دسته بندی | بازاریابی و امور مالی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 2176 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
صحبت کردن مثبت با خود و به ما کمک میکنند که تغییر کنیم .
در واقع کلمات و عبارات تاکیدی مثبت باعث میش که ما برای خلق اهدافمون به
پتانسیل و جودی خودمون باور داشته باشیم .
یک عبارت تاکیدی که شما هر روز تکرار میکنید وبه صورت رسمی به خودتون و
به جهان و کائنات اعلام میکنید تا زمانی که خواسته ی خودتون به حقیقت برسانید. ١
در مغز انسان سیستمی بنام )آر ای اس ( وجود دارد که کشف ان یکی از جدیدترین
دستاوردهای ی علم پزشکی است. عملکرد این سیستم که دقیق ا همانند یک کامپیوتر عمل
میکند به این صورت است که هر گونه ورود ی را پس از پردازش به خروجی خود از
همان جنس ورود ی می فرستد. اگر ما در زندگی روزانه به R.A.S خود، افکار و
ذهنیات مثبت را – یا به عبارتی تلقینات مثبت را – القا کنیم در این صورت، به طور
اتوماتیک مغز ما با توجه به ورودیها R.A.S اعمالمان را در زندگی کنترل میکند و
موفّقیتها و پیروزیهای ما را در آینده رقم میزند. بر عکس اگر ما به R.A.S خود
ورودیهای منفی را القا کنیم مغز ما با توجه به ورودیها R.A.S شکستهای ما را
در آینده تضمین میکند. یعنی اعمالمان را طور ی تنظیم میکند که همیشه کارها را
خراب کنیم. در مورد تلقین و خودهیپنوتیزمی هم همینطور. اگر ما عبارات و توصیفات
مثبت را به ذهن خود یعنی همان R.A.S القا کنیم مثلا دائم ا به خود بگوییم من
خوش شانس هستم، مغز ما اعمالمان را طور ی برنامه ریزی میکند که به طرف
موقعیتها ی سودآور حرکت کنیم. برعکس اگر القائات منفی به خود داشته باشیم مثلا
دائم ا به خود بگوییم: من بد شانسم، مغز ما اعمالمان را طوری برنامهریزی میکند که به
.طرف شانس نرویم و دائم ا شکست بخوریم
دسته بندی | مواد و متالوژی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
تحقیق بررسی مفهوم جذب انرژی در 30 صفحه ورد قابل ویرایش
تعریف جذب
مفهوم جذب [1]در آکوستیک اتلاف انرژی به هنگام برخورد موج صدا به یک سطح و سپس انعکاس آن است. کلمة «جذب» رااغلب اشخاص عادی برای بیان عمل یک اسفنج هنگامی که آب را به خود می کشد، به کار می گیرند، که این معنا شامل آکوستیک نمی شود. آب جذب شده توسط اسفنج دوباره در دسترس خواهد بود، اما نوفه «جذب» شده توسط آکوستیک تایل را نمی توان دوباره به دست آورد. زیرا به صورت حرارت تلف شده است. مفهوم جذب آکوستیکی در درجه نخست شامل فضاهای داخلی می شود. اگر دیواری وجود نداشته باشد، صدا فقط در اثر افزایش فاصله منبع کاهش می یابد.
اگر فرض کنیم که یک موج با انرژی تابشی معینی با زاویه ای تصادفی به سطحی برخورد کند، مقداری از انرژی تابشی به طرف محیطی که سرچشمه شعاع تابشی در آن قرار گرفته است، منعکس می شود و بقیه انرژی تابشی به داخل مادة سطح مزبور نفوذ و غالباً از میان آن عبور می کند. با استفاده از روش شعاعی ضریب جذب به صورت زیر تعریف می شود
انرژی باز تابشی-1
انرژی تابشی
بنابراین ضریب جذب نمایانگر نسبتی از انرژی صوتی تلف شده به انرژی سرچشمه صداست که مقدار آن از صفر تا یک متغیر است( یعنی از صفر تا صددرصد) بنابراین اگر ضریب جذب مساوی صفر باشد، به این معناست که انرژی تلف شده و تمام صدا در فضایی که سرچشمه در آن است باقی می ماند. این بدان معنی است که تمام دیوارهایاز نظر آکوستیکی «سخت» هستند و انرژی باتابیده شده با انرژی تابشی برابر است. همان طور که این ضریب به سمت 1.0 میل می کند، یعنی انرژی بیشتر و بیشتر تلف شده است و انرژی بازتابشی رفته رفته جزء کوچکتری از انرژی تابیده شده خوهد شد. از نظر آکوستیکی به چنین سطحی «نرم» گفته می شود.
به طریق مشابه ضریب عبوری را می توان به صورت زیر تعریف کرد:
انرژی عبور کرده - 1
انرژی تابشی
انرژی کلی از جمع ضریب جذب و ضریب عبوری به صورت زیر به دست می آید.
از اتلافی که به علت اصطحکاک به وجود می آید (تبدیل به حرارت) صرفنظر شده است. این اتلاف بر اثر اصطحکاک، بسیار اتلاف ناچیزی است، حتی در بالاتری مقدارش. بعداً خواهیم دید.
مقدار عددی ضریب جذب همان طور که قبلاً گفته شد، برای تمام موارد شناخته شده مقداری معین بین 1% (یک درصد) برای سطوح بسیار سخت مثل فولاد صیقلی یا بتن فشرده تا 99% برای مواد بسیار جاذب است. ضریب جذب یک پنجره باز 100 درصد در نظر گرفته می شود.
بعضی ازکارخانه ها مواد جاذب آکوستیکی با ضریب جذب بالاتر از یک (یعنی جذب بهتر از 100 درصد) را هم در فهرستهای خود گنجانیده اند که البته این کار، سود بردن از فقدان دانش پایه ای در مورد مفهوم جذب است.
