دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 156 |
انگاره اولیه
اعتماد کردن به ذهن و دانستن این که همه شایستۀ رسیدن به خوشبختی هستند. جوهر عزت نفس است.
قدرت این باور و این اطمینان به خویشتن در این حقیقت نهفته است که این چیزی بیش از یک داوری یا یک احساس است. این یک انگیزه دهنده است، الهام بخش رفتار است.
اما به سهم خود مستقیماً تحت تاثیر عمل ماست. سبب در هر دو سمت جاری است. چرخۀ بازخوردی پیوسته ای میان اعمال ما در دنیا و عزت نفس مان وجود دارد. میزان عزت نفس ما روی عمل و رفتارمان تاثیر می گذارد و طرز عملمان عزت نفس ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
اعتماد کردن به ذهن و دانستن این که هر کسـی شایسته و
زییبندۀ خوشبختی است جوهر و عصارۀ عزت نفس است
اگر به ذهن و به قضاوتم اطمینان کنم، بیشتر در قالب یک موجود اندیشمند فرو رفته ام. وقتی به توانایی خود به اندیشیدن را صحه گذاشتم، وقتی آگاهی مناسب را به فعالیتهایم راه دادم ؛ زندگی بهتری پیدا می کنم. این اعتماد من به ذهنم را افزایش می دهد . اگر به ذهنم اعتماد نکنم، به احتمال بیشتری رفتار انفعالی پیدا می کنم، از آگاهی بیشتر از آنکه به آن نیاز دارم برخوردار می گردم و از پایداریم در برابر مشکلات زندگی کاسته می شود. وقتی اعمال من به نتایجی دردناک منتهی می شوند خود را محق احساس می کنم تا به ذهنم اعتماد نکنم.
با عزت نفس زیاد با احتمال بیشتری در برابر مشکلات می ایستم، اما شرایط کمی عزت نفس احتمال این که تسلیم شوم و یا از همه توان خود استفاده نکنم بیشتر می شود. با توجه به بررسیهای به عمل آمده اشخاصی که از عزت نفس بیشتر برخوردارند در مقایسه با اشخاص فاقد عزت نفس در برابر شداید زندگی و مشکلات مقاومت می کنند. هر کس مقاومت و مداومت داشته باشد، امکان موفقیتش بیشتر می شود. اگر استقامت کنم و پایداری نشان دهم، این احتمال وجود دارد که بیش از آن که شکست بخورم موفقی شوم. در غیر اینصورت امکان شکست خوردن از امکان موفق شدن فراتر می رود. در هر دو مورد برداشتی که از خود دارم تقویت می شود.
اگر به خود احترام بگذارم و بخواهم دیگران نیز با من رفتار محترمانه داشته باشند، علایمی از خود مخابره می کنم و به طرزی رفتار می کنم که احتمال واکنش مثبت و بجای دیگران را افزایش می دهم. وقتی این اتفاق می افتد، تقویت می شوم و باورهایم افزایش می یابد. اگر برای خودم احترامی قایل نباشم و در نتیجه بی احترامی را بپذیرم، اگر بد رفتاری و سلطه جویی و بدزبانی دیگران را قبول کنم و آن را امری طبیعی بپندارم؛ بی آن که متوجه باشم این را منتقل می سازم و در نتیجه بعضی ها با من به همان شکل رفتار می کنند. وقتی این اتفاق می افتد و من تسلیم آن می شوم، احترام به خود در من تضعیف می شود و از آنچه هست پایین تر می آید.
ارزش عزت نفس صرفاً در این نیست که به ما امکان می دهد احساس بهتری داشته باشیم، بلکه به ما فرصتی می دهد تا بهتر زندگی کنیم. به ما امکان می دهد با چالشهای زندگی بهتر روبرو شویم و از فرصتهای مطلوب بهره برداری بیشتری بکنیم.
