلق تعداد تولیدات و تعداد استنادها استفاده میکنند و شاخصهای دیگری مانند عامل اثرگذاری، درصد مدارک استناد شده، ضریب تاثیر و غیره که از این دو شاخص مطلق مشتق شدهاند را برای بهبود روند ارزیابی تولید علم معرفی کرده اند.
تولید مقالات در هر کشور میتواند نمادی از پیشرفتهای علمی آن کشور باشد و افزایش مقالات نویسندگان میتواند توسعه علمی یک کشور را نوید دهد. اما آن چه اعتبار تولید علم را تصدیق میکند کاربرد و اثرگذاری آن در پیشبرد دانش بشری است. شاخص استناد استفاده از اثر و میزان اثرگذاری را نشان میدهد زیرا فرض بر این است که نویسندگان به همه آثاری که برای نگارش مقاله استفاده کردهاند، استناد میدهند. از این رو، با استفاده از استناد که بوسیله یوجین گارفیلد معرفی گردید، میتوان به میزان استفاده و اثرگذاری یک مدرک پی برد.
2-1-3-1. استناد
دو واژه ارجاع و استناد معمولا مترادف در نظر گرفته میشوند. شاخص استناد به عنوان سنجه پایه برای محاسبه میزان اثرگذاری علم در نظر گرفته شده و سنجهای به نسبت کیفی است. در متون تعاریف مختلفی از استناد ارائه شده است. استناد عبارت است از قبول صحت و درستی یک مدرک توسط مدرک دیگر (آقاجانلو ، 1387 به نقل از نرین[1] و همکاران ،1976). استناد مهمترین شاخص علمسنجی است که میتواند بیانگر میزان نفوذ و تاثیر علمی یک اثر و نشاندهنده اعتبار مقاله باشد. این اعتقاد وجود دارد که آثاری که در حوزه علمی خود موثرتر هستند به دفعات بیشتری مورد استناد قرار میگیرند (عباسی و بیگلو ،1390 ).
بررسی متون نشان میدهد اگر مقاله ای از نظر کیفی مورد تایید باشد در سایر تحقیقات علمی از آن استفاده شده و در نتیجه میزان استناد به آن افزایش مییابد و کم کم در بدنه علم قرار میگیرد، اما گروهی از دانشمندان معتقدند حتی اگر مقالهای در مقالات دیگر به نقد کشیده شود نیز به نوعی اهمیت آن مدرک را نشان میدهد زیرا بیان ضعفها و کاستیهای اثر مورد انتقاد نیز میتواند از تکرار اشتباهات علمی پیشگیری نموده و در تولید علم جدید تاثیرگذار باشد ( آقاجانلو ، 1387).
گارفیلد[2](1972) نیز یکی از عملکردهای تعداد استناد مقاله را اثرگذاری علمی نویسنده بیان کرد (بورمن و دانیل، 2008 به نقل از اسمیت،1981). شمار استنادها میتواند میزان تاثیر علمی نویسنده را به وی نشان دهند. به این ترتیب نویسنده درخواهد یافت که چه تعداد مدرک او را تایید یا رد نمودهاند. از سوی دیگر، محقق میتواند محققین دیگر در رشته تخصصی خود را شناسایی کند. زیرا بطور معمول کسانی به یک اثر استناد میدهند که با آن اثر رابطه موضوعی داشته باشند و بدین وسیله محقق میتواند از عناوین مطالعاتی رشته خود آگاه شود. همچنین، این آگاهی به محققین کمک میکند از دوباره کاریها و صرف بودجههای تکراری پیشگیری کنند (زلفی گل ،کیانی بختیاری ،1387).