در مورد تولیداتی که معمولاً با نام « یونیت جاذب » مشخص می شوند، ماده جاذب مثل جعبه کوچکی که روی دیوار نصب شده باشد، نسبت به سطح دیواره برآمده است. سطح بیرون آمده از دیوار تماماً با مواد جاذب پوشیده شده است، ولی جعبه به اندازة یک وجه خود از سطح دیورار را اشغال می کند. بنابراین، در این حالت در هر فوت مربع دیوار جذب بیشتری نسبت به حالتی که سطح دیوار به طور عادی پوشیده شده باشد، خوهیم داشت. بنابراین سازندگان ضریب جذب این تولیدات را بیشتر از صد درصد ذکر می کنند. حال اگر این یونیتها متصل به هم نصب شوند، به طوری که صدا ب وجه های کناری برخورد نداشته باشد، ادعاهای سازندگان تحقق نخواهد یافت. برای اینکه یونیتهای جاذب موثر باشند، باید با فاصله از یکدیگر قرار بگیرند. در غیر اینصورت جذب در هر فوت مربع سطح دیوار به کمتر از صد درصد نزول می کند.
ضریب جذب همچنین تابعی از فرکانس امواج صداست. طول موجهای کوتاهتر (فرکانسهای بالا) نسبت به طول موجهای بزرگتر ( فرکانسهای کمتر) خاصیت نفوذ بیشتری در دیوارها دارند و آسانتر به انرژی حرارتی تبدیل می شود. درفرکانسهای بالاتر نسبت به فرکانسهای پایین عموماً ضریب جذب بالاتری داریم.
یکی از خواص عمومی برای اینکه مواد جاذب موثر واقع شوند، داشتن سطح شفاف یا غیر حایل برای امواج صداست. همان طور که شیشه برای نور شفاف محسوب می شود، مواردی هم برای عبور صدا شفاف هستند. دیگر اینکه مواد جاذب صدا باید دارای مکانیز می باشند که امواج صوتی، هنگام عبور از آنها در اثر اصطحکاک به انرژی حرارتی تبدیل بشوند.
شفافیت برای صدا را می توان توسط سطوح پر منف، یا مواد سخت سوراخ سوراخ شده همراه با مواد متخلخل و یا به وسیلة پوشاندن مواد متخلخل با یک پرده خیلی سبک وزن، نازک، انحناپذیر و غیر قابل عبور برای هوا تأمین کرد. همة اینها اثر جذب کنندگی مشابهی دارند، اختلاف درنوع محیطی است که در آن مورد استفاده قرار می گیرند. همة انواع ذکر شده که مجموعه ای از جرمها هستند، به عنوان راکتانس آکوستیکی عمل می کنند و به هرحال همة آنها با افزایش فرکانس نسبت به حالت مطلوب طرح، شفافیت کمتری در مقابل صدا از خود نشان می دهند
مقاومت جریانی [2]
ساختمان داخلی مواد یعنی تاروپود و بافت داخلی و فضاهای خالی ما بین آنها عامل ایجاد اصطحکاک و در نتیجه مقاومت در برابر حرکت موجی است. پس از داخل شدن صدا به ماده، از دامنه آن کاسته می شود. این کاهش به دلیل وجود اصطحکاکی است که موج در کوشش خود برای حرکت از میان ماده با ان روبرو می شود. بنابراین، انرژی موج کاهش می یابد. کمیت اصطحکاک به وسیله مقاومت ماده در مقابل جریان هوا از میان آن توصیف و با نام مقاومت جریانی به صورت زیر بیان می شود.
افت فشار در دو طرف نمونه
= مقاومت جریانی
سرعت هوا در عبور از نمونه
آبسوربنت های پوسته ای (پانل)
چنانچه صفحات نازکی را که دارای مقاومت نشت بسیار بزرگی نیز می باشند (نظیر تخته سه لائی و نئوپان و فیبر) بوسیله یک داربست چوبی بر روی دیوار نصب نمایند.
ملاحظه می شود که این صفحات همانند آنچه که در ابتدای بخش مصالح آبسوربنت (شکل 51) مورد بررسی قرار گرفت میتوانند در فرکانسهای کم، ضریب آبسورپسیون نسبتاً زیادی بوجود آورند که فرکانس روزنانس fo (فرکانسی که در آن ضریب آبسورپسیون ماکزیمم می شود ) طبق رابطه تجربی.
تعیین می گردد که در آن M جرم صفحه برحسب کیلوگرم در هر متر مربع و d فاصله هوائی پشت صفحه (ضخامت چوبهای داربست) برحسب سانتیمتر می باشند.
مثلاً برای یک صفحه نئوپان بوزن 10 کیلوگرم در متر مربع ؟؟ بستگی به تقسیمات داربست دارد و با بکار بردن مواد پوروز در پشت پوسته ها می توان ضریب آبسورپسیون را تا 50% الی 70% رسانید.
بدین سان با وجود صرفه جوئی در مصرف مواد آبسوربنت، میتوان ضریب آبسورپسیون قابل ملاحظه ای که با مواد پوروز فقط با ضخامت خیلی زیاد میسر می گردید، بدست آورد.
از روند منحنی شکل 51 (D) دیده می شود که آبسوربنت های پوسته ای را فقط در صورتی که مواد آبسوربنت نوع دیگری نیز بکار برده شده باشد میتوان مورد استفاده قرار داد.
آبسوربنت های پوسته ای در منازل خود بخود وجود دارند – زیرا کلیه گنجه ها و کمدها و کلیه دیوارهای نازک (تیغه) و در و پنجره و غیره اثر جذب نغمه های بم را دارند.
در مکانهائی که لوازمی از این قبیل وجود ندارد (تونل – زیرزمین – حمام – بناهای بتونی و نظایر آن ) اثر نامطلوب واخنش طولانی نغمات با فرکانسهای بم را میتوان بخوبی احساس نمود.