تاثیر عزت نفس: ملاحظات کلی
میزان عزت نفس ما روی تمام جنبه های وجودی ما اثر می گذارد: طرز کارمان در کارگاه برخوردمان با مردم، اندازه پیشرفت و ترقی، میزان موفقیت ونیز در قلمرو شخصی این که ممکن است دل به چگونه شخصی ببندیم، چگونه با همسرمان ارتباط برقرار کنیم، چگونه با فرزندان و دوستانمان رفتار کنیم و به چه سطحی اط سعادت و خوشبختی خواهیم رسید.
همبستگی مثبتی میان عزت نفس سالم و بسیاری از ویژگیهای دیگری که روی موقعیت و خوشبختی ما تاثیر دارد، وجود دارد. عزت نفس سالم با رفتار عقلانی، واقع گرایی، فراست، خلاقیت، استقلال، انعطاف پذیری، توانایی قبول تغییر، تمایل به اذعان اشتباهات و اطلاح آن ها، خیرخواهی و همکاری و تعاون، در ارتباط مستقیم است. اما عزت نفس کم با رفتار غیر عقلایی، بی توجهی به واقعیتها، نداشتن انعطاف، ترس از چیزهای بدیع و نا آشنا، سازگاری بیش از اندازه، یا رفتار به شدت کنترل کننده و ترس از دشمنی با دیگران رابطه دارد. در ادامه مطلب منطق این همبستگی را بررسی می کنیم. کاربرد عزت نفس برای بقاء سازگاری و موفقیت شخص کاملاً مسلم است. عزت نفس حامی زندگی و متعالی کننده آن است.
عزت نفس زیاد وسیله ای در خدمت دستیابی به هدف است. رسیدن به هدف نیز از سوی دیگر به میزان عزت نفس می افزاید. فقدان عزت نفس به ایمنی آنچه آشنا و تغییر نکردنی است بستگی دارد. و اگر به آنچه آشنا و دیرینه است دل ببندیم و از چیزهای نو و بدیع اجتناب کنیم، بر کمی عزت نفس خود می افزاییم.
هر چه عزت نفس ما محکم تر و بیشتر باشد برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی و در کار و شغلمان بروز می کند آمادگی بیشتری داریم. سریعتر می توانیم در پی هر شکست و سقوط روی پایمان بایستیم، و نیروی بیشتری برای از نو شروع کردن داریم. (شمار قابل ملاحظه ای از کارفرمایان موفق در گذشتۀ خود، یکی، دوورشکستگی یا شکست را تجربه کرده اند اما این شکست توقف آن ها را موجب نشده است).
هر چه عزت نفس ما بیشتر باشد بلند پرواز می شویم که این لزوماً به شغل و حرفه محدود نمی شود بلکه زمینه های احساسی، ذهنی، خلاقیت و معنویت را نیز در بر می گیرد، هر چه عزت نفس ما کمتر باشد میل و امید و آرزویمان نقصان می گیرد و احتمال موفقیتمان کاهش می یابد. هر دو جهت، خود تقویت کننده است.
هر چه عزت نفس ما بیشتر باشد میل ابراز وجود بیشتر می شود و غنای درونمان را بیشتر به نمایش می گذارد و هر چه عزت نفس مان کمتر باشد میل بیشتری به اثبات خود داریم.
