دسته بندی | آموزشی |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 5489 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 107 |
استفاده از تئوری و نوشتن فرضیه ها
نوشتن طرح پیشنهادی تحقیق
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
مدیریت آموزشی با عنوان آموزش و پرورش
تعاریف آموزش و پرورش
دید کلی
آموزش و پرورش تعاریف گوناگونی دارد. گوناگونی تعاریف غالبا ناشی از پیچیدگی و چند وجهی بودن امر آموزش و پرورش است .
عقیده بروک اور و اریکسون ( Brookover & Erikson ) درباره اموزش و پرورش
آموزش و پرورش عبارتست از : تحلیل علمی الگوها و فراگردهای اجتماعی دخیل در نظام آموزش و پرورش. منظور از نظام آموزش و پرورش ، انگاره (pattern) یا الگوی علمی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه است که به واسطه آن معارف و میراث فرهنگی منتقل ، و پرورش و رشد اجتماعی و شخصی افراد جامعه میسر میشود.
عقیده درباره آموزش و پرورش
آموزش و پرورش ، کلیدی است که در را به سوی نوسازی (modernization) جامعه می گشاید.
عقیده اگوست کنت در مورد آموزش و پرورش
آموزش و پرورش را به منزله تهذیب و تزکیب آدمی دانسته و برآن بود که ترقی انسانیت بیش از همه مرهون و مدیون تعلیم و تربیت است چه به مدد آن ذهن آدمی از مراحل مذهبی و فلسفی به مرحله علمی یا اثباتی انتقال میپذیرد و از این برکت این تحول فکری ، تکامل اخلاقی و اجتماعی روی میدهد.
عقیده هربرت اسپنسر درباره آموزش و پرورش
او غایت آموزش و پرورش را تدارک و تامین زندگی بهتر برای فرد در جامعه دانسته ، اسپنسر معتقد بود که طبیعت ، حس درک و تشخیص خوب و بد را در نهاد انسان به ودیعه گذاشته تا راهنمای اعمال او واقع شود. لذا هر کودک ، با توجه به پیامدهای رفتار و کردار خود به یادگیری پرداخته ، از این راه طبیعی آموزش و پرورش و یادگیری ، به تفاوتهای میان خوب و بد یا صواب و خطا پی خواهد برد.
عقیده لستروارد (Lester ward) درباره آموزش و پرورش
وارد آموزش و پرورش را وسیله تغییر و پیشرفت جامعه ، و حاصل آن را بهزیستی و سعادت فردی میدانست. به زعم او ، تغییر و تحول اجتماعی ، براثر مساعی آگاهانه فردی به ظهور میرسد. از این رو ، آموزش و پرورش میتواند در امر هدف جویی و تغییرات اجتماعی مطلوب ، کوشش آگاهانه و وسیله سودمندی به شمار آید.
آموزش و پرورش در جامعه شناسی دورکیم
تعریف دورکیم از آموزش و پرورش
آموزش و پرورش فعالیتی است که نسل بالغ ، درباره نسلی که هنوز برای حیات اجتماعی نارس است، به جای میآورد. موضوع این فعالیت عبارت است از برانگیختن و پروردن افکار و معانی و شرایط معنوی و مادی که مقتضای حیات در جامعه سیاسی و محیط خصوصی است که طفل برای زندگانی در آن ، آماده میشود.
بنابراین ، نقش آموزش و پرورش در جامعه ، آن است که کودکان را که هنوز اجتماعی نشدهاند، متناسب با نظام اجتماعی بار آورده و برای سازگاری با محیط خاص اجتماعی شان آنان را به هنجار ، رسوم و عادات مقتضی ، مجهز سازد.
اطلاعات اولیه
دورکیم از جمله جامعه شناسانی است که به آموزش و پرورش توجه زیادی کرده و درباره آن به فراوانی سخن گفته است، لذا تحلیلهای جامعه شناختی معتبری در این زمینه ، باید در آثار و آرای وی جستجو کرد. امیل دورکیم (1917- 1858) معتقد بود که پدیدههایی که جامعه شناسی باید مطالعه کند، وقایع یا حقایق اجتماعیاند و حقایق اجتماعی را باید به عنوان چیز (Thing) تلقی کرد.
به تعریف او ، واقعه اجتماعی آن است که در عین داشتن وجود مخصوص و مستقل از تظاهرات فردی ، در سراسر جامعه معینی عام باشد. از لحاظ دورکیم ، امور یا حقایق اجتماعی ، وسیله توضیح رفتار اجتماعی بوده به حقایق فردی یا روان شناختی ، تقلیل پذیر نیستند، حقایق اجتماعی در بیرون از افراد هستند و قیودی بر آنها اعمال میکنند، و جامعه ، وجودی مستقل از افراد دارد. هر فرد در جامعهای متولد میشود که پیش از او سازمان یافته است و در نتیجه تحول شخصی او را شکل میدهد.
بنابراین ، از دید دورکیم ، انسان محصول جامعه است و حالتهای جامعه در حالات افرادی که بدان تعلق دارند، بازتاب پیدا میکند. به نظر او آموزش و پرورش و جامعه با یکدیگر پیوند نزدیک دارند. به عبارت دیگر ، هر جامعه ، نظام آموزش و پرورشی مناسب با ساختار و زمان خود پدید میآورد. حتی ، هر طبقه اجتماعی ، اجتماع محلی ، اجتماع شغلی ، ویژگیهای آموزشی و پرورشی مناسب خود را بوجود میآورند. امروزه ، این واقعیت را ، هر کارگزار آموزش و پرورش با تجربههایی که دارد، تصدیق میکند.
برداشت دورکیم از آموزش و پرورش
برداشت او از آموزش و پرورش ، از مفهومی که برای انسان قائل است، ناشی میشود. به نظر او ، آدمی ، در اصل ، یک موجود زیستی به دنیا میآید و بنابراین ضرورت که مألا موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگی خواهد کرد، لذا ، ملزم به آموزش و یادگیری راه و رسم زندگی اجتماعی جامعه خویش است. پس از لحاظ او ، آموزش و پرورش ، وسیله سازماندهی خود فردی و خود اجتماعی ، به صورت یک موجود با انظباط است که میتوان آن را به تشکل شخصیت و تولد اجتماعی شخص تعبیر کرد.
عقیده دورکیم درباره همبستگی
به بیان او ، هر جامعه انسانی مستلزم همبستگی است، یعنی پیدایی این احساس در مردم که همه آنان «اعضای یک پیکرند» و با یکدیگر پیوند دارند. ولی از لحاظ تاریخی ، همبستگی ممکن است انواع متفاوتی داشته باشد. دورکیم ، از دو نوع همبستگی نام برده و آنها را همبستگی مکانیکی (ماشینی) و همبستگی ارگانیکی (زنده یا اندام وار ، در قیاس با اندام موجود زنده) نامیده است.
همبستگی مکانیکی (Mechanical Solidarity)
همبستگی از راه همانندی است و هنگامی که این شکل از همبستگی بر جامعه مسلط باشد، افراد جامعه چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند، آنان که اعضای یک اجتماع واحد هستند به هم همانندند و احساسات واحدی دارند، زیرا به ارزشهای واحدی وابستهاند و مفهوم مشترکی از تقدس دارند. جامعه از آن روز منسجم است که افراد آن هنوز تمایز اجتماعی پیدا نکردهاند.
همبستگی ارگانیکی (Organic Solidarity)
همبستگی ارگانیکی است که اجماع(توافق) اجتماعی ، یعنی وحدت انسجام یافته اجتماعی در آن ، نتیجه تمایز اجتماعی افراد با هم است و یا از راه این تمایز بیان میشود. افراد ، دیگر همانند نیستند بلکه متفاوت و (لزوم) استقرار اجماع اجتماعی تا حدی نتیجه وجود همین تمایزها و تفاوتهاست. همبستگی ارگانیکی ، به عنوان ویژگی جوامع جدید ، همبستگی بسیار پیچیدهای است که در آن شکل اساسی رابطه بین مردم ، احساس ساده تعلق به یکدیگر نیست، بلکه شبکه پیچیدهای از روابط قرار دادی است که براساس تعقل و قانون ، تشکل و تداوم پیدا میکند.
همبستگی از دیدگاه دورکیم در جوامع مختلف در ارتباط با آموزش و پرورش
جوامع ابتدایی
جامعه ابتدایی ، جامعهای متجانس است که در آن افراد ، کورکورانه از اعتقادات ، ارزشها و رسوم رایج و مستقر پیروی میکنند، همانندیهای زیادی میان آنان مشاهده میشود، و اجبارها و الزامهای خانوادگی ، گروهی و قومی ، دامنه و حدود رفتارها را تعیین تکلیف میکنند. در این جامعه ، فعالیتهای گروهی و اجتماعی ، تنوع چندانی ندارند. از این رو ، افراد تقریبا در همه امور و فعالیتها ، مشارکت و همکاری میکنند.
در مجموع ، میتوان گفت که در جامعه ابتدایی ، هر فرد ، به خودی خود ، رفتار دیگران را سر مشق قرار میدهد، در هر کاری به طرزی ماشینی ، از دیگران تبعیت کرده ، به اعتقادات و آداب و رسوم و سنن ، گردن مینهد. در نتیجه یک سلسله روابط ساده ، بر رفتار اجتماعی حاکمیت یافته و جامعه را از همبستگی برخوردار میسازد. در چنین جامعهای ، آموزش و پرورش ، بدون قصد قبلی و هدف مشخص و بدون نقشه آگاهانه ، از طریق خانواده و روابط رایج میان نسل بالغ و سالمند و نسل جوان و نارس ، عملی میشود.