در سال 1862 هلمهولتس دانشمند فیزیکدان آلمانی روابط مربوط به کاوکهای (محفظه) توخالی (رزوناتر) را بصورت قوانین فیزیکی رزوناترها وضع نمود که امروزه از آن در فیزیک و معماری استفاده فراوان می شود. بدیهی است که کاربرد رزوناتر برای جذب نغمه های بم می باشد و بعلت گرانی قیمت و اشکالات اجرائی فقط برای موارد خاص (از قبیل استودیوهای رادیو و تلویزیون ) قابل اجراء می باشد.
ساختن رزوناتر با مصالح عادی مشکل است و از این رو در عمل برای این منظور از آجرهای توخالی و همانند آن ها و یا از آکوستیک تایل و یا آبسوربنت های پوسته ای که با فاصله ای از یکدیگر نصب گردند استفاده می گردد.
- دستگاه مولد امواج ساکن
(Standing Wave Apparatus Type 4002)
اصول این دستگاه بر اساس لوله کنت استوار شده است. به کمک این دستگاه با استفاده از خاصیت امواج ساکن (تداخل امواج) می توان میزان ضریب جذب و امپدانس اکوستیکی یک ماده را سریع و آسان (البته با تقریب) بدست آورد.
دو نوع لوله به قطرهای 3 و 10 سانتیمتر با جعبه بلندگو قابلیت اتصال دارد. ؟؟ لوله به قطر 10 سانتیمتر اندازه گیری را در رنج فرکانسی 90 تا 1800 هرتز و لوله اندازه گیری را در رنج فرکانسی 800 تا 6500 هرتز ممکن می سازد.
دستگاه اندازه گیری فوق مجموعاً از عناصر زیر تشکیل یافته است:
1- میکروفن
2- واگن متحرک حامل میکروفن
3- بلندگو
نحوه انجام عمل اندازه گیری بدین صورت است که در وهله اول بوسیله یک نوسان ساز موجی به بلندگوی سیستم اعمال می شود. بلندگو بصورتی تعبیه شده که ارتعاشات حاصل از آن به سمت انتهای لوله یعنی محل نصب ماده جذب رفته و پس از برخورد با آن قسمتی از موج جذب ماده شده و قسمتی دیگر بازتاب می شود. میله باریکی ارتعاشات لوله را به میکروفنی که در روی ریل حرکت می کند منتقل می سازد که پس از دریافت ارتعاشات توسط میکروفن، اندازه گیری مقادیر حداکثر و حداقل میسر می شود.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 63 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
تحقیق بررسی انفجار انرژی در 54 صفحه ورد قابل ویرایش
مبانی تئوری انفجار:
1- مقدمه:
در طول حداقل 200 سال گذشته، کاربرد واژه انفجار متداول بوده است. در زمانهای قبل از آن این واژه به تجزیه[1] ناگهانی مواد و مخلوطهای انفجاری با صدای قابل توجهی نظیر «رعد» اطلاق شده است. این مطلب از دیرباز شناخته شده است که انفجار تجزیه سریع مقدار معینی ماده است که به محض رخداد یک ضربه یا گرمایش اصطکاکی اتفاق میافتد. بنابراین تجزیه این مواد در شرایط مناسب میتواند بصورت ساکت و آرام رخ دهد.
کلمه انفجار[2] از نظر فنی به معنی انبساط ماده به حجمی بزرگتر از حجم اولیه است. آزاد شدن ناگهان انرژی که لازمه این انبساط است. غالباً از طریق احتراق سریع، دتونیشن[3] (که در فارسی همان انفجار معنی میشود)، تخلیه الکتریکی با فرایندهای کاملاً مکانیکی صورت میگیرد. خاصیت متمایز کننده انفجار، همانا انبساط سریع ماده است. به نحویکه انتقال انرژی به محیط تقریباً بطور کامل توسط حرکت ماده (جرم) انجام میشود. در جدول زیر مقایسهای بین چند فرآیند آزادسازی انرژی انجام شده است:
برای شعله تقریباً هیچ انتقال جرمی به اطراف رخ نمی دهد در حالیکه نیروی پیشرانش یک اسلحه قادر به راندن گلوله است و یک ماده منفجره قوی[4] هر چیز در تماس با خود را تغییر شکل داده و یا ویران میکند. قدرت منهدم کننده این مواد را «ضربه انفجار»[5] نامیده میشود که مستقیماً با حداکثر فشار تولید شده مرتبط است. توجه کنید که در جدول (بالا)، هیچگونه توصیفی از محل رخداد (تونیشن ماده منفجره قوی ارائه نشده است. این بدان معناست که فرایند دتونیشن از محدودیتهای فیزیکی مستقل است.
با توجه به مطالب بالا واضح است که دتونیشن تنها یکی از انواع حالات پدیده انفجار است بعبارت دیگر واژه دتونیشن تنها باید به فرآیندی اطلاق شود که در طی آن یک «موج شوک»[6] انتشار یابد.
متاسفانه بعلت قفرلفات مناسب فنی در زبان فارسی، دتونیشن به معنی عام انفجار ترجمه میشود و بنابراین در ادامه این مبحث برای پرهیز از اشتباه و رسا بودن مطلب همان واژه دتونیشن را به کار برده خواهد شد.
سرآغاز تحقیقات اخیر بر روی دتونیشن به سالهای 45-1940 م. که «زلدویچ» و «ون نیومان» هر یک به طور جداگانه مدل یک بعدی ساختار امواج دتونیشن را فرمولبندی کردند باز میگردد، گرچه یک مدل واقعی سه بعدی تا اواخر سال 1950 م به تاخیر افتاد.
2- پدیده دتونیشن:
دتونیشن یک واکنش شیمیائی «خود منتشر شونده»[7] است که در طی آن مواد منفجره اعم از مواد جامد، مایع، مخلوطهای گازی، در مدت زمان بسیار کوتاه در حد میکروثانیه. به محصولات گازی شکل داغ و پرفشار با دانسیته بالا و توانا برای انجام کار تبدیل میشود. فرض بگیرید قطعهای از مواد منفجره، منفجر گردد. به نظر میرسد که همه آن در یک لحظه و بدون هیچ تاخیر زمانی نابود میگردد. البته در واقع دتونیشن از یک نقطه آغازین شروع شده و از میان ماده بطرف انتهای آن حرکت میکند. این عمل بخاطر آن آنی بنظر میرسد که سرعت رخداد آن بسیار بالاست.