156 صفحه فایل Word
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 437 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 67 |
فهرست مطالب
عنوان
چکیده.......................................... 1
فصل اول :مقدمه تحقیق........................... 3
1-1 بیان مساله 6
1-2 ضرورت و اهمیت تحقیق............................................. 9
1-3 اهداف تحقیق 12
1-4 فرضیه هاُی تحقیق 13
1-5 تعرُیف متغیرهای اصلی تحقیق........................................ 13
فصل دوم: بررسُی مطالعات پیشین................... 15
2-1 خود........................................ 17
2-2 خودپنداره.................................. 22
2-3 عزت نفس.................................... 26
2-4 عزت نفس و جنسیت............................ 30
2-5 اثر بخشی .................................. 32
2-6 نقش مدیر در اثر بخشی مدارس................. 34
2-7 معُیارهای ارزیابی اثربخشی مدیران............ 35
2-8 ویژگی هاُی مدیران اثر بخش .................. 43
فصل سوم :روش اجرای تحقیق....................... 48
3-1روش تحقیق .................................. 49
3-2جامعه آماری................................. 49
3-3 حجم نمونه.................................. 49
3-4روش نمونه گیری.............................. 50
3-5 ابزار تحقیق................................ 50
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها............... 53
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادها.............. 60
5-1 نتایج مربوط به فرضیه اول................... 61
5-2 نتایج مربوط به فرضیه دوم................... 62
5-3 نتایج مربوط به فرضیه سوم................... 62
5-4 نتایج مربوط به فرضیه چهارم................. 63
5-5 نتیجه گیری کلی............................. 64
5-6 محدودیت ها................................. 64
5-7 پیشنهادها.................................. 65
منابع فارسی.................................... 66
ضمائم.......................................... 68
ضمیمه 1: تست آُیزنک............................. 69
ضمیمه 2: پرسشنامه اثربخشی...................... 71
چکیده
پژوهش حاضر به منظور رابطه بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس راهنمایی دخترانه ناحیه 2 آموزش و پرورش شهرستان مشهد انجام گرفت. فرضیه اساسی در این پژوهش آن است که بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس ارتباط معنی داری وجود دارد.
جامعه اماری در این تحقیق کلیه مدیران مدارس راهنمایی دخترانه (20نفر) و کلیه معلمان (220 نفر) در ناحیه 2 شهر مشهد است.
گروه مورد بررسی کلیه مدیران مدارس راهنمایی دخترانه (20N=) است. بنابراین برای گروه مدیران از روش سرشماری بجای نمونه گیری استفاده شده است و حجم نمونه برای گروه معلمان 55 نفر می باشد. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش را در یک پرسشنامه محقق ساخته تحت عنوان (اثر بخشی مدیران) که برای تعیین اثر بخشی مدیران توسط معلمان مربوطه تکمیل می گردید و دیگر یک تست (مقیاس عزت نفس آیزنک) برای تعیین عزت نفس مدیران که توسط خود مدیران پاسخ داده می شود تشکیل می دهد.
روش تحقیق در این بررسی همبستگی است و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی استفاده شده است.
نتایج به دست آمده عبارتند از :
1- بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان رابطه معنا داری وجود دارد.
2- بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس بالا دارند و مدیرانی که عزت نفس پایین دارند تفاوت معنی دار وجود دارد.
3- بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس بالا دارند با مدیرانی که عزت نفس متوسط دارند تفاوت معنی داری وجود ندارد.
4- بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس متوسط دارند با مدیرانی که عزت نفس پایین دارند تفاوت معنی دار وجود دارد.
نتایج به دست آمده گویای این واقعیت است که هر چه عزت نفس مدیران بالاتر باشد ، اثر بخشی آنان بیشتر است و برعکس. وهمچنین بیشتر مدیران مدارس تقریبا از عزت نفس بالایی برخوردار می باشند.
فصل اول
مقدمه تحقیق
مدیریت اثربخش احتمالا عامل اصلی در کشورهای توسعه یافته و مورد نیازترین عامل برای کشورهای در حال توسعه است. (پیتردراکر)[1]
هر سازمانی برای تحقق هدف یا هدفهایی بوجود می آید و تمامی کارکردها و وظایفی که برای نقش های مختلف در سازمان پیش بینی می شود به منظور تحقق همین هدفهاست.