جوامع پیشرفته
جامعهای نامتجانس است. همانندی و همفکری ، در بین افراد آن تضعیف شده و تفاوتهای فراوانی میان آنان به وجود آمده است. لیکن این تفاوتها که حالت مکمل دارند، موجب کمال جامعه میشوند. در این جامعه که از ساختار روابط پیچیدهای برخوردار است، کار و فعالیت ، مستلزم همکاری و تعاون است. در نتیجه ، پیدایی تقسیم کار و تخصص ضرورت پیدا میکند که بر اثر آن ، افراد در گروهها و دستههای مختلف گرد آمده و هر یک ، کار معینی را به سود همگان برعهده میگیرند.
درجامعههای جدید ، پیچیدگی روابط و تخصصی شدن کارکردهای نهادها و سازمانهای اجتماعی ، نهادهایی نظیر دین و خانواده ، قادر به ایفای نقشهای پیچیده و گوناگون آموزشی و پرورشی مورد انتظار جامعه نیستند. به عبارت دیگر ، در نظام پیچیده جامعه ارگانیکی ، آموزش و پرورش افراد جامعه ، از طریق مشارکت مستقیم آنان در زندگی اجتماعی ، آن گونه که در جامعه ساده اتفاق میافتاد، غیر ممکن است.
آثار تربیتی دورکیم
آثار تربیتی دورکیم به دلیل رویکرد و جامعه شناختی ، از جهات نظری و کاربردی ، قابل توجهاند. از این رو ، در ادبیات جامعه شناسی آموزش و پرورش ، غالبا از او به عنوان بنیانگذار این رشته نام برده میشود. دورکیم ، در نوشتههای تربیتی خود ، ضمن تعریف آموزش و پرورش و تحلیل جوانب اجتماعی آن ، ابعاد جامعه شناختی آموزش و پرورش را به عنوان کار ویژه جامعه شناسان آینده مشخص کرده است:
شناخت و تشخیص واقعیتهای اجتماعی آموزش و پرورش و کارکرد جامعه شناختی آنها
شناخت و تشخیص روابط میان آموزش و پرورش و تغییر اجتماعی و فرهنگی
تحقیق و مطالعه تطبیقی و میان فرهنگی در انواع گوناگون نظامهای آموزش و پرورش::
پژوهش درباره کلاس درس و مدرسه به عنوان یک نظام اجتماعی پویا و در حال پیشرفت
عقیده بیدول درباره آموزش و پرورش
او معتقد بر آن است که از آموزش و پرورش همگانی میتوان به عنوان یک ابزار عمده وحدت ملی یاد کرد و آموزش تخصصی به دلیل اهمیت زیادی که از لحاظ اقتصادی دارد، سیاست و خط مشی آموزش و پرورشی دولت را به یک مساله مهم سیاسی مبدل میسازد.
عقیده ماکس وبر درباره آموزش و پرورش
او آموزش و پرورش را در واقع یک تحول اجتماعی میداند و تاریخ را به منزله حرکت جامعههای بشری به سوی عقلانیت و تقسیم کار تخصصی و پیچیده تر تلقی میکند.
آموزش و پرورش در جامعه شناسی ماکس وبر
آشنایی
ماکس وبر (1920-1864) ، جامعه شناس آلمانی ، برخلاف دورکیم ، مستقیما درباره آموزش و پرورش مطلبی ننوشت. کمک او به جامعه شناسی آموزش و پرورش ، غیر مستقیم و از طریق آثار تاریخی و جامعه شناسی اوست که ضمن آنها ، میتوان به مفاهیمی در ارتباط با آموزش و پرورش و تحول آن دست یافت. وبر به فراوردههای تاریخی مهمی که موجب تحول جامعه سنتی به جامعه صنعتی شده بود، توجه خاص داشت. از این رو آموزش و پرورش را در ارتباط با تحول اجتماعی ملاحظه میکرد.
همچنین ، مثل دورکیم ، تاریخ را به منزله حرکت جامعههای بشری به سوی عقلانیت و تقسیم کار تخصصی و پیچیدهتر ، تلقی میکرد، ولی نسبت به دقایق این حرکت حساس بود. او گر چه سوق به عقلانیت را اجتناب ناپذیر میدید، ولی آن را به جای یک حرکت آرام و تکاملی ، فراگردی توام با ستیز و کشمکش و سرشار از پس افتادگی و عدم تعادل میدانست. از لحاظ او ، رابطه آموزش و پرورش با تغییر اجتماعی نیز در حالی که امری اساسا سازشپذیر است، به سهم خود ، رابطهای توام با کشش و فشار ، نشیب و فراز ، و پیشرفت نامنظم به سوی اشکال جدید است. وبر تغییر اجتماعی را در پرتو تغییرات سلطه (Domination) و اقتدار (Authority) در جامعه ، ملاحظه میکرد.
انواع سلطه و اقتدار ازنظر وبر
اقتدار فرمند (Charismatic)
مبتنی است بر اعتقاد و سرسپردگی به یک شخص خارق العاده که به خاطر واجد بودن صفات نمونه و مورد اعتماد و اطمینان بودن ، به رهبری رسیده است. فرمندی یا جاذبه شخصیت ، عطیهای طبیعی است که شخص را از یک مرجعیت اجتماعی ، سیاسی ، یا دینی برخوردار میسازد. چهرههایی مثل بودا ، مسیح و گاندی ، یا در یک گروه بندی دیگر ، چهرههای تاریخی مثل اسکندر ، ناپلئون و هیتلر ، همه ، دارای اقتدار فرمند بودهاند.
اقتدارسنتی (Traditional)
اقتدار سنتی بر این باور و اعتقاد استوار است که مقام و پایگاه کسانی که در گذشته اعمال سلطه و اقتدار کردهاند و رسوم و سنن و ارزشهای مربوط به آن ، مستلزم احترام است. بنابراین ، منصب اختیار مورد احترام بوده، شخصی که آن را اشغال کند، اقتدار مربوط را به ارث میبرد. اقتدار سنتی ، بویژه ، براعتقاد به امتیازات سیاسی گروه نخبگان مبتنی است که به انحصاری شدن موروثی قدرت در دست این قشر منجر میشود.
اقتدار عقلانی- قانونی (Rational – Legal)
بر قوانین و مقررات عقلانی که برای نظم اجتماعی وضع میشوند، استوار است. در سلطه قانونی ، اطاعت از شخص یا مقام و منصب موروثی در میان نیست، بلکه اصل ، متابعت از قانون است. قوانین مشخص میکنند که از چه کسانی و تا چه اندازه باید اطاعت کرد. در جامعههای جدید ، روابط سلطه و اقتدار برقانون و عقلانیت مبتنی است. امور اجتماعی از طریق سلسله مراتب مناصب و مقامات که کنشهای متقابل میان آنها بوسیله مقررات خاصی نظم و ترتیب پیدا میکند، هماهنگ میشود و در انجام دادن امور ، قابلیت پیش بینی و کارآیی ضرورت دارند.
انواع سازمان اجتماعی از دیدگاه وبر
سازمانی که در رأس آن یک رهبر فرمند یا پرجاذبه قرار گرفته و همه زیردستان به او وفادارند
سازمانی که در آن مقام رهبری به شیوه موروثی ، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
سازمانی که بر پایه قوانین تأسیس شده ، مقررات و ضوابط قانونی برآن حاکم است (بوروکراسی)
بدین ترتیب ، سیر تحول جامعه از سازمان فرمند ناپایدار به سوی سازمان سنتی پایدار و سرانجام ، درجهت سازمان بوروکراتیک پیش میرود. به زعم وبر ، در دوران جدید ، بوروکراتی شدن جامعه را میتوان به وضوح ، در قالب مظاهری چون علم و تکنولوژی ، پیدایی و توسعه احزاب سیاسی متشکل و سازمان یافته ، حکومتهای حزبی و نظایر آن مشاهده کرد. درچنین جامعهای سلطه و اقتدار از قشرهای حاکم سنتی ، مثل نجبا و اشراف ، به مدیران و متخصصان منتقل میشود و حکومت بطور فزاینده ، از طریق مداخله سیاست پیشگانی که در امور سیاسی ، مهارت و ورزیدگی دارند، به سوی مشارکت و حمایت توده مردم سوق داده میشود. و هر یک به نظام آموزش و پرورش ویژهای پی افکنده ، به پرورش نخبگان خاص خود میپردازند.
دسته بندی | گزارش کارآموزی و کارورزی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 739 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 285 |
گزارش کارورزی رشته بهداشت حرفه ای با عنوان بررسی مسائل ایمنی و بهداشت حرفه ای کارخانه شوگا
پیشگفتار:
کارورزی Training
مفهوم کارورزی عبارت از پروراندن و تعلیم است و هدف آن ایجاد مهارت در کار می باشد. با توجه به اینکه اساسی ترین هدف هر دوره آموزشی تربیت افراد بر اساس نیازهای کاری است، کارورزی به عنوان یک فاکتور تکمیل کننده از اهمیت بسزایی در رسیدن به این هدف برخوردار میباشد. از جمله مواردی که در کارورزی، فرد کارورز به آنها آگاهی پیدا می کند عبارت است از:
- ایجاد مهارت تخصصی
- آشنایی با معیارهای سازمانی
- برانگیختن حس خلاقیت
- آشنایی با محیط کار
- آماده شدن جهت پذیرش مسئولیت
با توجه به این مسئله اهمیت موضوع کارورزی بیشتر نمایان می شود. پیداست که رسیدن به موارد ذکر شده فوق در گرو تلاش و همت شخص کارورز می باشد.
آشنایی با بهداشت حرفه ای
بهداشت حرفه ای روند پیش بینی، تشخیص، ارزیابی و کنترل مخابرات، تندرستی در محیط کار، با هدف تأمین، حفظ و ارتقای سطح سلامت کلیه کسانی است که کار می کنند و همچنین به منظور حفظ محیط زیست میباشد.