بنابراین، استناد به یک مدرک لزوما نشاندهنده صحت، درستی و تایید مطالب آن نمیباشد و استناد میتواند به دلیل انتقاد یا رد روش یا نتایج ارائه شده در مدرک مورد استناد به آن داده شود. همانطور که گارفیلد و ولجامس دورف[3] (1990) در بررسی استنادها به مقاله برونینگ[4] که از مقالات پر استناد در (1980-1988) بود، دریافتند که تنها 10 درصد از استنادها تاییدی بوده و 33 درصد از آنها استنادهای انتقادی بوده و نتایج و روش برونینگ در مقالهاش را به زیر سوال برده بودند.
2-1-3-2. انواع استناد در مطالعات تحلیل استنادی
بر اساس هدف تحلیل استنادی، عملکردها و انواع متفاوتی از استنادها در متون پیشنهاد شده است. بورمن و دانیل (2008) به نقل از گارزن ومرسر[5](2000) استنادها را با توجه به عملکرد آنها در انگیزههای استنادی به چند نوع طبقهبندی کردندکه عبارتند از:
استنادهای تاییدی[6]: استناد به آثاری که مدرک استنادکننده آنها را تایید میکند و با نظرات یا یافتههای اثرمورد استناد موافق است. این نوع استناد حاکی از وابستگی دو اثراست. درصد این نوع استنادها در مطالعات استنادی انجام شده حدود 10 تا 90 درصد بدست آمده است.
استنادهای مفهومی : استفاده از تعاریف، مفاهیم و نظریات اثر استنادکننده. درمطالعات رفتار استنادی میزان این استناد حدود 1 تا 50 درصدگزارش شده است.
استنادهای مقایسهای : نویسنده، اثر خود یا آثار دیگران را با اثر مورد استناد مقایسه کرده است یا اثراستناد کننده پشتیبانی علمی برای اثر مورد استناد است. میزان این استناد حدود 5 تا 40 درصدگزارش شده است.
استنادهای مقطعی/فرضی[7]: در این نوع استناد نویسنده به دانش فرض شده در یک اثر تاریخی اشاره میکند یا به این دلیل استناد میدهد که دانش موجود در اثر استنادکننده را دانشی عمومی فرض میکند یا به اثر مورد استناد به عنوان اثر پیشکسوت پیشین ادای احترام میکند. میزان این استناد حدود 5 تا 50 درصدگزارش شده است.
استناد به روششناختی[8]: استناد به روش استفاده از مواد، تجهیزات، فنون عملی و ابزار، روشهای تحلیل و فرآیندهای به کار رفته در اثر مورداستناد، استناد به روششناختی نامیده شده است. میزان این استناد حدود 5 تا 45 درصدگزارش شده است.
استنادهای تکذیبی[9](انتقادی) : در این نوع استناد، اثر استنادکننده به بحث درباره برخی جنبههای اثر مورد استناد پرداخته و آنها را مورد پرسش قرار میدهد. به این ترتیب، استنادگر نکات مورد انتقاد را تصحیح کرده یا تنها به ارزیابی منفی اثر مورد استناد اکتفا میکند. میزان این استناد حدود 1 تا 15درصدگزارش شده است.
انواع استنادهای ذکر شده در متون مختلف، بر اساس بررسیهای محققان مختلف شناسایی شدهاند اما استناد میتواند گوشهای از اهمیت اثر مورد استناد را نشان دهد و عوامل زیادی بر میزان استناد در جوامع علمی اثرگذار است. از جمله عواملی مانند زمان انتشار مقاله، حوزه موضوعی، مجله منتشر کننده، نوع مقاله، مخاطبان مقاله، شهرت نویسنده، در دسترس بودن انتشارات و مشکلات فنی.
از این رو، استناد میتواند بر اثر این عوامل به گروهی از مقالات سوق پیدا کند بنابراین نادیده گرفتن تاثیر این عوامل میتواند از دقت ارزیابیهای مبتنی بر تعداد استناد بکاهد. بورمن و دانیل (2008) به نقل از اسمیت (1981) کاربرد شمارش استناد بعنوان یک شاخص اثرگذاری را تنها وقتی مناسب میداند که سه معیار زیر در مورد استناد صادق باشد: 1) استنادهای یک مدرک به معنی مدارکی باشد که نویسنده از آنها استفاده کرده است. 2) استناد، شایستگی (کیفیت، اهمیت، اثرگذاری) یک مدرک را منعکس کند. 3) استنادها به بهترین آثار ممکن داده شود.