از نظر تئوری دتونیشن ایدهال واکنشی است که در مدت زمان صفر (با سرعت بینهایت) انجام شود. در اینحالت انرژی ناشی از انفجار فوراً آزاد میشود اصولاً زمان واکنش بسیار کوتاه یکی از ویژگیهای مواد منفجره است. هر چه این زمان کمتر باشد، انفجار قویتر خواهد بود. از نظر فیزیکی امکان ندارد که زمان انفجار صفر باشد. زیرا کلیه واکنشهای شیمیائی برای کامل شدن به زمان نیاز دارند.
پدیده دتونیشن با تقریبی عالی مستقل از شرایط خارجی است و با سرعتی که در شرایط پایدار[8] برای هر ترکیب، فشار و دمای ماده انفجاری اولیه ثابت است منتشر میشود. ثابت بودن سرعت انفجار، یکی از خصوصیات فیزیکی مهم برای هر ماده منفجره میباشد در اثر دتونیشن، فشار، دما و چگالی افزایش مییابند. این تغییرات در اثر تراکم محصولات انفجار حاصل میگردند.
پدیدهای که مستقل از زمان در یک چارچوب مرجع حرکت میکند. «موج» نامیده میشود و ناحیه واکنش دتونیشن، «موج دتونیشن»[9] یا موج انفجار نامیده میشود. در حالت پایدار این موج انفجار بصورت یک ناپیوستگی شدید فشاری که با سرعت بسیار زیاد و ثابت VD از میان مواد عبور میکند توصیف میشود واکنش شیمیائی در همسایگی نزدیک جبهه دتونیشن[10] است که باعث تشکیل موج انفجار میشود. این موج با سرعتی بین 1 و تا 9، بسته به طبیعت فیزیکی وشیمیائی ماده منفجره حرکت میکند. این سرعت را میتوان با استفاده از قوانین ترموهیدرودینامیک تعیین نمود. عواملی که در سرعت انفجار نقش دارند عبارتند از: انرژی آزاد شده در فرآیند، نرخ آزاد شدن انرژی، چگالی ماده منفجره و ابعاد خرج انفجاری.
یک مدل ساده برای این پدیده مطابق شکل زیر از یک «جبهه شوک»[11] و بلافاصله بدنبال آن یک ناحیه انجام واکنش که در آن فشارهای بسیار بالا تولید میشود، تشکیل شده است. ضخامت ناحیه واکنش در انفجار ایدهآل صفر است و هر چه انفجار بحالت ایدهال نزدیکتر باشد. ضخامت این ناحیه کمتر است. نقطه پایان این ناحیه، محل شروع ناحیه فشار دتونیشن[12] است.
مدل یک بعدی دتونیشن
فشار دتونیشن با رابطه زیر به سرعت دتونیشن و دانسیته مواد منفجره وابسته است:
(1)
که P مصرف فشار دتونیشن و P مصرف چگالی محصولات و P0 چگالی ماده منفجره است. بر اساس این فرض که چگالی محصولات دتونیشن بزرگتر از چگالی مواد منفجره اولیه است، یک رابطه کاربردی بصورت زیر استخراج میگردد.
(2)
از آنجا که زمان رخداد واکنش شیمیائی در یک فرآیند دتونیشن بسیار کوتاه است. انتشار و انبساط گازهای داغ حاصل در ناحیه واکنش بسیار اندک و غیر متحمل است و لذا این گازها هم حجم مواد منفجره اولیه باقی میمانند. این مطلب دلیل اصلی این نکته است که چرا فشار پشت جبهه انفجار بسیار بالاست. این فشار برای مواد منفجره نظامی در حدود Gpa 19 تا Gpa35 و برای مواد منفجره جاری کمتر است. همانطور که قبلاً ذکر گردید، موج دتونیشن مستقل از شرایط خارجی است. علیرغم این استقلال، جریان محصولات گازی که در پشت جبهه موج حرکت میکنند به زمان و شرایط مرزی وابسته است برای مثال یک بلوک مستطیل بزرگ از یک ماده منفجره را در نظر بگیرید که بر روی کل یکی از سطوح آن، به طور همزمان دتونیشن آغاز میشود. این سطح در خلا قرار دارد و هیچ مانعی برای انبساط گازها وجود ندارد. موج صفحهای دتونیشن با سرعت ثابت بدرون ماده پیشروی میکند و گازهای حاصل از انفجار که بلافاصله در پشت این جبهه موج قرار دارند با سرعتی کمتر از سرعت موج که سرعت جرم نام دارد در همان جهت حرکت میکنند. اما در سطح عقبی، گازها مشغول فرار در جهت مخالف هستند (در اثر خلا). همچنین فشار گاز در پشت جبهه موج بسیار بالاست، ولی در خلا پشت سر، صفر است لذا فشار بصورت منحن وار بین ایندو موقعیت تغییر میکند. نموداری از تغییرات فشار و سرعت جرم برای یک ماده منفجره جامد در شکل زیر نشان داده شده است.
همانطور که ملاحظه میشود ناحیه همسایه منطقه واکنش بسیار کم تحت تاثیر تغییر شرایط مرزی قرار میگیرد.
آغاز همزمان دتونیشن از روی کل یک سطح مشکل است. در عمل آسانتر است که آغاز انفجار از یک نقطه باشد. در اینحالت موج دتونشین از یک نقطه درون ماده منفجره گسترش یافته و گرادیان فشار در اینحالت از آنچه در شکل صفحه قبل نشان داده شده، تیزتر خواهد بود.