برای رسیدن به این هدف، هرچه نظام ارائه دهنده خدمات بهداشت حرفه ای بیشتر با نیازهای کارکنان همسو و هماهنگ باشد، احتمال توفیق آن بیشتر بوده و در نتیجه جامعه تولید کننده کشور، سالم تر خواهد بود. این نظام نباید فقط به مراجعه کنندگان به درمانگاه به علت ابتلا به بیماریهای شغلی و غیر شغلی یا مصدومین حوادث ناشی از کار توجه کند بلکه باید با حضور مستمر در کارگاه ها، توان شناسایی و حل مشکلات واقعی بهداشتی و ایمنی کارکنان را داشته باشد.
یکی از مهمترین اصول ارائه خدمات بهداشت حرفه ای که باید همواره مورد بازنگری قرار گیرد، بهره مندی از فن آوری مناسب است. این مسئله ابعاد مختلفی از جمله فرهنگ جامعه و مدیریت، تجهیزات و امکانات، نیروی انسانی متخصص، منابع مالی و ... را در بر می گیرد.
در سال های اخیر این علم پیشرفت های سریع و گسترده ای داشته، اما این پیشرفت ها شامل همه کشورها نشده است زیرا استانداردهای کار و پژوهش در زمینه بهداشت حرفه ای در کشورهای مختلف جهان، متفاوت بوده است. علاوه بر آن ارزش کار و کارگر، انسانیت یک اجتماع، ثروت عمومی، وضع اجتماعی کارگران، جایگاه تشکل های کارگری در میزان پیشرفت بهداشت حرفه ای در توسعه صنعتی، شناخته نشده است، لذا این واحد را واحدی تشریفاتی می دانند. این در حالی است که هر ساله مقادیر قابل توجهی از منابع مالی کشور در مرکز بهداشتی – درمانی صرف معالجه بیماری ها یا درمان مصدومین حوادث می شود و به علت بروز حوادث گوناگون، خسارات مالی سنگینی به بار آمده و سرمایه های کشور از بین می روند. در صورتی که با ارائه خدمات بهداشت حرفه ای به طور موثر هم منابع یاد شده از بین نمی روند و هم کارگران سالم، تولید بیشتری خواهند داشت.
اهداف بهداشت حرفه ای:
کمیته مشترک سازمان بهداشت جهانی و سازمان بین المللی کار که در سال 1953 در ژنو تشکیل شد، هدف های بهداشت حرفه ای را چنین بیان نمود:
الف) تأمین، حفظ و ارتقای سطح سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی کارکنان در هر پیشه ای که هستند.
ب) پیش گیری از بیماری ها و حوادث ناشی از کار
ج) انتخاب کارگر یا کارمند برای محیط شغلی که از نظر جسمانی و روانی توانایی انجام آن را دارد و یا به طور اختصار تطبیق کار با انسان و در صورت عدم امکان، تطبیق انسان با کار به منظور حفظ نیروی انسانی و تأمین سلامت و بهداشت کارگران که در توسعه و پیشرفت واحدهای صنعتی نقش بسزایی دارند روز به روز به ضرورت بهداشت حرفه ای و قوانین کار در مورد حفاظت و بهداشت جهت تقلیل حوادث ناشی از کار و بیماری های شغلی و ایجاد حس علاقه مندی در کارفرمایان و صاحبان صنایع بیشتر پی برده می شود.
این ضرورت باعث گردیده که این رشته در ایران به پیشرفت هایی نایل آید. اهم این پیشرفته شامل موارد زیر است:
- تحقیق و بررسی عوامل فیزیکی نظیر صدا، ایمنی معدن، ایمنی ساختمان، آتش نشانی، مکانیک، الکتریسیته و تحقیق در مورد عوامل شیمیایی و وسایل حفاظت فردی به طور استاندارد و گسترده
- آموزش و تعلیمات در امر بهداشت حرفه ای از طریق مختلف با تأسیس دانشکده های بهداشت، انتشار نشریات حفاظت و بهداشت کار جهت بالا بردن سطح اطلاعات کارفرمایان و کارگران مختلف و بطور کلی اشاعه فرهنگ بهداشت و ایمنی در صنعت که اثرات هر یک از این فاکتورها بر روند تولید بسیار مهم، حساس و قابل تعمیق و بررسی می باشد.
به هر ترتیب آنچه که در ذیل آورده شده مجموعه ای است که حاصل چند ماه کوشش در جهت جمع آوری و کسب اطلاعات در زمینه و ابعاد مختلف و در محدوده ایمنی و بهداشت می باشد. با امید به اینکه حتی الامکان بعضی از کنترل ها و پیشگیریهای ممکنه در آینده در محیط کار صورت پذیرد.
عوامل مورد بحث در کارخانه که در طی کارورزی مورد بررسی قرار گرفته است عبارتند از:
1- عوامل فیزیکی زیان آور محیط کار: مانند صدا، ارتعاش، شرایط جوی، روشنایی، پرتوها و میدان های الکترومغناطیس.
2- عوامل شیمیایی زیان آور محیط کار که تقریباً تمام مواد شیمیایی مورد مصرف در سطح کارخانه تا حد ممکن شناسایی و در مورد اثرات سوء آن تحقیق و بررسی به عمل آمد. این بررسی شامل شناسایی خواص فیزیکی و شیمیایی این مواد، موارد مصرفی، نقطه تماس، اندازه گیری و ارزیابی و تحقیق در مورد نحوه پیشگیری و رعایت نکات کنترلی و ایمنی و بهداشت هر یک از مواد.
3- عوامل ارگونومیک زیان آور مانند وضعیت نامطلوب بدنی در هنگام کار، وارد شدن فشار بیش از حد بر روی اندام های خاص، نبود تناسب جسمانی و روانی میان انسان و کار.
4- مسأله ایمنی در صنعت شامل ایمنی عمومی، ایمنی ماشین آلات، ایمنی ساختمان و انبار، ایمنی فردی، ایمنی برق، ایمنی حریق و حوادث ناشی از کار.
5- بهسازی محیط کار مانند بررسی آب آشامیدنی کارخانه از لحاظ میکروبی و فیزیکوشیمیایی، بررسی فاضلاب کارخانه از لحاظ BOD ، COD و PH ، مبارزه با حشرات و جوندگان و بررسی تسهیلات بهداشتی کارخانه.
هر یک از عوامل یاد شده اگر از حد تحمل فیزیولوژیک بدن انسان پیشی گیرد، عوارض و آسیبهایی را ایجاد خواهد نمود. در بهداشت حرفه ای عمده کوشش ها بر ارزیابی این عوامل، اندازه گیری آنها و در صورت نیاز کنترل آنها می باشد.
امید است این تلاش های ناچیز به حل مسائل ایمنی و بهداشت این واحد صنعتی کمک نموده و نیروی پرتوان کارگران این کارخانه را با توکل به قدرت خداوند نیرومندتر گردد.
فهرست مطالب:
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: بررسی عوامل فیزیکی زیان آور محیط کار
فصل سوم: بررسی عوامل شیمیایی زیان آور در محیط کار
فصل چهارم: ارگونومی (مهندسی عوامل انسانی)
فصل پنجم: ایمنی محیط کار
فصل ششم: حوادث ناشی از کار
فصل هفتم: بهسازی محیط کار
فصل هشتم: چکیده مطالب و منابع
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23289 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 265 |
بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد
فهرست مطالب
|
شماره صفحه |
|
چکیده .................................................................................................................................................... |
1 |
|
مقدمه ...................................................................................................................................................... |
2 |
|
فصل اول، بررسی ویژگیهای ناحیه ابهر و خرمدره ........................................................................... |
7 |
|
|
جغرافیای طبیعی ................................................................................................................... |
8 |
|
موقعیت جغرافیایی و وسعت ................................................................................................ |
8 |
|
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره ........................................................................ |
8 |
|
زمین شناسی ......................................................................................................................... |
9 |
|
هیدروکلیماتولوژی ................................................................................................................ |
12 |
|
بارندگی ................................................................................................................................ |
12 |
|
درجه حرارت ....................................................................................................................... |
13 |
|
رطوبت نسبی ........................................................................................................................ |
13 |
|
باد ......................................................................................................................................... |
13 |
|
تبخیر ..................................................................................................................................... |
14 |
|
منابع آب ............................................................................................................................... |
14 |
|
وضعیت خاکها .................................................................................................................... |
15 |
|
پوشش گیاهی ....................................................................................................................... |
15 |
فصل دوم، نگاهی به تاریخ اشکانی ..................................................................................................... |
17 |
|
|
مقدمه |
18 |
|
جغرافیای پارت |
27 |
|
ساختار حکومت اشکانی |
28 |
فصل سوم، سفال اشکانی |
44 |
|
|
سفال اشکانی |
45 |
|
منطقهی غرب ایران |
46 |
|
منطقهی آذربایجان |
56 |
|
شمال ایران |
57 |
|
شرق ایران (سیستان) |
57 |
|
جنوب ایران |
58 |
فصل چهارم، بررسی باستانشناختی |
60 |
|
فصل پنجم، گونهشناسی سفالهای اشکانی منطقه |
177 |
|
فصل ششم، تجزیه و تحلیل دادهها |
231 |
|
فصل هفتم، نقشهها و نمودارها |
237 |
|
فصل هشتم، خلاصه و نتیجهگیری |
261 |
|
فهرست منابع چکیده حوزه ی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیاییاش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دورهی اشکانی میتواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمالغرب کشور در دورهی اشکانی یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دورهی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزهی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستانهای ابهر و خرمدره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعهی گونهشناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دورهی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دورهی اشکانی استقرارها نسبت به دورهی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دورهی بعد ( ساسانی) به اندازهی دورهی اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دورهی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر میرسد فرهنگ مادس منطقه در دورهی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگیهای بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمالغرب کشور تا حدی متمایز میکند.