به عبارت دیگر، اعتبار یک مقاله را نمیتوان تنها بر حسب تعداد استنادهای آن تعریف کرد بلکه تعداد استناد تنها میتواند بازتابی از اثرگذاری مقاله باشد و بهتر است استناد را تنها بازنمونی از تاثیر مقاله بدانیم نه کیفیت آن.
2-1-4. رفتار استنادی
رفتار استنادی به معنی الگوهای حاکم بر رفتار نویسندگان در استناد به برخی آثار و عدم استناد به آثار دیگر است. عوامل زیادی بر رفتار استنادی نویسندگان اثرگذار است که برخی مانند تفاوت حوزه های موضوعی، نوع مقالات، نوع مخاطبان و ... شناسایی شده و برخی ناشناختهاند.
کوچن و آزبور[10] (1987 ) نیز اشاره کردهاند رفتار استنادی میتواند بیانگر میزان تاثیر نویسنده از اثر مورد استناد باشد. اما اندازهگیری تاثیر "حقیقی" مقالات مورد استناد بر نویسندگان استناد کننده، به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن و سوگیری رفتار استنادی نویسندگان، دشوار میباشد. به عنوان مثال گارفیلد معتقد است بیشتر نویسندگان دست کم یک مقاله مروری دارند که باید به تمام نویسندگان که در آن مقاله مروری مورد اشاره قرار گرفتهاند، استناد دهند اما اینکار را انجام ندادهاند (گارفیلد ، 1989).
کیس و هیگینز[11](2000) نیز معتقدند با اینکه دلایل استناد یک نویسنده بطور گسترده و در طول چهار دهه در میان دانشمندان علوم اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است اما ارزیابی دلایل استناد با محدودیتهایی مانند روش بررسی انگیزههای استناد و شناخت انواع استنادهای ممکن مواجه است. لذا نمیتوان بررسی دقیق و کاملی از رفتار استنادی نویسندگان داشت. گرچه بر طبق نظرات نویسندگان فوق، بررسی رفتار استنادی با محدودیتهایی مواجه است اما محققین توانستهاند نظریههای مختلفی در خصوص چگونگی رفتار استنادی نویسندگان ارائه دهند.
2-1-4-1. نظریههای رفتار استنادی
تحقیقهای زیادی درباره دلایل استناد نویسندگان انجام گرفته است. شالوده نظریههای استناد مبتنی بر توصیف انگیزههای استناد محققین است. اولین بار مرتون[12](1957) فرضیه "هنجارهای علم[13]" را مطرح کرده است و معتقد است نویسندگان اعتبار نظریات جدید در مقالات خود را با استناد به آثار اولیه و پیشرو تایید میکنند. او همچنین اصطلاح "کمونیسم علم[14]" را بکار میبرد و آن را این گونه تشریح میکند که در این سیستم، ارزیابان تنها به اثر اصلی هر نویسنده اعتبار میدهند و استنادهای نویسنده به آثار پیشین خود را نادیده میگیرند. از آنجا که خوداستنادی ممکن است ناشی از ادامه تحقیقات تخصصی فرد باشد و نویسنده برای دنبال کردن روند تحقیقات خود ناگزیر به مقالات پیشین خود استناد باشد، لذا روش اعتباردهی مبتنی بر فرضیه کمونیسم علم تنشهایی را بوجود آورد.
[1] . Narin
[2]. Garfield
[3]. Welljams -Dorof
[4]. Breuning
[5]. Garzon & mercer
[6] . Affirmative
[7].Assumptive
[8].Methodological
[9] .Negational Citation
[10].Kochen &Azbour
[11]. Case &Higgins
[12] .Merton
[13].Norms of Science
[14] .Communism of Knowledge