دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
*تحقیق در مورد درس برنامه ریزی*
هنگامی که آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامه ریزی[1] در زندگی خویش پی برد آن را در نظامهای اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری مورد توجه قرار داد و امروز می بینیم که ساختار وجودی سازمانها آن سان پیچیده گشته اند ، که بدون برنامه ریزی های دقیق نمیتوانند به حیات خود تداوم بخشند . اساس برنامه ریزی ، بر آگاهی از فرصتها و تهدیدهای آتی و چگونگی استفاده از فرصتها و مبارزه با تهدیدها قرار دارد.
فلسفه برنامه ریزی
فلسفه برنامه ریزی به عنوان یک نگرش و یک راه زندگی که متضمن تعهد به عمل بر مبنای اندیشه ، تفکر آینده نگر و عزم راسخ به برنامه ریزی منظم و مداوم می باشد ، بخش انفکاک ناپذیر مدیریت است .
ضرورت برنامه ریزی
فرد و سازمان برای رسیدن به اهداف خویش نیاز به برنامه ریزی دارند بنابر این ضرورت برنامه ریزی ، برای رسیدن به جزئی ترین اهداف یک واقعیت انکار ناپذیر است (خواه برای میهمانی باشد یا سپری کردن یک روز تعطیل ، یا به منظور فروش یک محصول ).
بنابر این نیاز به برنامه ریزی از این واقعیت نشات می گیرد که
همه نهادها در محیطی متحول فعالیت می کنند
عدم اطمینان ناشی از تغییرات محیطی ، برنامه ریزی را به صورت یک ضرورت انکار ناپذیر در تمام نهادها در آورده است .
پیتر دراکر معتقد است که میان موثر بودن (انجام کارای درست ) و کارایی (درست انجام دادن کارها ) تفاوت هست و این دو در مراحل انتخاب هدفها و آنگاه در چگونگی کسب آنها توأم می باشند.
برای برنامه ریزی متخصصان از زوایای مختلف ، تعاریف متعددی ارائه کرده اند که ما در اینجا چند نمونه از آنها را یادآور می شویم :
برنامه ریزی عبارت است از :
1- تعیین هدف ، یافتن و ساختن راه وصول به آن ،
2- تصمیم گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد ،
3- تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند ،
4- طراحی عملیاتی که که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوه ای که از پیش تعریف شده ، تغییر بدهد.
برای دست یافتن به هدف مورد نظر ، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار ، تلاش ذهنی یا برنامه ریزی کافی صورت بگیرد.
هدفهایی که در هر برنامه ریزی دنبال می شود به شرح ذیل است :
1- افزایش احتمال رسیدن به هدف از طریق تنظیم فعالیتها
2- افزایش جنبه اقتصادی(مقرون به صرفه بودن عملیات )
3- تمرکز بر روی مقاصد و اهداف و احتراز از تغییر مسیر
4- تهیه ابزاری برای کنترل
اگر وظایف مدیریت را حول رئوس هرمی در نظر بگیریم
برنامه ریزی در رأس آن قرار می گیرد ؛ و اگر چه وظایف مدیریت را به طور جداگانه بررسی می کنیم ، ولی همه به هم مرتبط اند و در این بین برنامه ریزی از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است. توالی وظایف بخش اعظم کار مدیر را برنامه ریزی تشکیل می دهد.
همان طوری که ذکر شد وظایف مدیری قابل تفکیک نیستند و این ارتباط به ویژه در وظایف برنامه ریزی و کنترل ملوس تر است زیرا اعمال برنامه ریزی نشده را نمی توان کنترل کرد.
1- برنامه ریزی در برابر واژه انگلبیسی PLANING به کار رفته است . در کتب مدیریت دو واژه programming و planning اغلب به جای یکدیگر به کار رفته اند . بعضی از صاحبنظران مدیریت نظیر جانسون از اصطلاح steategic planning برای برنامه بلند مدت و از medium-rang programming بری برنامه ریزی میان مدت استفاده کرده اند برای اطلاع بیشتر ر. ک
Richard A. Johnson and Other . The theory and manaangement of systems> 3 th edition.( new york :mcgraw – hill book co. 1973 ).p.62