مقدمه
اوضاع و احوال سرزمین ایران در محدوده زمانی حدود پنج قرنی پس از فروپاشی سلوکیان تا برآمدن ساسانیان آنچانکه باید و شاید دانسته شده است در این دوره طغیان و خیزش ناگهانی قوم ایرانی "پرثوه" بر علیه سلوکیان زمینه ساز پدید آمدن حکومتی شد که به تدریج از یک قدرت محلی به حکومتی جهانی تبدیل شد. حکومتی که در دوران اوج و عظمتش به راستی شایسته لقب «امپراتوری» است. امپراتوری ای که گاه به مصداق خاستگاه قومیاش “پارتیان” و گاه به مناسبت نام جد بنیان گذارانش "اشکانی" نامیده میشود. تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمین ایران در دوره اشکانی عمداً یا سهواً مورد غفلت واقع شده طوریکه منابع تاریخی ایران اشارات اندکی به این دوره دارند و حتی در شاهنامه فردوسی نیز که به نوعی بیانگر بخش قابل توجهی از تاریخ اساطیری ایران و ایرانیان است تعداد ابیاتی که به تاریخ اشکانی اشاره دارد بسیار ناچیز است و خود حکیم طوس در این خصوص می گوید: از ایشان به جز نام نشنیدهام نه در نامهی خسروان دیدهام بیشترین اطلاعات تاریخی پیرامون اشکانیان برگرفته ازمنابع تاریخی رومیان است که ضمن ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای امپراتوری روم آنجاهایی که این رخدادها به نوعی به ایران و ایرانیان مرتبط بوده اشاراتی نیز به تاریخ ایران شده بسیاری از اندیشمندان سکوت منابع ایرانی در خصوص تاریخ اشکانی را ناشی از بیتوجهی عمدی ساسانیان به تاریخ و فرهنگ اشکانی و حتی به رغم برخی تلاش آنها در نابودی آثار اشکانی میدانند. به این دلیل که گویا ساسانیان اشکانیان را بیگانگانی میپنداشتند که غاصب حکومت ایران و تاج و تخت شاهنشاهی هخامنشی هستند. به هر حال صرفنظر از این مباحث که پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد پژوهشهای باستانشناسی این امکان را فراهم میآورد تا فارغ از صحت و سقم مدراک تاریخی با استناد به بقایای ملموس مادی بتوان تصویری واقعی از تحولات و تطورات فرهنگی دوره اشکانی به دست داد. تا چند دهه پیش کمبود و پراکندگی یافتههای باستانشناسی دوره اشکانی (به ویژه در سرزمین اصلی ایران) باعث شده بود که اطلاعات باستانشناختی از فرهنگ اشکانیان بسیار کم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخیر در نتیجه تلاش باستانشناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهی محوطههای باستانی مربوط به دوره اشکانیان در یک گستره وسیع جغرافیایی از آن آسیای مرکزی تا سوریه شناسایی و مطالعه شوند و از این رهگذر امکان آن فراهم آید تا با استناد به جدیدترین یافتههای علمی بتوان تصویری صحیح تر از فرهنگ و تمدن ایران در دوره اشکانی به دست داد. در این بین آنچه بسیار ضروری می نماید داشتن تصویری کلی از پراکندگی سکونتگاهها و الگوهای استقراری دوره اشکانی در گستره فلات ایران است تا از این طریق بتوان ضمن شناخت و درک صحیحتر وضعیت کلی مناطق و نواحی و مراکز مهم ایران در دوره اشکانی به انتخاب گزینش و معرفی نقاط و اماکنی پرداخت که باستانشناسان بتوانند با شیوههای خاص مطالعاتی خویش (گمانه زنی، لایه نگاری ، کاوش) از آن مکان ها اطلاعاتی فراهم آورند که به توسعه و تکمیل دانستههای ما در مورد اشکانیان بینجامد. در همین راستا در دهههای اخیر باستانشناسان ایرانی و خارجی فعالیتهای قابل توجهی انجام دادهاند اما در بسیاری از مناطق ایران از جمله منطقه مورد نظر این پژوهش ، مطالعات جدی انجام نگرفته است. دشت میان کوهی ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبیعی بین فلات مرکزی و شمالغرب ایران با ویژگیها و قابلیتهای خاص اقلیمیاش پتانسیل لازم جهت استقرار جوامع انسانی را دارا می باشد. لیکن به دلیل فقدان یا کمبود مطالعات و پژوهشهای دقیق باستانشناختی وضعیت کلی این منطقه در دوران تاریخی به ویژه اشکانی چندان روشن نیست این در حالیست که در مناطق مجاور آن (آذربایجان،کرمانشاه، همدان) آثار فراوانی از دوره اشکانی شناسایی شده و به همین دلیل میتوان گفت منطقه مورد نظر این پژوهش همچون حلقه مفقودهای است که مطالعه آن می تواند ما را درک و شناسایی بهتر شمالغرب ایران و عصر اشکانی و نیز کم و کیف ارتباطات احتمالی این منطقه با سایر مناطق ایران در آن دوره یاری دهد. سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از : 1- آیا فرهنگ مادی منطقه جغرافیایی ابهررود در دوره اشکانی به ویژه با تأکید بر گونهشناسی سفال منطقه - ویژگیهای بومی ومحلی دارد یا اینکه، این حوزه جغرافیایی بخشی از گستره فرهنگی مناطق پیرامونی میباشد؟ 2- آیا الگوی استقراری دوره اشکانی حوزه جغرافیایی ابهررود با سایر مناطق استان تفاوت دارد؟ 3- آیا در منطقه ابهررود می توان شواهدی از مراکز استقراری مهم دوره اشکانی –شهر، مرکز نظامی و نظایر آن- بدست آورد؟ 4- آیا موقعیت جغرافیایی منطقه ابهررود تأثیر عمدهای در ماهیت استقرارهای اشکانی داشته است؟
سابقه تحقیق: این پژوهش در قالب بررسی سیستماتیک میدانی برای نخستین بار پیشنهاد میگردد و معدود کارهای انجام شده به شرح زیر میباشد: - برخی بررسیهای پراکنده که نتایج آنها منتشر نشده است. - اطلاعات خاصی که در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور موجود است قابل استناد خواهد بود. - برخی مطالعات باستانشناختی موردی نظیر کاوش و لایه نگاری که در سال های اخیر توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است.
هدف تحقیق : این پژوهش با استناد به دادههای حاصل از یک بررسی سیستماتیک باستان شناختی درجستجوی یافتن پاسخی منطقی و دقیق به سؤالاتی است که درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر برای باستانشناسان مطرح است تا از این راه بتوان به اهدافی چون شناخت دقیق الگوهای استقراری آن دوره شناسایی مراکز عمده استقراری، شناسایی مسیرهای ارتباطی منطقه، شناسایی منابع طبیعی موجود و ارتباط آنها بامحوطههای باستانی برآورد احتمالی و مطالعهی پراکنش جمعیت منطقه، تعیین نوع و وضعیت استقرارها (کوچرو یا یکجانشین)، تبیین کرونولوژی منطقه در دوران تاریخی (مخصوصاً در دوره پارتی)، تأثیر اقلیم بر فرهنگ و محلی و ... دست یافت. بدیهی است پاسخگویی دقیق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتایج حاصله از یک بررسی باستانشناختی میسر نخواهد بود معهذا این پژوهش سعی دارد حتیالمقدور ضمن تلاش برای پاسخگویی به سوالات فوق مشخصاً مکانها و محوطههایی را معرفی نماید که درصورت مطالعه دقیق آنها از طریق کاوش و لایهنگاری و گمانه زنی، اطلاعات لازم جهت پاسخگویی به سوالات فوقالذکر فراهم آید. قاعدتاً یکی از اهداف اولیه این پژوهش مطالعهی فرهنگ سفالگری دوره اشکانی منطقه میباشد که ما را در دستیابی به اهداف بیان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.
روش کار و تحقیق : تا چندی پیش در باستان شناسی بررسی بیشتر به منظور شناسایی و انتخاب محوطههایی جهت انجام کاوش به کار میرفت ولی امروزه به عنوان یک شیوه مستقل مطالعاتی درپژوهشهای باستانشناسی کاربری فراوان دارد و به این ترتیب بخش عمدهای از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستانشناسی پر میشود. بررسی باستان شناسی چون معمولاً هزینه کمتری دارد و نیز هیچگونه نقش تخریبی ندارد (برخلاف کاوش) یکی از سادهترین و عملیترین و درعین حال کارآمدترین شیوههای کسب اطلاع از تحولات فرهنگی جوامع باستانی و تاریخی است؛ در این شیوه مطالعاتی در کنار شناسایی محوطهها میتوان کمابیش به اهدافی چون درک چگونگی توزیع فعالیتهای انسانی، تعیین کم و کیف ارتباط بین انسان و محیط و به تبع آن منابع زیست محیطی و طبیعی و ... دست یافت. بررسی باستانشناسی را میتوان از نظر محدوده جغرافیایی پژوهش به دو گروه تقسیم کرد: گروه اول بررسیهای ناحیهای و منطقهای[1] هستند که درآن یک محدوده جغرافیایی بررسی میشود و گروه دوم بررسیهای تک مکانی[2] هستند که درآن یک محوطه خاص انتخاب و به طور دقیق و جزیی مورد بررسی قرار میگیرد. از سوی دیگر در اتخاذ استراتژی پژوهشی، بررسیهای باستانشناسی ممکن است به صورت ژرفانگر[3] و یا پهنانگر[4] طراحی شدند. علاوه براین اتخاذ شیوهای سیستماتیک و یا عمومی از دیگر راههای انجام بررسیهای باستانشناسی است. شیوهای که در باستانشناسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراین روش باستانشناسی به معرفی مکانهای باستانی و ارائه گاهنگاری پیشنهادی، مشخص کردن کم و کیف آثار و تعیین و ثبت موقعیت آثار برروی نقشه میپردازد و سپس بر اساس این دادهها به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله میپردازد؛ و از این راه به تلاش برای سازماندهی اطلاعات و تعیین خط مشی پژوهش درمراحل آینده بپردازد. این پژوهش نیز یک بررسی منطقهای پهنانگر است که با اتخاذ شیوه عمومی انجام میپذیرد. این تحقیق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات کتابخانهای و شناسایی جامع منابع و مستندات و نیز استفاده از نتایج بررسیها و کاوشهای باستان شناسی و مطالعات پیشین 2. مطالعات میدانی شامل بررسی باستانشناسی در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقهبندی اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از روشهای علمی رایج در پژوهشهای باستان شناختی 4. جمعبندی، نتیجهگیری و تدوین و تألیف پایاننامه. ب- روش گردآوری اطلاعات : (میدانی – کتابخانه ای و غیره) اطلاعات موردنیاز از طریق فیش برداری از اسناد و متون علمی و استنادات مورخین یونانی و رومی و اسلامی، بررسیهای باستان شناسی و نمونهگیری از مواد فرهنگی بدست آمده درجریانات مطالعات میدانی، دراین تحقیق برای سامان دهی دادهها و مواد گردآوری شده و سهولت ارجاع آنها، بااستفاده از GPS محوطههای مطالعه شده شمارهگذاری و به دقت برروی نقشه پیاده خواهند شد.