وقتی از مواد منفجره برای راندن و بحرکت در آوردن سایر مواد و سازمانها استفاده میشود محاسبه دقیق پروفیل فشار و سرعت جرم، ورودیهای لازم برای محاسبات حرکت سازه رانده شده میباشد. شکل این پروفیلها به معادله حالت محصولات انفجار وابستهاند، معادلاتی که تلاشهای بسیاری برای بدست آوردن آنها انجام شده و در دست انجام است.
3- موج شوک:[13]
یک موج شوک، جبهه شوک یا مختصراً یک شوک، موجی است که در ماده یک جهش[14] فشاری (یا تنشی) ناگهانی و تقریباً ناپیوسته ایجاد میکند، این موج بسیار سریعتر از امواج صوتی منتشر میشود، بدین معنی که این موج نسبت به محیط پیرامون خود فرا صوتی است و این خاصیت خود را بدون تغییر حفظ میکند.
موج شوک از جمله خواص اغلب مواد است و از خاصیتی از ماده که بر اساس آن سرعت انتقال صوت در ماده بصورت میباشد منتج میشود. اندیس s معرف حالت آنتروپی پایاست. این موج از نظر ترمودینامیکی برگشت ناپذیر است. و لذا آنتروپی سیستم در جبهه شوک در اثر لزجت و هدایت حرارتی افزایش مییابد. امواج شوک که امواج فشاری نیز نامیده میشوند، عامل شتابگیری ذرات ماده، در جهت انتشار خود هستند.
تاریخچه:
انرژی انفجار عمدتاً به عنوان ابزاری قدرتمند جهت تخریب به کار گرفته شده و اثرات سودمند آن کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است، با اینکه سالیان بسیاری است که بشر این انرژی توانمند را به کار گرفته، لکن از سال 1950 تحقیقات در ضمیمه بکارگیری آن در جهت تولید و سازندگی آغاز گردید.
آنچه در ابتدای مطالعات توجه محققان را معطوف خود داشت، چگونگی رفتار قطعه در مقابل امواج دینامیک ناشی از انفجار بود که در این راستا جهت بررسی تغییر شکل لحظهای قطعات در مجاورت انفجار تلاشهایی صورت گرفته است.
با ابداعاتی که توسط Johnson انجام گرفت، روشهای شکل دهی انفجاری جایگاه خود را در اذهان پیدا کرد. وی در سالهای 1966 و 1967 با استفاده از مختصات اگر انرژی برای مسائل دو بعدی با تقارن مدوری تحت اثر ضرب در ناحیه الاستیک - پلاستیک، یک روش تحلیلی ارائه نمود و با ارائه مثالهایی نظیر گلوله کره و استوانه نیکلی (با سرعت 150) با صفحات ضخیم آلومینیومی، آنرا تشریح کرده.
Jones در سال 1972، طی مقاله مفصلی، به بیان چگونگی پاسخ فلز به بارگذاری ضربهای ناشی از انفجار یک ماده منفجره در تماس با سطح آن پرداخت. در این مقاله، سلسله اتفاقاتی که در طی رخداد فرآیند انفجار در یک ماده منفجره رخ میدهد، چگونگی تولید و انتشار موج شوک در درون ماده منفجره و درون فلز و نیز برهمکنش موج شوک با فلز، به تفصیل توضیح داده شده است.
Pearson در سال 1972، در رابطه با روشهای کاربردی شکلدهی انفجاری، تحقیقاتی انجام داد و ضمن بیان پارامترهای موثر، فرآیندهای شکلدهی را با توجه به موقعیت ماده منفجره نسبت به سطح قطعه کار طبقه بندی نمود.
Zernow و Lieberman در سال 1972 با بیان چند مثال علمی، به بیان «تعامل ملاحظات فنی و اقتصادی» در فرآیندهای انفجاری پرداختند و در طی آن راهنماییهای ارزندهای درباره نحوه ساخت و انتخاب جنس مواد مختلفی که تجهیزات سیستم شکلدهی باید از آنها ساخته شوند بنحوی که از لحاظ اقتصادی و فنی قابل توجیه باشند ارائه نمودند.
Heifitz در سال 1973 با ارائه مثالهائی در خصوص پوسته کروی و صفحه دایروی و مطالعه برآمدگی آنها پس از اعمال ضربه، ضمن توجه به تغییر شکلهای بزرگ و روند رشد کرنش پلاستیک با زمان، معادلات اساسی (روابط تنش- کرنش) را فقط به شکل عددی المان محدود به کار گرفته است.
Osaka و همکاران در سال 1986، تغییر شکل ورقهای گرد را برای ساخت مخازن تحت فشار، بوسیله انفجار در زیر آب و با استفاده از مختصات لاگرانژی و استفاده از روش تفاضل محدود مورد بررسی قرار دادهاند و در بررسی معادلات تنش- کرنش، رفتار فلز را فقط بصورت الاستیک- کاملاً پلاستیک در نظر گرفتهاند.
Fujita و همکاران در سال 1995 با ارائه سه مدل رفتاری در ناحیه الاستیک- پلاستیک صفحه فلزی تحت اثر بار ناگهانی با فشار یکنواخت را تحلیل نمودند و نشان دادند که اثر موجهای خمشی روی مکانیزم تغییر شکل، با روش تحلیلی یکسان است و حاصل کار هماهنگی خوبی را نشان میدهد، حتی اگر اثرات کرنش و نرخ سخت شوندگی آن بر روی تغییر شکلهای بوجود آمده منظور شود.
Comstockr و همکاران در سال 2001 روش جدیدی برای شبیهسازی آزمایشهای شکلدهی انفجاری صفحات، ارائه کردند و نشان دادند که این روش ابزار مهمی برای تشخیص شکلپذیری و تحمل بارهای خارجی برای آلیاژهاست. این شبیهسازی، بوسیله تئوری قوی و در محدوده بزرگی از تغییر شکل (تا حد کشش عمیق) انجام شده است، ولی در طی آن به عامل زمان و سرعت بارگذاری توجهی نشده است.