عصر کنونی دوره شتابنده غیر قابل پیش بینی است. سازمانها برای مقابله با تهدیدات محیطی و استفاده از فرصت های احتمالی ، ناچارند ظرفیت ها و توانمندیهای دورنی خود را بشناسند. نقاط ضعف را ترمیم و به تقویت نقاط قوت بپردازند. سازمانها نباید در انتظار موج باشند ، بلکه باید خود منبع موج وتحول گردند و در جهت بهبودی خود بکوشند تا بتوانند پاسخ گوی نیازهای جدید تمدن امروزی باشند.
مهمترین عاملی که می تواند تحقق هدفهای سازمان را تعیین نماید اثر بخشی سازمانی است که این اثر بخشی به میزان زیادتر در گرو اداره موثر سازمان توسط مدیران سازمان می باشد. در هر صورت میزان اثر بخشی ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیر دارد و هنگامی که رفتار مدیر در جهت تحقق هدفها و نتایج مطلوب باشد می گوییم اثر بخشی تحقق یافته است. لذا ملاک اثر بخشی معمولا رفتاری است که مورد ارزشیابی قرار می گیرد.
در میان سازمانهای اجتماعی مختلف ، مدرسه از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است و به جهت ماهیت فعالیتها و اهداف آموزش و پرورش ، جامعه توجه و حساسیت خاصی نسبت به مدرسه و نحوه اداره آن نشان می دهد و همواره فعالیت ها و عملکرد مدرسه را تحت نظارت و ارزشیابی مستقیم قرار می دهد و در مورد آنها قضاوت می کند.
نظام آموزشی همواره به دنبال یافتن مناسب ترین ملاکهای گزینش مدیران مدارس و ارزشیابی از رفتار آنان بوده است تا از آن طریق با بکارگیری رهبران آموزشی واقعی بتواند معلمان را در انجام هر چه بهتر خدمات آموزش و پرورش یاری دهند.
در طول صد سال گذشته بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است وارزشیابی شخصی از خویشتن مهمترین عامل موثر در روند رشد روانی است. بنابراین نیاز به عزت نفس یا خود ارزشمندی یا احترام به خود از جمله نیازهای طبیعی انسان است. زمانی که نیاز به احترام به خود ارضاء شود ، انسان احساس خوشایندی از اعتماد به نفس و خود ارزشمندی ، توانایی ، قابلیت ، لیاقت، و کفایت پیدا می کند و وجود خود را در زندگی مفید و موثر می داند. میزان رضایت از خود یا ارزشی که انسان برای خود قائل است ، اهمیت بسیار زیادی در رفتار و پویایی دورنی فرد دارد و بیشتر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس(ارزیابی مثبت از خود) را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی – اجتماعی افراد می دانند.
با این مقدمه محقق قصد دارد در این پژوهش عزت نفس و رابطه آن با اثر بخشی مدیران را مورد بررسی قرار دهد.
1-1 بیان مساله : انسان ها از نظر خصوصیات روانی ، جسمی ، رغبت ها ، و استعدادها با هم تفاوت هایی دارند. ارزشیابی شخصی از خویش اثرات برجسته ای در جریان فکری، احساسات، تمایلات ، ارزشها و هدفهای وی دارد که کلید فهم رفتار اوست. برای شناخت کیفیت روانی افراد و پی بردن به روحیات او باید به طبیعت و میزان عزت نفس و معیار قضاوت وی درباره خویشتن آگاهی یافت. انسان تمایل به داشتن عزت نفس را امری ضروری وا ساسی می داند. هیچ کس نمی تواند نسبت به داوری خود درباره خویشتن بی تفاوت باشد. انسان آنچنان مشتاق و نیازمند به داشتن نظر مثبت و مناسب درباره خویش است ، به گونه ای که ممکن است حقایق را تحریف یا انکار نماید. (کروکر48،35،25،1993) [2]
انسان نمیتواند خود را از محدوده ارزشها آزاد ساخته و خویشتن را از آن معاف دارد ، هر انسانی خود را براساس معیارهای معینی می سنجد و به هر اندازه که نتواند خود را با آن معیارها وفق دهد به همان اندازه حس ارزشمندی و احترام نسبت به خویش جریحه دار می شود. اگر انسان در انجام وظیفه تفکر و استدلال ناکام شود ، شایستگی خویش در امر زیستن را کاهش می دهد و نمیتواند احساس ارزشمندی خود را نگاه دارد. عزت نفس متضمن خودبیانگری در شناخت می باشد و با آن توام است ، که بوسیله عادت به تفکر و قضاوت و تنظیم رفتار بر طبق آن تجلی می کند. (اسمال و دیگران 602،1993)[3]
از طرفی مدیریت در کلیه سازمانها ، دولتی و خصوصی ، اهمیت دارد. این مدیریت است که نسبت به دیگر علوم و فنون ، در قرن بیستم مقام و موقعیت برجسته یافته و شیوه ها و تکنیک های مدیریت ، بخصوص آهنگ رشد سریعتری داشته اند.