ابزار گردآوری اطلاعات : ابزار گردآوری اطلاعات درمطالعات کتابخانهای شامل فیشبردای و عکسبرداری و تهیه نسخه طرحها و تصاویر موجود در منابع تاریخی و گزارشها و مقالات علمی مربوط به موضوع میباشد و درمطالعه میدانی مشخصات مواد فرهنگی گردآوری شده به ویژه نمونه سفالها درکارتهای مخصوص ثبت و ضبط شده و نهایتاً اطلاعات کلی نمونههای جمع آوری شده درجداول و نمودارها ترسیم ثبت خواهند شد.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات : از آنجائیکه هدف اصلی تحقیق، تببین وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه در دوره اشکانی با شناسایی محوطههای باستانی آن دوره است و مهمترین دستاوردی مادی بررسی باستان شناختی «سفال» است؛ برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری «تحلیل رود واحد تحلیل «خوشه» است، یعنی به جای تکههای سفال، گروهی از آنها که به گونهای با یکدیگر نسبت دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. این روش در جمعبندیهای زیستگاهی و تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقهای و همخوانی گاهنگاری مکانهای باستانی با یکدیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است. دراین تجزیه و تحلیل دادههای سفالی بدست آمده از محوطههای باستانی که پیشتر مطالعه و شناسایی شدهاند به عنوان شاخص انتخاب و دادههای بدست آمده از محوطههای حوزه جغرافیایی ابهررود با آنها سنجیده خواهد شد.
فصـــل اول
بررسی ویژگی های جغرافیایی ناحیه ابهر و خرم دره
جغرافیای طبیعی: به منظور دستیابی به شناختی جامع از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر مکان لازم است بستر و شرایط جغرافیایی حاکم بر آن مورد توجه قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف ابتدا عوامل اکولوژیکی منطقه خرم دره و پتانسیل های بالقوه مورد بحث قرار می گیرند.
موقعیت جغرافیایی و وسعت: شهرستان خرم دره به عنوان یکی از شهرستان های پر رونق از لحاظ کشاورزی و صنعتی استان زنجان حدود 410 کیلومتر مربع وسعت داشته است و در جنوب شرقی استان واقع و مرکز آن شهرستان خرم دره است. محدوده این شهرستان از شمال به ابهر، از شرق به طارم، از جنوب و غرب به شهرستان ابهر و خدابنده ختم می شود. این شهرستان از لحاظ مختصات جغرافیایی بین ΄35 ˚48 تا ́56 ˚48 طول شرقی و ΄15 ˚36 تا ΄30 ˚36 عرض شمالی واقع شده است. شهر خرمدره به عنوان مرکز این شهرستان و در فاصله 90 کیلومتری مرکز استان واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا 1570 متر است. از لحاظ تقسیمات سیاسی این شهرستان به علت اینکه چند سالی بیش نیست که تبدیل به شهرستان شده است هنوز حدود دقیق توابع آن مشخص نیست در حالی که دارای یک بخش مرکزی( خرمدره) و دو دهستان است. دهستان قلعه حسینیه به مرکزیت روستای قلعه حسینیه، دهستان الوند به مرکزیت روستای الوند. این شهرستان مجموعاًً دارای 29 آبادی است که 18 آبادی آن دارای سکنه و 11 آبادی آن خالی از سکنه هستند.
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره: شهرستان های ابهر و خرمدره منطقه ای کوهستانی که کوه های آن به دو صورت رشته ی موازی به دنبال کوه های زنجان از قافلان کوه محل عبور رودخانه قزل ارون با جهت شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است و تا دشت قزوین( تاکستان) ادامه دارد. ارتفاعات شهرستان خرمدره که از شمال با رشته کوه البرز و از جنوب و جنوب غربی با رشته کوه زاگرس هم جوار است، با دریافت برف و باران فراوان و ایجاد شاخه های متعدد ابهر رود که رسوبات فراوانی را در دره ته نشین می کند، زمین های حاصل خیزی برای کشاورزی ایجاد می شود. پوشش گیاهی ارتفاعات و دامنه، زندگی شبانی را شکل می دهد. حاصل این امر ایجاد مراکز تجمع انسانی و اقتصادی از قبیل سلطانیه، صایین قلعه، هیدج، خرمدره و ابهر و روستاهای متعدد می باشد( جغرافیای استان زنجان، 1375، 16). با بررسی نقشه های توپوگرافی و منحنی های میزان و مشاهده در روی زمین ملاحظه می گردد که شمال و جنوب حوضه ابهر رود به صورت ارتفاعات و قله ها جزء واحد کوهستان محسوب می شوند. واحد کوهستان در شمال حوزه شامل: کوه های قیالاغلی، سندان داغ، خراسان لو، کوه بلاغ و الوند داغ است که امتداد آ نها شمال غرب – جنوب شرق می باشند. مرتفع ترین نقطه حوزه در شمال حوزه و در کوه های سندان داغ با ارتفاع 2975 متر از سطح دریا و اقع شده است. این کوهها با شیب زیاد به سمت جنوب ممتدد شده و به پای کوه ختم می شوند که در آنجا زمین شیب کمتری را به خود میگیرد. واحد کوهستان در جنوب حوزه شامل: کوه های گنگ دره، کوه رستم، قره داغ، کوه قواد و کوه اوج قاشق است که نسبت به کوه های شمالی دارای ارتفاع کمتری هستند. و امتداد آنها هم اگر چه شمال غرب- جنوب جنوب شرقی است ولی مثل شمال حوزه از نظم زیادی برخوردار نیستند. در این واحد از آن جا که شیب زیاد هرگز اجازه کشاورزی را نمی دهد به عنوان مراتع و چراگاه دام توسط مردم محل مورد استفاده قرار می گیرند( بیگلر 1378، 72- 74).
زمین شناسی: منطقه خرمدره و بطور کلی حوضه آبخیز ابهر رود که دشت هموار نسبتاً وسیعی را تشکیل می دهد ( دشت میان کوهی) در حقیقت یک چاله تکتونیکی و فروافتادگی است که از شمال غرب و جنوب شرق امتداد پیدا کرده و حاصل عملکرد تکتونیک در گذشته است و لذا منشاء تشکیل آن نیروهای درونی زمین در ادوار مختلف زمینشناسی است و در طول سالیان متمادی عوامل دینامیک بیرونی شکل آن را به مقدار محدودتری در مقایسه با عوامل تکتونیک تغییر دادهاند. می توان گفت که در مسیر حرکت رود این حوضه و زمینهای هموار مجاور آن و کوه های اطراف آن زمین فروافتادگی یا بالارفتگی پیداکرده و به صورت هورست و گرابن درآمده است. از نظر چینه شناسی کوه های ابهر و خرمدره ارتباط نزدیکی با کوه های البرز دارد که در تمامی سریها از پایوزویک تا دوران چهارم مشاهده می شود. از نظر تقسیمات ساختاری دشت ابهر بر طبق تقسیم بندی واحد های ساختمانی رسوبی ایران در زون البرز- آذربایجان واقع شده است. با توجه به وسعت این زون آن را به نواحی کوچکتری تقسیم نموده اند که محدوده مطالعاتی عمدتاً در قسمت البرز غربی واقع گردیده است. بررسی تاریخچه زمین شناسی نشان می دهد که در طی دوران سنوزوئیک این زون به شدت تحت تاثیر فازهای کوهزایی آلپی قرار داشته است و فعالیت های آتشفشانی آئوسن( سازند کرج) در تمام طول آن دیده می شود. بطوریکه با پیشروی به سمت غرب به شدت این فعالیت ها افزوده می شود. طی الیگوسن آغازین، فعالیت های به صورت توده های نفوذی متعدد و با ترکیبات متنوع در اکثر زون دیده می شود که می توان به اطراف تاکستان، ابهر و هیدج اشاره کرد. پس از این زمان گسترده حوضه آبریز مورد مطالعه اثری از فعالیت ماگماتیسم دیده نمی شود. نقشه زمین شناسی دشت ابهر( نقشه شماره ) رخنون های ارتفاعات حاشیهای دشت ابهر تنوعی از سنگهای بسیار قدیمی تا عصر حاضر را نشان می دهد. در این بخش طبقه بندی این تشکیلات را می توان بصورت خلاصه چنین بیان نمود: تشکیلات پر کمبرین قدیمی ترین تشکیلاتی که در منطقه دیده می شود این تشکیلات شامل فلییت ها و میکاشیت هایی که در جنوب الگزیر مشاهده می گردند. سپس تشکیلات کهر که عبارت از یک سری شیست های سنگ لوحی سبز رنگ و شفاف وجود دارند که در جنوب میکا شیت ها دیده می شوند و به ترتیب گرانیت های دوران جوانتر ین تشکیلات پرکامبرین و روی تشکیلات بایندر شامل سنگ ماسه های ارغوانی و شیستهای سیلتی به ضخامت حدود 150 متر و روی آنها تشکیلات سلطانیه شامل دولومیت های روشن که بطور هم شیب روی تشکیلات بایندر قرار دارد. این رخنون در جنوب ابر مشاهده می شود که بوسیله گسل های متعدد از یکدیگر جدا شده اند. روی تشکیلات سلطانیه تشکیلات باورتکه تناوبی از شیست های الوان برنگ ارغوانی – سبز قهوه ای می باشد روی این تشکیلات را جزوه سری های پایین کامبرین نیز حساب می آورند.