Mynors و Zhang در سال 2002 و در طی یک مقاله بسیار مفصل به بررسی همه جانبه تواناییها و قابلیتهای شکلدهی انفجاری پرداختند. در تاریخچه این اثر تحقیقی، روندی که در طی آن فرآیند شکلدهی انفجاری به یک روش تولیدی موفق و سودمند تبدیل شده است شرح داده شده است.
در طی یک ده اخیر توسط لیاقت و همکاران، تحقیقات گستردهای در داخل کشور، بر روی فرآیندهای شکلدهی در سرعتهای بالا انجام گرفته و در حال انجام است مخصوصاً آزمایشهای شکلدهی انفجاری آنان که به منظور تولید قطعات مخروطی برای کاربردهای نظامی و غیر نظامی انجام گرفت. بسیار قابل توجه است.
درویزه، پاشایی در سال 1381 با ساحت دستگاه شکلدهی ورقهای فلزی بروش انفجار مخلوط گازها، فعالیتهای داخلی را وارد مرحله جدیدی نمود. استفاده از گاز بعنوان ماده منفجره یکی از جدیدترین رویکردهای شکلدهی انفجاری است.
شکلدهی فلزات با سرعت بالا:
فرایندهای شکلدهی فلزات در سرعت بالا (H.V.F) High Velocity Forming یکی از دستاوردهای مهم و ارزشمند صنعتی در عصر اتم و فضا محسوب میشود. این فرایندها ثابت کردهاند که در حل بسیاری از مسائل و مشکلات تولید که با استفاده از روشهای صنعتی بسیار مشکل، زمانبر و گران تمام میشود. بسیار مفید و توانمند هستند بزرگ شدن ابعاد قطعهکار، لزوم استفاده از مواد بسیار سخت و مقاوم در برابر روشهای متداول ماشینکاری و لزوم تولید قطعاتی دقیق و پیچیده از عوامل توسعه و پیشرفت دانش فنی این روش محسوب میشود اما عمدهترین مزیت این روشها، قابلیت آنها برای شکلدهی قطعات یکپارچه بسیار پیچیده، تنها در یک مرحله کاری میباشد. در حالیکه تولید چنین قطعاتی با روشهای سنتی تولید، ممکن است در چند مرحله و به کمک چندین فرایند جداگانه انجام شود و در نهایت به تولید یک سازه جوشکاری شده بینجامد. ]1[
گستردگی و تنوع منابع انرژی و روشهای اعمال آن برای تغییر شکل قطعه کار، سطح و توانایی روشهای شکلدهی سریع را قابل مقایسه و رقابت با روشهای سنتی شکل نموده است گسترده موادی که در این روش قابل استفادهاند بسیار متنوع است. فلزاتی چون آلومینیم، بریلویم، تیتانیوم، فولادهای کربنی و آلیاژی، سوپر آلیاژا، فولادضد زنگ، مس، برنج و ... بطور گسترده در این روش استفاده میشوند. ]1[
رفتار ماده در شکلدهی آن بسیار مهم است و فاکتورهائی چون اثر سرعت بر شکلپذیری و مقاومت ماده، پایداری هندسی و اثرات موج بر روی قطعه کار باید مد نظر قرار گرفته شود. همچنین اصطکاک بین سطح قطعه کار و سطح قالب نیز از جمله نکات مهم محسوب میشود. ضریب اصطکاک معمولاً با افزایش سرعت نسبی بین قطعه، قالب کاهش مییابد. در نتیجه این افزایش سرعت، دما به مقدار قابل ملاحظهای افزایش خواهد یافت و در نتیجه روانساز بین قطعه و قالب تجزیه شده و از بین خواهد رفت. در سرعتهای بالا، دما ممکن است بعدی بالا که یک لایه نازک از فلز در سطح تماس قطعه و قالب ذوب شده و خود بعنوان روانساز عمل کند. ]1[
ضرورتهای استفاده از شکلدهی با سرعت بالا عبارتند از:
مواد منفجره ضعیف: ]6[
انفجارهای ضعیف در فضاهای محدود انجام می گیرند و مواد منفجره ضعیف معمولاً در ترکیبات بصورت ذرات دانهای شکل به اشکال و اندازههای مختلف ساخته میشوند. سوزش این نوع مواد با گرما شروع میشوند و سوزاندن با افزایش فشار بطور خطی افزایش مییابد و ماکزیمم فشار متناسب با بار دانسیته خالی شده میباشد (حجم تقریبی مواد منفجره سوخته شده/ وزن مواد منفجره= دانسیته بار)، فشار تقریبی pa108×5/3 از دانسیته بار 26/0 گرم در سانتیمتر مکعب نتیجه میشود زمان دست یافتن به فشار ماکزیمم و مدت سوختن معمولاً در محدوده 5 تا 25 میکروثانیه میباشد. دانسیته بار، شکل و اندازه دانههای مواد منفجره در قابلیتهای انواع منفجره تاثیرگذار هستند.
2- مواد منفجره قوی: ]6[
وسیعترین مواد منفجره مورد مصرف دارای ترکیبات شیمیایی واحدی هستند که معمولاً از ترکیبات نیتروژن همراه با مخلوط الکلها و اسید نیتریک ساخته میشود. ماده اصلی با ترکیباتی از نرم کنندههای چسبانندهها و پرکنندهها مخلوط میگردند. از شکسته شدن مولکول ماده منفجره، منواکسید کربن، دی اکسید کربن آب و مقدار زیادی انرژی تولید میشود.