مدیرت از موضوعاتی است که در طول هزاران سال ، همواره مورد توجه خاص و بحث انگیز بوده است و اینکه مطالعات حول مدیریت همچنان ادامه دارد ، مبین این حقیقت است که مدیریت واجد جنبه ها و پیچیدگی های ویژه است.
و در این میان نظام آموزش و پرورش سنگ زیر بنای توسعه اجتماعی ، اقتصادی سیاسی و فرهنگی هر جامعه است و مدیریت آموزشی در مقایسه با سایر مدیریت ها از ویژگی و حساسیت خاص برخودار است ، در نظام آموزشی به طور کل و مدرسه بطور خاص ، مدیر هسته اصلی به شمار می رود و ویژگی های شخصیتی او در کامیابی کل سازمان اثر می گذارد. اثر بخشی مفهوم پیچیده ای است که به طرق گوناگون تعریف شده و متناسب با هر تعریف قابل اندازه گیری و ارزیابی است.
توتر[4] اثر بخشی را چنین تعریف می کند:«اثربخشی فرایندی چرخشی و مداوم است که از طرح برنامه شروع و شامل تمام فعالیت هایی است که هم در جهت دستیابی به اهداف سازمان است و هم تعیین می کند که انجام آن تا چه اندازه خوب و مطلوب صورت گرفته است.(شیرازی ،25،1373)
آنچه مسلم است اثر بخشی سازمان در گرو اثر بخشی مدیرریت است و میزان اثربخشی ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیر دارد و هنگامی که رفتار مدیر در جهت تحقق هدفها و نتایج مطلوب سازمانی باشد می گوییم اثر بخشی تحقق یافته است.
لذا شناسایی ویژگی های مدیر می تواند به مراجع تصمیم گیرنده جهت انتخاب مدیران مدارس کمک کند ، روی این اساس ، این تحقیق با هدف بررسی میزان عزت نفس مدیران و رابطه آنان صورت پذیرفته است.
1-2- ضرورت و اهمیت تحقیق
اکثر نظریه های روانشناختی کلاسیک و معاصر معتقدند که همه افراد نیاز فزاینده و فراگیری به عزت نفس بالا دارند. عزت نفس یکی از جنبه های مهم کلیت آدمی است که در دنیای فاعلی، معنی دار و از ارزشمندی بسیاری برخوردار است. افراد عزت نفس را با پایدار سازی مفهوم واقعیت حفظ کرده و با درونی ساختن ارزشهایی که توصیف کننده اعتقادات آنها است زندگی می کنند ، هر فرد بطور فزاینده به عزت نفس بالا نیازمند است. زیرا عزت نفس هسته مرکزی ساختارهای روانشناختی اوست که وی را در برابر اضطراب محافظت نموده و آسایش خاطر وی را فراهم می کند.
«بین تهدید روانی و عزت نفس رابطه معکوسی وجود دارد ، بدین معنی که با افزایش عزت نفس شدت و میزان تهدید روانی کاهش می یابد و با کاهش عزت نفس تهدید روانی افزایش می یابد».