دوران اول: کامبرین در این دوره ماسه سنگ های به نم تشکیلات لالون دیده می شود که در قسمت فوقانی خود از کوارتزیت به نام تاپ کوارتزین دارند. روی این طبقات میلاکه از دولومیت های تیره رنگ هستند بطور هم شیب قرار دارند. دنین- یرمین از کوارتزیت ها و ماسه سنگ های ارغوانی که ضخامت هی حدود 120 متر دارند و به نام تشکیلات درود نامیده می شوند تشکیل شده که روی این تشکیلات روته از آهک های منطبق فرسایش یافته برنگ های قرمز و خاکستری تیره که حاوی براکیوپودها و ساقه های آهکی خاردارن است قرار گرفتهاند. این تشکیلات نیز وسعت چندانی ندارند.
دوران دوم: تشکیلات ژوراسیک زیرین به نام تشکیلات از شیستهای سبز زیتونی و ماسه سنگ های قهوه ای تشکیل شده و روی آن را تشکیلات لار قرار دارد که شامل یک طبقه ضخیم و کمرنگ از آهک های آمونیت دار فشرده است. تشکیلات ژوراسیک در جنوب و جنوب غربی ابهر بین ابهر و سلطانیه دیده می شود.
ائوسن : سکانس سنگ های پالئوژن با رسوبات تخریبی قرمز رنگ شروع می شود و در حوالی ابهر به کنگلومرا های دانه درشت ختم می شوند که به نام تشکیلات فجن نامیده می شود. تشکیلات فجن بطور هم شیب بوسیله آهکهایی با ضخامت 150 متر پوشیده می شود. این آهک ها زرد رنگ لایه لایه هستند که به نام تشکیلات زیارت نامیده می شود. روی این تشکیلات سنگ های آذرین بصورت کمربند وسیعی مخصوصاً در جنوب و جنوب شرقی سلطانیه تا ابهر رود قرار دارند. این سکانس و مکانیک را می توان با تشکیلات کرج مطابقت داد. تشکیلات شامل توف های سبز رنگ ، سبز رنگ آبی و زرد که روی آنها آگلومرا و کوله های ضخیم برش پوشیده شده و عموما دانه درشت می باشند ریولیت در این تشکیلات بخصوص در نزدیکی صایئن قلعه فراوان دیده می شود. در منطقه شمال شرقی ابهر تشکیلات کرج حاوی توف ها و شیست ها سبز رنگ خاکستری و آگلومرا دیده می شود. در شمال غربی ابهر تشکیلات آذرین درونی از جنس گرانودیوریت که مربوط به دوران سوم است دیده می شود که تشابهی از نظر زمانی با گرانیت دوران ندارد و همراه کوله های آندزیت و همچنین ماسه سنگ می باشند. در حقیقت می توان گفت که قسمت شمال شرقی و شمال غربی منطقه اکثراً سنگ های آذرین دوران سوم با گسترش وسیعی پوشانیده اند ولی بعلت غیر قابل نفوذ بودن آنها نقشی در تغذیه آبهای زیر زمینی ندارند.
زمین شناسی دشت: در منطقه خرمدره سه نوع آبرفت وجود دارد که بترتیب آبرفت های قدیمی و میانی و جدید نامیده می شودند. 70 درصد آبرفت های جنوب دشت از فرسایش آدزیت- گرانیت- شیست و ماسه سنگ هستند و بقیه آهکی هستند. آبرفت های های قدیمی دانه درشت، فشرده و همراه با رس فراوان و قابلیت نفوذ خیلی کم می باشند که در قسمت شمالی جلگه و پای دامنه های ارتفاعات شمالی گسترش دارند. آبرفتهای میانی روی آبرفت های قدیمی قرار دارند تقریبا دانه درشت بوده و قابلیت نفوذ کمی دارند. آبرفت های جدیدتر که اکثراً زمین های زراعتی را تشکیل می دهند دانه ریز بوده و از شن و ماسه و کمی رس تشکیل شده اند. قابلیت نفوذ آنها خوب بوده و اغلب آبرفت های رودخانه ای می باشند که بوسیله رودخانه ابهر رود انباشته شده اند. در منتهی الیه شمال غرب منطقه یک سری تراس های آبرفتی وجود دارد که جاده ابهر – زنجان را در چند نقطه قطع نموده است.
هیدروکلیماتولوژی کمیت های اقلیمی نقش بسزایی در مطالعات هیدرولوژی منطقه ایفا می کنند. در ناحیه مورد نظر همانند سایر نقاط سرزمین ایران عواملی که آب و هوای آن را کنترل می کنند شامل عوامل محلی و بیرونی می باشند. عوامل محلی در محل موجودند و از سالی به سال دیگر تغییر نمی کنند مثل زاویه تابش خورشید، ارتفاع محل و ... . عوامل بیرونی عواملی هستند که در مقیاس بزرگتری در قالب سیستم های جوی اقلیم منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند. عوامل بیرونی ذاتی نیستند و فراوانی وقوع آنها نیز همیشه ثابت نیست و ورود آنها تابع سیستمهای آورنده آنهاست، ممکن است یک سال زیاد باشد و سالی اصلا نباشد. باران، درجه حرارت، رطوبت نسبی ، باد، تبخیر و تعرق از جمله این کمیت های است که بطور اجمالی در ادامه به آن اشاره می گردد.
بارندگی: به علت برودت هوا در اواخر پاییز و زمستان که به چندین درجه سانتی گراد زیر صفر می رسد بارش منطقه در این موقع به صورت برف تظاهر پیدا می کند و در مواقع دیگر به صورت باران مشاهده می شود. در یک لحظه در کوه ها به علت ارتفاع زیاد دمای کم بارش به صورت برف و در دشت به علت ارتفاع کم و دمای نسبتا زیاد به صورت باران جلوه می کند. در دشت خرمدره 9 ایستگاه باران سنج وجود دارد که 7 مورد باران سنجهای ذخیره ای و 2 مورد باران سنج معمولی هستند. که متوسط بارندگی در دشت با توجه به رابطه گرادیان بارندگی در ارتفاعات مختلف در دشت 173 میلمتر و در ارتفاعات مشرف 300 میلیمتر است. بیشترین بارش ماهانه منطقه در اسفندماه به میزان 4/49 میلیمتر و کمترین بارش در مرداد و شهریور ماه برابر 9/1 میلیمتر است.
درجه حرارت: دمای منطقه مورد نظر در طول 15 سال آماری از 3/10 درجه سانتیگراد تا 5/13 درجه سانتیگراد، میانگین سالانه خود متغیر بوده است. میانگین حداکثر دمای ماهانه مربوط به تیرماه است که برابر 2/31 درجه سانتیگراد است. میانگین حداقل دمای ماهانه مربوط به بهمن و برابر 1/6- درجه سانتیگراد می باشد. میانگین دمای سالانه برابر5/11 درجه سانتیگراد است( بیگلر 1378، 21). دمای متوسط سالیانه دشت ابهر و خرمدره 8/9 درجه سانتیگراد و تغییرات آن 7/4- درجه سانتیگراد تا 37 درجه سانییگراد در نوسان بوده است. تغییرات دمایی در فصول مختلف در این دشت زیاد است. افزایش دما در این دشت از بهمن تا دی ماه که به حداقل خود برسد ادامه می یابد. بیشترین روزهای یخبندان به ماههای دی و بهمن تعلق دارد( 25 روز در ماه).
رطوبت نسبی: در طبیعت هوای خشک وجود ندارد . حتی در هوای ظاهراً خشک بیابانها مقداری رطوبت موجود است. رطوبت هوا در بهترین شرایط حدود 4 درصد از ترکیب جو را اشغال می کند. رطوبت موجود در هوا به صورت های جامد، مایع و یا گاز تجلی می کند، ولی حالت غالب رطوبت در جو به صورت بخار آب است( علیجانی 1373، 199). بر اساس محاسبات ایستگاه هوا شناسی خرمدره کمترین نم نسبی در شهریور ماه و بیشترین آن در دی ماه بوده است. از آنجا که میزان نم نسبی با دمای هوا رابطه دارد می توان گفت که در دی ماه به علت پایین بودن دمای پایین اشباع می شود میزان نم نسبی بیشتر از ماه های دیگر است. با این وجود متوسط رطوبت نسبی سالیانه دشت ابهر- خرمدره 46% است که حداکثر مقدار رطوبت نسبی مربوط به دی ماه با 6/60 و حداقل آن مربوط به مرداد با 31% است.
باد: به دلیل تاثیر باد برمیزان تبخیر و تعرق که سبب افزایش آن می گردد ارزیابی و اندازگیری سرعت و جهت باد در مطالعات هیدرولوژیک نقش مهمی را ایفا می کند. در محدوده حوضه آبریز حوضه دشت ابهر رود از تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار ایستگاه سینوپتیک مشاهده می شود که بیشترین باد از جهت شمال غربی، جنوب شرقی با سرعت بین 1 تا 3 متر بر ثانیه می وزد.