فرآیند انفجار بصورت پیوسته در مدت زمان کوتاهی اتفاق میافتد، سرعت انفجار مواد منفجره بکار رفته بطور عادی تقریباً 6100 است، فشار بطور آنی در جلو انفجار حدود pa109×9/6 میرسد انفجار در مواد منفجره تجارتی با چاشنی آغاز میشود.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
تحقیق بررسی انرژی گرمایی در 11 صفحه ورد قابل ویرایش
چرا آموزش گرما برای ما جالب است ؟
نگاهی به رشد جمعیت نشان می دهد که آهنگ ازدیاد جمعیت در طی هزاران سال به کندی صورت می گیرد, حال آنکه از سالهای 1750 به بعد بر شماره افراد بشر به سرعت افزوده می شود . این افزایش ناشی از تاثیری است که علم و صنعت بر سرنوشت آدمی گذاشته است . قرن هیجدهم دوره انقلاب صنعتی بوده . علوم طبیعی که وارد عصر تجدد شده بود , اثرات خود را بر زندگی انسان ظاهر می نمود . پیشرفتهای پزشکی عمرها را دراز کرد و در نتیجه بر تعداد مردم افزود . تکنیک امکان داد, تا برای جمعیت به سرعت روز افزون مواد خوردنی و پوشیدنی تهیه شود. یکی از ثمرات مهم این پیشرفت ساختمان ماشیهای پر قدرت بخار بود که تحقیق یافت. این نوع ماشینها در سالهای 1370 ابتدا در انگلستان ساخته شد به این منظور که آبهای رخنه کرده را با پمپ از معادن خارج کنند. این ماشینهای پر سرو صدا در ابتدای امر طبعاً مقداری هنگفت جسته و سنگ می بلعیده که برای تهیه آن باز نیروهای انسانی می بایست به کار رود . در آن هنگام جسته و گریخته این سئوال پیش می آید که : آیا ساختن ماشین بخار می تواند در امر اقتصاد عملی و مقرون به صرفه باشد ؟چون همان طور که در مورد این ((ماشینهای جهنمی )) مزاح می کرده اند برای جا دادن این ماشینها نخست لازم بود که محوطه ای را بکنند و سپس تازه کار حفاریهای اصلی را آغاز کنند . مختصر اینکه بالا بردن کیفیت ماشینهای مزبور یک مسئله حاد و فوری روز شده بود جیمز وات انگلیسی موفق شد در این راه قدمی قاطع بردارد. وی در سال 1769 ماشین بخاری ساخت که برای نخستین بار حقیقتاً یک ماشین پرقدرت بود . این ماشین در ازای هر تن زغال که مصرف می کرد پنچ برابر ماشینهای قبلی کار انجام می داد . عصر ماشین طلوع کرده بود به دنبال این طلوع فکر و سرعت صنعتی کردن بر اهمیت ماشین بخار افزود و وجود این نوع ماشینها را برای امر اقتصاد یک عامل حیاتی ساخت . بازده کارها براثر اختراعات جدید همواره بیشتر می شد و رفته رفته این سئوال پیش می آمد که : این بهتر کردن ها سرانجام به کجا خواهد کشید آیا به مرزی می رسد که گذشتن از آن , به علت طبیعت چیزها , غیر ممکن گردد ؟ اما پیش از آنکه به پاسخ این سئوال برسند لازم بود که بسیاری ازمسائل مبهم فیزیکی را روشن نمایند: گرما چیست ؟ گرما را چگونه می توان اندازه گرفت ارتباط گرما با انرژی به چه صورت است ؟ پاسخ این پرسشها در طور قرن نوزده داده شد . آموزش گرما , تقریباً همزمان با آموزش الکتریسیته , تا آن وقت رشد یافته و یک بخش مهم علم فیزیک شده بود . ولیکن علم شیمی هم به نوبه خود پیشرفت کرده بود و اتم را از حالت افسانه ای بیرون می آورد و به صورت یک واقعیت علمی می نمود . اینک از پدیده های طبیعت یک منظره جدید به چشم می خورد . ولیکن در این میان معلوم شد که گرما را نمی توان از طریق کار متناوب ماشینها یکسره به کار مبدل کرد چه انکه بخشی از این گرما به صورت ((اتلاف )) الزاماً به محیط تحویل می شود . در واقع بر اثر همین اتلاف گرما است که میزان انرژی مصرفی امروزه بسیار بالاست و با موانع بی شمار مواجه است . پایه های فنی نیروگاه های جدید نیز بر آموزش گرما نهاده شده است . خواه نیروگاههای سوختی و خواه نیروگاههای اتمی که تا چند سال آینده بخشی از انرژی مصرفی را باید تامین کنند , هر دو نوع با ماشینهای نیرو عمل می کنند , و کارشان تماماً بر اساس قوانین آموزش گرما صورت می گیرد . بدون اطلاع از پایه های آموزش گرما امکان ندار که بتوان به مشکلات انرژی عصر حاضر پی برد .