نتایج تحقیقات و مطالعات انجام گرفته بر روی عزت نفس ، به نقش اساسی عزت نفس در رابطه با سازگاری عاطفی، هیجانی و شناختی تاکید کرده اند و عزت نفس پایین را به منزله یک عامل مستعد کننده ناراحتی ها و اختلالات روانی قلمداد نموده است. در راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روانی از عزت نفس پایین بعنوان نشانگان فرضی ، چندین اختلال در دوران کودکی و بزرگسالی نام برده شده است.(بیابانگرد،26،1379)
محسنی در را بطه با افراد با عزت نفس بالا می گوید:« افراد با عزت نفس بالا در برخورد اشخاص و موقعیت ها ، انتظار موقعیت و مورد پذیرش بودن دارند ، نسبت به ادراکات و قضاوت خود اطمینان دارند و اعتقاد دارند که کوشش و تلاش آنها در حل مسائل ، موفقیت آمیز خواهد بود نگرش مثبتی که نسبت به خود دارند موجب می گردد تا عقاید خود را بپذیرند و هنگامی که در برابر عقاید متفاوتی قرار می گیرند به قضاوت خود اعتبار بخشیده و به آن اطمینان داشته باشند چنین نگرش مثبتی موجب می شود تا عقاید جدید را نیز مد نظر قرار دهد. » (محسنی ، 273،1375)
مدیریت در هر سازمان عامل تلفیق کننده ، بارور سازی و بهره دهی منابع و امکانات مادی و نیروی انسانی موجود در جهت دست یابی به هدف های سازمانی است. مدیریت ار آموزش و پرورش نیز این وظیفه را بر عهده دارد، با این تفاوت که اهمیت و حساسیت نتیجه کار او به مراتب بیشتر است و اثرات نحوه کارکرد نیز مهم و قابل توجه است.( گنجی ،1370، 305)
جامعه به نظام آموزش امکانات و سرمایه می دهد و در مقابل انتظار دارد که نظام آموزشی نیازهای حرفه ای را بر آورده سازدو افرادی مفید تحویل جامعه دهد. پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جامعه مستلزم تحقق هدفهای آموزشی است. که مبین آرمانهای آن جامعه می باشدو تحقق هدفهای آموزشی نیز مستلزم اقر بخشی سازمانی و آن دیز در گرو اداره اثر بخشی است. اگر مدیر مدرسه نتواند کارکرد ها و وظایف پیش بینی شده خود را بطور موثر درجهت تحقق اهداف به انجام رساند علاوه بر مدرسه ها جامعه نیز زیان می بیند و حتی عدم اثر بخشی مدیر مدرسه در سطح وسیع می تواند به بحرانهای اجتماعی بیانجامد.
بنابراین برای نظام آموزشی جامعه حائز اهمیت است که به اثر بخشی مدیران توجه نمایند و درصدد شناسایی و بکارگیری شاخص هایی برآیند که در افزایش اثربخشی مدیریت مدارس موثر واقع گردد.
«مدیریت آموزشی ، باید از عناصر مطلع ، آگاه و پژوهشگر و مدبری انتخاب شوند که در عین حال از استعدادها و زمینه های مناسب شخصیتی برخوردار باشند. (گنجی، 307،1370)
با نظر به این مقدمات این تحقیق، پیرامون رابطه عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس ابتدایی دخترانه صورت پذیرفته است.
1-3- اهداف تحقیق
1- شناسایی میزان عزت نفس مدیران مدارس راهنمایی
2- شناسایی میزان اثر بخشی مدیران مدارس راهنمایی
3- شناخت رابطه عزت نفس مدیران با اثر بخشی آنان در مدارس راهنمایی
1-4- فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی :«بین عزت نفس مدیران و اثربخشی آنان در مدارس راهنمایی رابطه معنی داری وجود دارد.»