تبخیر: تبخیر فرایند تبدیل مایع به بخار است که از سطوح آب خاک یا به صورت تعرق از سطح گیاهان صورت میگیرد. اگرچه اندازه گیری تبخیر واقعی مشکل است ولی به لحاظ اهمیت داده آن به این عمل صورت میگیرد. در حوضه آبریز ابهررود به علت وزش باد های محلی به نام بادمه و شره( راز) و کمبود رطوبت نسبی هوا در فصل گرما و تابش عمودی خورشید در این فصل که منجر به افزایش نسبتاً شدید دما می شود و همچنین به علت وجود پوشش گیاهی نسبتاً متراکم تبخیر تقریباً زیاد است. میزان متوسط تبخیر از ایستگاه تبخیر سنجی خرمدره بین 1600 تا 1700 میلمتر اندازه گیری شده است که با توجه به اعمال ضریب اصلاحی تشتک تبخیر( K= 65) میانگین تبخیر و تعرق پتانسیل بین 1050 ت 1100 میلیمتر در سال می باشد از نظر طبقه بندی اقلیمی بر طبق طبقه بندی دومارتن جز اقلیمی خشک و طبق طبقه بندی آمبرژه از اقلیمی خشک و سرد برخوردار است.
منابع آب: رودها را براساس مقدار و مداومت جریان آب آن در طول سال به رودخنه های دایمی و فصلی و موقتی طبقهبندی می کنند و بر اساس هر تعریف، رود های دائمی در تمام سال و یا حداقل 90% از ایام سال دارای آب باشند( جداری عیوضی 1383، 99). منطقه مورد مطالعه، حوضه ابخیز ابهررود را تشکیل می دهد که از دو شاخه بزرگ و دایمی و فصلی تشکیل شده است. با توجه به نقشه های زمین شبکه های آبهای حوضه فصلی ابهر رود پیداست که بعضی از زیر حوضه های آن در تمام سال آب دارند و دائمی می باشند ولی این آبها در فصل گرما در آبیاری محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند و پیش از رسیدن به خط القعر در ساخه های فصلی بهره برداری می گردد و این عواملی است که در اواخر بهار و تابستان موجب خشکی بستر رود اصلی می شود. در فصول سرد که بارش بیشتر و تبخیر و استعمال آب در کشاورزی در آن بسیار بسیار ناچز است، آب این شاخه پس از الحاق به شاخه اصلی ابهررود در خرمدره به سمت تاکستان حرکت کرده و در نهایت به دریاچه نمک می ریزد( بیگلر 1378، 52). در جدول شماره ( ؟) و نمودار(؟-) آمار ایستگاه هیدرومتری واقع در قروه را در مورد آبدهی سالانه رودخانه ابهررود را ارائه می دهد. حجم سالانه رودخانه ابهررود در طول سالهای 34-79 تا 2/13 میلیون متر مربع در سال در نوسان بوده است. متوسط آبدهی سالانه رودخانه در طول دوره آماری مذکوز 13/ 56 میلیون متر مکعب می باشد. در اغلب ماه های سال بیشتر رودخانه از ایستگاه قروه به بعد فاقد آب می باشد.
وضعیت خاکها: بطور کلی در منطقه مورد بررسی که از خاکهای حاصلخیز و مستعد برای کشاورزی با زهکشی مناسب برخوردار است، به علت اختلاف دمای شب و روز و اختلاف دمای شدید فصول سال، تخریب مکانیکی سنگ ها شدید است و همین امر تاثیر چشمگیری بر سنتز خاک در محل دارد. از طرفی بعلت بارش در فصول سرد که منجر به رویش گیاهان و نباتان در فصل رشد می شود، پوشش گیاهی محل نیز متلاشی کردن و تخریب مکانیکی و هم تکامل خاک منطقه از طریق افزایش مقدار مواد آلی خاک تاثیر می گذارد، از طرفی به علت بارش های سیل آسا، در بعضی از مواقع سال و شیب نسبتاً زیاد در دامنه کوه ها، خاکها از نواحی مرتفع به سمت نواحی پست منتقل شده و بدین وسیله بر غنای خاک مناطق پست و دشتها افزوده می شود. لذا در اراضی پست، خاک دارای بافت سنگین و با قابلیت نفوذ آهسته است که اغلب ریزبافت می باشند ولی در دامنه درصد قابل توجهی از خاکها را سنگریزه ها تشکیل می دهند.
[1] . Regional survey [2] . site survey [3] . Intensive [4] . Extensive |
265 |
دسته بندی | پزشکی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
آموزش بهداشت جامعه
مقدمه
در هر موردی که از لزوم دگرگون سازی انسانها در زمینه مسایل تندرستی سخن می رود، فوراً موضوع آموزش بهداشت مطرح می شود. همه می گویند باید مردم را در باره موضوعات مختلف بهداشتی آموزش داد. اما کمتر می گویند چگونه؟ و اینکه چه اصول و قواعدی بر عملکردهای آموزش بهداشت حاکم است و عوامل تقویت و یا تضعیف کننده رفتارهای مورد تایید علوم بهداشتی کدامها هستند؟ و چگونه می توان دگرگونیهای مورد نظر را در رابطه با سلامت انسانها تا آنجا که به وی و محیط زندگیش مربوط می شود، بوجود آورد؟ و این بحثی است که در این مجموعه، در جریان بررسی مسایل مختلف آموزش بهداشت به آن پرداخته شده و نحوه دستیابی به زندگی سالم در پرتو توجهات لازم به امر آموزش بهداشت و پذیرش رفتارهای بهداشتی را بازگو کرده ایم.
فصل 1
تعاریف و کلیات
آموزش بهداشت دعوتی است عام برای بالا بردن کیفیتها و استانداردهای زندگی و مشارکت مردم در فعالیتهای جسمی، روانی و اجتماعی. بدین ترتیب که مردم به نیازها و تمایلاتی گسسته یا پیوسته آشنایی پیدا می کنند و از ورای دیوار بلند سختی ها، باورهای نادرست یا ناآگاهی ها به دشت دانش و آگاهی می رسند و به زندگی خود رنگی تازه می بخشند. بهداشت راهی تازه برای زیستن نیست اما راهی تازه را برای بهتر زیستن هدیه می کند.
از آنجا که هر موضوع علمی، تعاریف، مفاهیم و اصطلاحات و موضوعات خاص خود را دارد لذا در فصل آغازین تحقیق به ذکر کلیاتی در زمینه آموزش بهداشت پرداخته و مسایل گوناگونی چون: تعریف، تاریخچه، اهداف، مبانی و اصول آموزش بهداشت، طرح و تنظیم برنامه ها و فعالیتهای آموزش بهداشت و مراحل مختلف آن، نقش مربیان بهداشت، مسایل و مشکلات آموزش بهداشت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تعریف آموزش بهداشت
اگرچه آشکار است که هیچ کس نمی خواهد مریض باشد، ولی گاهی بروز بیماری غیرقابل اجتناب می باشد و احتمال اینکه در حال و آینده به بیماریهای مختلفی دچار شویم همواره وجود دارد. در زمانهای پیش از تاریخ، زندگی افراد بشر، شباهت زیادی به زندگی حیوانات داشت. همه چیز به طبیعت واگذار شده بود و آگاهی بشر در مورد بروز بیماری و غلبه بر آن بسیار اندک بود. لیکن با گذشت زمان و با پیشرفت های علمی، بشر کوشیده است که بیماری را رفع کند و تا جائی که امکان دارد زنده بماند.
بتدریج و به مرور زمان، آگاهی در مورد علل بیماری و راههای حفظ سلامتی افزایش یافته و علوم تخصصی نه تنها در رابطه با انسان، بلکه در مورد سایر امور زندگی نیز بوجود آمده است. از آغاز بوجود آمدن نظامهای پزشکی توسط یونانی ها، رومی ها، اعراب، مصری ها، هندیها و چینی ها، توسعه سریع و مستمری در روشهای شفابخشی بوقوع پیوسته است. علم پزشکی جدید امروزه خیلی از اسرار را در مورد مکانیزم عادی و غیرعادی بدن انسان و روشهای بهبود، آشکار نموده است.
در دوره قرون وسطی و انقلاب صنعتی که به دنبال آن در اروپا بوقوع پیوست، تعدادی کشفیات بعمل آمد که در شناخت علت بسیاری از بیماریهای عفونی کمک کرد. بعلاوه فعالیت های تجربی، ابزار اپیدمیولوژیکی را جهت تعیین کردن علل چندگانه بیماریهایی که انسان بدانها مبتلا می شود توسعه بخشید. بلاهای اپیدمی همه گیر نظیر طاعون و وبا در کشورهای اروپایی در اوایل قرن از طریق کاربرد دانش کسب شده ریشه کن گردیدند. از نیمه قرن نوزدهم به بعد تاکید روزافزونی به امر پیشگیری از بیماری شده، امروزه به مسئله ارتقاء سلامتی اهمیت داده می شود.
سلامتی از طرف سازمان بهداشت جهانی به عنوان رفاه کامل جسمی، روانی، و اجتماعی و نه فقط رهائی از بیماری یا علیلی تعریف شده است. این تعریف چنان تنظیم شده است که به فرد، نیاز به زندگی سالم و بهره مند شدن از سلامتی را از طریق اجتناب از بیماریها نوید می دهد. خدمات بهداشتی در سراسر جهان هدفشان رسیدن به بالاترین سطح سلامتی می باشد. برای تأمین سطح بالایی از سلامتی برای هر فرد و ادامه آن، لازم است نه تنها تسهیلات کافی و مناسب جهت تشخیص فوری بیماران، درمان، توانبخشی، و غیره بوجود آید بلکه همچنین بایستی برای فراهم آوردن مراقبتهای پیشگیری مناسب و ارتقاء سطح سلامت اقدام گردد. هر کسی علاقمند به سالم بودن است ولی بهرحال، در زندگی روزمره، انسان به بسیاری از امر بطور دانسته یا نادانسته دست می یازد که او را مستعد بیماری می نماید که در برخی اوقات این بیماریها از طریق رعایت نکردن کامل رفتارهای بهداشتی شیوع پیدا میکنند.