-بی هنجاری آب
آب یک تغیر حجم بسیار عجیب از خود ظاهر می کند . آن چنان که در نمودار ترسیمی تصویر مقابل نمایش داده شده است حجم یک مقدار معین آب هنگام گرم شدن بین 0 تا 4 درجه سانتیگراد افزایش نمی یابد بلکه به عکس ناگهان کاسته می شود .این کاهش حجم گر چه چندان زیادنیست و از 1/0 در هزار تجاوز نمی کند ولیکن برای آنکه عمیقتاً اثر ببخشد و عوارضی به دنبال باشد کافی است .بی هنجاری آب با طرز قرار گرفتن مولکولهای آب ارتباط تزدیک دارد . وضع قرار گرفتن این مولکولها را تا کنون شنا خته ایم . وضع مولکولهای یخ نسبت به یکدیگر طوری است که منتهای الیه های دارای بارهای غیر همنام سرهای مثبت و منفی حتی المکان به یکدیگر بسیار نزدیک اند .همین امر موجب متبلور شدن یخ می شود که عموماً به صورت برفک ظاهر می گردد . اما فضای خالی بین مولکولها نسبتاً وسیع است به طوری که چگالی یخ حدود 10 درصد از چگالی آب کمتر است . از این رو یخ روی آب شناور می ماند و فقط 10 درصد حجم آن از سطح آب بالاتر قرار می گیرد . مولکولهای یخ هنگام ذوب شدن مواضع خود را کاملاً ترک کرده تحت تاثیر جنبش گرمایی به درون فضاهای خالی ساختمانی یخی می روند . به این ترتیب حجم یخ کاهش می باید و این کاهش ادامه پیدا میکند تا آنکه در دمای 4 درجه سانتیگراد به حداقل خود برسد . هرگاه گرم کردن ادامه یابد از آنجا که جنبش گرمایی تشدید می شود و برای حرکت مولکولها فضایی بیشتر لازم است حجم آب از نو زیاد می شود . بی هنجاری آب برای ماهیها و کلاً برای موجودات آبزی اهمیت دارد . بر اثرهمین بی هنجاری است که آب دریاها در طبقات پایین حتی در سرد ترین هوای زمستانی هرگز یخ نمی بندد . هنگامی که هوا سرد می شود آب دریا از طبقات بالا به طبقات پایین منتقل می گردد و این انتقال آن قدر ادامه می یاببد تا در دمای 4 درجه سانتیگراد با حداکثر چگالی ممکن انباشته شود . اینک اگر هوای خارج باز سرد تر شود که درطبقات بالا به علت کمی چگالی دیگر نمی توانند به پایین منتقل شوند . پس به این ترتیب آبهای طبقات فقط از طریق هدایت گرماست که می توانند سرد شود .اما سرد شدن از این طریق آن چنان به کندی صورت می گیرد که غالباً تا رسید بهار به طول می انجامد یعنی تا زمانی که از آن پس دیگر فاجعه ای جهان گیاهان و جانوران را تهدید نخواهد کرد .
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
تحقیق بررسی انرژی مغناطیسی در 17 صفحه ورد قابل ویرایش
محاسبه متوسط ممان مغناطیسی هسته در یک میدان H و دمای T
Application of canonical distribution in (Nuclear Magnetism)
ماده را در نظر می گیریم که دارای N0 هسته در واحد حجم باشد. و در یک میدان مغناطیسی H قرار گرفته باشد.
هر هسته دارای اسپین و ممان مغناطیسی است.
ممان متوسط مغناطیسی ماده (در جهت H) در درجه حرارت T چقدر است؟
فرض می کنیم که هر هسته دارای برهم کنش ضعیف با سایر هسته ها و سایر درجات آزادی است. همچنین یک هسته را بعنوان سیستم کوچک در نظر می گیریم و بقیه هسته ها و سایر درجات آزادی را بعنوان منبع حرارتی می گیریم.
هرهسته میتواند دارای دوحالت باشد+یا همجهت بامیدان واقع در تراز انرژی پائین
یا در خلاف جهت میدان واقع در تراز انرژی بالا
(Cثابت تناسب است )
چون این حالت دارای انرژی متر است پس احتمال یافتن هسته در آن بیشتر است.
از طرفی احتمال یافتن هسته در حالت تراز بالای انرژی برابر است با
و چون این حالت دارای انرژی بیشتری است پس احتمال یافتن هسته در آن کمتر است. (چون تعداد حالات بیشتر است با افزایشE، افزایش می یابد و ذره شکل پیدا می شد در حالت بخصوص)
و چون احتمال یافتن هسته در حالت + بیشتر است پس ممان مغناطیسی هسته نیز باید در این جهت باشد.
با توجه به دو رابطه های مقابل مهمترین متغیر در این دو رابطه که نسبت انرژی مغناطیسی به انرژی حرارتی را نشان می دهد پارامتر زیر می باشد.
که نسبت انرژی مغناطیسی به انرژی حرارتی را نشان می دهد پارامتر زیر می باشد:
واضح است که
اگر
نمای هر دو e یعنی احتمال اینکه هم جهت با H باشد برابر با احتمال اینکه در خلاف جهت H باشد.
در اینصورت تقریباً کاملاً بطور نامنظم جهت گیری می کند بطوریکه:
از طرف دیگر اگر
اگر احتمال هم جهت بودن ؛ H بیشتر از خلاف جهت است
تمام این نتایج کیفی را به نتایج کمی تبدیل می کنیم.
بوسیله محاسبه واقعی متوسط
در حالت تعادل حرارتی داریم
و این برای زمانی است که اسپینها در رابطه با شبکه اطرافشان مورد بررسی قرار میگیرند از اینجا n0 اختلاف تعداد اسپینها در حالت تعادل حرارتی بین شبکه اسپینی و میدان مغناطیسی خارجی است، بطوریکه در این حالت تفاوت مقادیر انرژی گرمایی ناشی از دمای شبکه اسپینی و انرژی پتانسیل مغناطیسی ناشی از میدان آنچنان کم باشد که تعداد انتقالات از بالابه پایین و از پایین به بالا دارای تفاوت اندکی بوده که در نتیجه آن تعداد اسپینهای تراز پائین نی اندکی (3ppm) از تعداد اسپینهای تراز بالا بیشتر باشند در این صورت گفته می شود که ماکزیمم مغناطیسی شدن حاصل می شود. مشخصه زمانی برای نزدیک شدن به این تعادل احرارتی که متعاقب آن ماکزیمم مغناطیسی شدن بدست می آید زمان T1 نام دارد. که برابر عکس مجموع احتمال انتقالات در واحد زمان است.
بهمین خاطر T1 را زمان استراحت یا Relaxation Time و بطور دقیقتر زمان استراحت اسپین- شبکه Spin-Lattic Relaxation Time نامیده اند. لازم به ذکر است که در T1، مقدار e-1 یا 0.63 ماکزیمم مغناطیسی شدن
n(t) اختلاف تعداد در هر لحظه از زمان t است.
n0 اختلاف تعداددر حالت تعادل حرارتی (بین شبکه اسپینی و میدان مغناطیسی خارجی است) T1 مشخصه زمانی نزدیک شدن به حالت تعادل حرارتی است که Spin-Lattice Relaxation نام دارد.