فرضیه های فرعی:
1-« بین اثربخشی مدیرانی که عزت نفس بالا دارند با مدیرانی که عزت نفس پایینی دارند تفاوت معنی داری وجود دارد.»
2- « بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس بالا دارند با مدیرانی که عزت نفس متوسطی دارند تفاوت معنی داری وجود دارد.»
3- « بین اثر بخشی مدیرانی که عزت نفس متوسط دارند با مدیرانی که عزت نفس پایینی دارند تفاوت معنی داری وجود دارد.»
1-5- تعریف متغیرهای اصلی تحقیق
الف) متغیر مستقل : عزت نفس مدیران
ب) متغیر وابسته : اثر بخشی مدیران
ج) متغیرهای کنترل : جنسیت ، مقطع و محل خدمت
1-6- تعریف مفاهیم و اصطلاحات کلیدی
عزت نفس: از نظر ربر[5] عزت نفس[6] عبارتست از:« میزان ارزشی که شخص برای خود قائل است».
و منظور از عزت نفس نمره ای است که از مقیاس عزت نفس آیزنک به دست می آید.
اثر بخشی : عبارت است از « میزان موفقیت در تحقق هدفها و یا انجام ماموریتها.»(درک فرنچ و هسیر ساور ،46،1371)
اثر بخشی مدیران : اثر بخشی مدیران بر مبنای انجام موفقیت آمیز وظایف محوله و تحقق هدفهای سازمان و رضایت زیر دستان و رعایت نظام ارزشی جامعه تعیین می شود.
در این تحقیق اثر بخشی مدیران با استفاده از پرسشنامه اثر بخشی که توسط معلمین تکمیل می گردد به دست می آید.
مدیران اثر بخش: « به زعم دانشمندان چنانچه مدیران مدارس بتوانند اهداف مناسبی انتخاب کنند یا کارها و وظایف را به درستی انجام دهند تا منجر به دستیابی اهداف شود، مدیران اثربخشی هستند.» (نیکنام ، 18،1375)
فصل دوم
بررسی مطالعات پیشین
مقدمه
میزان رضایت از خود یا ارزشی که انسان برای خود قائل است ، اهمیت بسیار زیادی در رفتار درونی فرد دارد ، و بیشتر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس را بعنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی – اجتماعی افراد می دانند.
نیاز فرد به احترام، عشق و با ارزش بودن از جانب دیگران ، نیاز آموختنی است و جزء خود پندار می باشد و با قسمت اعظمی از تجارب فرد همراه است.
این نیاز یک نیاز دوجانبه است. به این معنی که اگر فردی نیاز دیگران را به احترام و نظر مثبت ارضاء کند ، لزوما نیاز خود وی به نظر مثبت ارضاء می شود و فرد از برآورده شدن آن احساس خوشنودی می کند. بنابراین ارضاء این نیاز در دیگران ، آنقدر قوی است که فرد ممکن است آن را بر تجارب مثبتی که در جریان تحقق نفس احساس می کند ، ترجیح دهد.