عدم رعایت رفتارهای بهداشتی را می توان در هر جامعه آموزش دیده، بیسواد یا باسواد، ثروتمند یا فقیر و غیره مشاهده نمود. رفتارهای درست یا نادرست بهداشتی بخشی از فرهنگ می باشد. عادات، رسوم و سنت ها عمدتاً عواملی هستند که رفتار را در هر جامعه ای تحت تأثیر قرار می دهند. این عوامل همچنین توسط باورها، ارزشها، گرایشها و غیره تحت تأثیر قرار می گیرند.
برای اینکه مردم آماده شناخت و عمل کردن به شیوه های درست زندگی جهت حفظ سلامتی و اجتناب از بیماری باشند، نیاز به شکل دادن رفتار می باشد. آموزش مناسب برای تأمین اینگونه رفتار که شامل رفتار بهداشتی می باشد، همان آموزش بهداشت است زیرا، هنر و علم جلب مردم به یک فرایند یادگیری برای ایجاد رفتار مطلوب به منظور سلامت به آموزش بهداشت موسوم است.
آموزش بهداشت توسط صاحبنظران و مؤلفین به صورتهای مختلفی تعریف شده است که برخی از این تعاریف را به شرح زیر می توان بیان نمود:
-آموزش بهداشت عبارت از دانسته های زیستی، بهداشتی، اجتماعی، و تربیتی است برای کار با مردم بمنظور ایجاد و تغییر رفتار آنان در جهت بهبود سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان که توسط مربیان بهداشت و با استفاده از وسایل کمک آموزشی انجام می گیرد. به بیان دیگر کلیه مراحلی که جهت قبولاندن معیارهای بهداشتی و رد کردن معیارهای غلط طی می شود بنام آموزش بهداشت نامیده می شود.
-روندی از رشد را که شخص بخاطر کسب تجارب جدید، رفتار و نظرات بهداشتی خود را تغییر می دهد آموزش بهداشت می گویند.
-آموزش بهداشت رشته ای از بهداشت و برنامه های پزشکی است که شامل کوششهای برنامه ریزی شده در جهت تغییر رفتار فرد، گروه و جامعه می باشد. با این هدف که به درمان، توانبخشی، جلوگیری از امراض و پیشرفت ختم گردد.
-آموزش بهداشت معمولاً بمعنای کوششهای رسمی و برنامه ریزی شده ای است در جهت تحریک و گسترش تجربیات در زمانی خاص با روشی مشخص، طی چند مرحله تا منجر به پیشبرد آن آگاهیها، نظرات و رفتار بهداشتی گردد که تامین کننده بهداشت فرد، گروه و جامعه می باشد.
-روندی است با ابعاد اجتماعی، روانشناسی، عقلانی و مربوط به آن دسته از فعالیتهایی که منجر به ازدیاد توانایی مردن در تصمیم گیریهای بهداشتی فرد، گروه و جامعه خواهد گردید. این پدیده که بر اساس علمی استوار است، فراگیری و تغییر در رفتار را برای ارائه دهنده بهداشت و مصرف کننده آن از پیر تا جوان آسان می باشد.
با توجه به تعاریف فوق، آموزش بهداشت، همانند آموزش عمومی علاقمند به تغییر آگاهی، احساسات و رفتار مردم می باشد و در اغلب اشکال خود تأکید بر ایجاد آن گونه رفتارهای بهداشتی دارد که تصور می رود بالاترین حد ممکن بهزیستی را به ارمغان آورند.
نکته قابل توجه، آموزش بهداشت مربوط به زمان خاص و افراد ویژه ای نبود بلکه تقریباً برای هر فردی در اجتماع بطور مستمر لازم می باشد. اشتباه است اگر فرض کنیم که آموزش بهداشت صرفاً برای افراد بیسواد یا کم سواد لازم است. بسیار اتفاق می افتد که حتی افراد با سطح تحصیلات بالا نیز در مورد موضوعات بهداشتی به حد کافی اطلاع ندارند و اگر هم می دانند رفتارهایشان کاملاً در جهت سلامت و بهداشت خوب نمی باشد. برای مثال، مضرات پرخوری، سیگار کشیدن و مصرف بی رویه الکل ممکن است بخوبی برای فرد تحصیل مرده آشکار باشد ولی در زندگی روزمره امکان دارد رعایت اعتدال را نکند. لذا جنبه رفتار در آموزش بهداشت از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. بدون تأمین رفتار بهداشتی درست، آموزش بهداشت کامل نخواهد بود. در عین حال شناخت و آگاهی از دلایل پشت پرده رفتار خاص و شکل گیری گرایش مطلوب برای انجام رفتار نیز به همان اندازه مهم است.
خلاصه در یک کلام چنین می توان گفت، آموزش بهداشت عبارت از آموزش برای بهداشت یا آموزش در مورد بهداشت می باشد که می بایست با شناخت نیازهای بهداشتی و اقدام برای رفع آنها انجام پذیرد.
تاریخچه آموزش بهداشت
با اینکه آموزش بهداشت همواره یکی از فعالیتهای اساسی نیروی انسانی شاغل در خدمات درمانی و بهداشتی بوده است، اما به عنوان یک رشته علمی و در چارچوب یک حرفه خاص در حدود یک قرن است که آغاز به فعالیت کرده است. با این حال در سطح جهانی حتی تا اواسط قرن بیستم به عنوان یکی از وظایف اصلی در زمینه بهداشت عمومی نیز شناخته نشده بود. در حقیقت فعالیتهای منظم مبتنی بر طرح ریزی قبلی در آموزش بهداشت در سطح بینالمللی پس از تاسیس سازمان جهانی بهداشت در سال 1948 آغاز می شود که ایران نیز از کشورهای موسس آن بود.
در مراحل اولیه رشد بهداشت عمومی که محور اصلی اندیشه ها، مسئله سالمسازی محیط و مبارزه با بیماریهای واگیردار بود، برداشت مجریان امور از خدمات بهداشتی این بود که با اتکاء کامل به قوه مقننه و نیروی پلیس اقداماتی را در جهت و برای مردم به انجام رسانند. با رشد دیدگاههای تازه تر در بهداشت عمومی تدریجاً این ضرورت مطرح شد که باید فعالیتهای بهداشتی را با مردم انجام داد و آنان را متقاعد کرد که در رابطه با تندرستی خود مسئولیت بپذیرند.
یکی از فعالیتهای اولیه و مداوم سازمانهای بهداشتی کوشش در باره ارتقاء سطح دانش مردم و در نهایت مبارزه با بیماریها بوده است و بر این اساس بود که اولین اقدامات در آموزش بهداشت توسط سازمانهایی که با بیماری سل مبارزه می کردند معمول گردید. مبارزه با سل و فعالیتهای مرتبط با آن در طی سالیان متمادی توسط بسیاری از کشورهای دنیا معمول گردیده و سبب آگاهی توده وسیعی از مردم بویژه در کشورهای پیشرفته شد. از این فعالیتها می توان به مواردی چون تشکیل نمایشگاهها، انتشار جزوات، چاپ بروشورها، انتشار مقاله در روزنامه های دیواری، سخنرانی ها و نمایش اسلاید اشاره نمود. با گذشت زمان، فیلم، سینما، مجله، رادیو، تلویزیون و سایر وسایل ارتباطی نیز اضافه شد. همگام با سایر تحولات علمی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان، متدرجاً فلسفه، اهداف و روشهای آموزش بهداشت نیز دستخوش دگرگونیهای زیادی گردید.
در ایران مدتها پس از تاسیس وزارت بهداری (سال 1320) عملاً فعالیتهای آموزش بهداشت در سطح محدودی از سال 1330 به بعد آغاز شد که در ابتدا فعالیتهای آن متوجه مسایل ریشه کنی مالاریا گردید و متدرجاً در طی سالهای بعد فعالیتهایی نظیر بهسازی محیط، تألیف مواد درسی و مطالب خواندنی و تهیه پوستر و بولتن را بر عهده گرفت. از سال 1340 به بعد واحد آموزش بهداشت وزارت بهداری تجهیز شد و بحالت فعال تری درآمد. بالاخره در سال 1351، اداره آموزش بهداشت به دفتر آموزش بهداشت تبدیل شده و عهده دار انجام رسالت های مربوط به آموزش بهداشت در سطح کشور گردیده است.
با دگرگونی مفهوم تندرستی و وسعت یافتن ابعاد آن در سالهای اخیر مفهوم آموزش بهداشت و هدفهای آن نیز گسترده تر و عمیق تر شده است.
از جمله اولین هدفهای آموزش بهداشت این است که به مردن کمک شود تا از پیدایش نارسائیهای بهداشتی جلوگیری نمایند، وضع و موقعیت تندرستی خود را در بهترین سطح ممکن حفظ کنند و در جهت بهبود تندرستی خویش، اعضای خانواده و اجتماع خود فعالیت نمایند بعبارت دیگر هدف آموزش بهداشت دستیابی به رفتارهای فردی و جمعی مناسب، در رابطه با امور و مسایل بهداشتی و بطور اختصاصی طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی در زمینه بهداشت برای گروهها و قشرها و یا مسائل خاص است. بر این اساس تمامی وسایل ممکن در راه جهت دادن به نحوه زندگی و رفتارهای منتهی به پیشگیری از بیماریها یا آسیب دیدگی و یا برقراری استانداردهای متناسب تندرستی در سطح فردی و یا گروهی بکار گرفته می شود.