از نظر مازلو « ارضای نیاز به عزت نفس با احساساتی از قبیل اعتماد به نفس ، ارزش ، قدرت ، لیاقت، کفایت و مفید و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد اما بی اعتنایی به این نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت ، ضعف ، و درماندگی می شود. این احساسات به نوبه خود به وجود آونده دلسردی و یاس اساسی خواهند بود و یا اینکه گرایشهای روان نثر نداند یا جبرانی را بوجود خواهد آورد. (اسلامی نسب ، 46،26، 1373)
بنابراین به موضوعات خود ، خود پنداره ، عزت نفس و اثر بخشی خواهیم پرداخت و در پایان تحقیقاتی که پیش از این انجام شده را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 140 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه :
هر انسانی براساس ملاک ها و معیارهایی که در اختیار دارد همواره خود را مورد ارزیابی و قضاوت قرار می دهد و میزان کارائی، موفقیت و ارزشمندی خویش را تعیین می نماید. مفاهیمی که در شکل گیری عزت نفس مهم به نظر می رسد عبارتند از : خود، ادراک هر از فرد از خود (شکل گیری تصویر بدن در ذهن)، مفهوم هر فرد از خود (رشد گرایش عاطفی و ارزش، نسبت به بدن موزان خود، ارزشیابی خود. به موازات تغییر و تحولاتی که در جسم انسان صورت می گیرد روان او هم دستخوش تغییراتی می گردد در این مسیر خود که در مرکز ساختار روانی انسان قرار دارد و به عنوان منبع و مرجع فعالیت های فکری، عاطفی، رفتاری انسان ایفای نقش می کند، شکل می گیرد، جسم و روان انسان هر کدام از بخش های متفاوتی تشکیل شده است) تشخیص به موقع روحیات کودک و پاسخ به موقع و متعادل به آنها درک شد، اعتماد به نفس او بسیار مؤثر است، البته این نکته بسیار مهم است که نیازهای انسان در دورانهای مختلف دستخوش تنوع و تغییر می گردد (اسدالهی، موسوی 1376) در رابطه با افکار و غیر منطقی الیس معتقد است که ریشه رفتار غیر انطباقی فرد را باید در فرد جستجو کرد، اضطراب عاطفی نتیجه طرز تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی است انسان به وسیله اشیای خارجی مضطرب و آشفته نمی شود بلکه دیدگاه و تصویری که او از اشیاء دارد موجب نگرانی و اضطرابش می شوند به نظر الیس که از نظریه پردازان اختلالات می باشد افکار و عواطف کنشهای جداگانه ای نیستند از این رو تا زمانیکه تفکر فرد غیر منطقی و غیر عقلانی باشد عواطف فرد نیز مختل خواهد شد و انسان افکار غیر منطقی را به طور مداوم برای خود تکرار می کند بنابراین جنبهای صفات پایدار شخصیت را ازین باورها تشکیل می دهند و همواره در رفتار و عواطف او متجلی می شوند. البرت الیس بنیانگذار نظریه بنیانگذار نظریه عقلانی – عاطفی معتقد است که اختلالات عاطفی ناشی از باورها و اعتقادات غیرمنطقی است. (شفیع آبادی 1371).
طرح مسئله :
مسئله عزت نفس و مقوله خود ازشمندی از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی، شدت تصمیم گیری و ابتکار، خلاقیت و نوآوری، سلامت فکری و بهداشت روانی، رابطه مستقیمی با میزان و چگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی دارد. امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کم روئی و گوشه گیری، لجبازی و پرخاشگری و تنبلی و کم رویی به عنوان اولین یا مهمترین گام به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس، تقویت اعتماد به نفس و مهارت های فردی و اجتماعی آنان می پردازند. (بیابانگرد 1373).
ارضای نیاز به عزت نفس به احساساتی از قبیل : اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مفید و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد. اما بی اعتنائی به نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می شود این احساس ها به نور خود یا به وجود آورنده دلسردی و یأس اساسی خواهند شد و یا این که گرایش های روانی را به وجود خواهند آورد. (بیابانگرد 1373).
(تعدادی از صاحب نظران فرض می کنند که یکی از مهمترین راههایی که افراد اولویت هایشان را در ارتباط با هدف عالی سازمان می دهند حفظ عزت نفس است) بر طبق این دیدگاه افراد جهت حفظ یک تصویر مثبت از خودشان، هم در چشم دیگران و هم در چشم خودشان، تلاش می کنند. در روانشناسی بالینی مخدوش شدن عزت نفس مراجعان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
عزت نفس پایین همچنین به عنوان علامت اصلی افسردگی محسوب می شود منظور از عزت نفس عمدتاً ارزشیابی ذهنی است مبنی بر اینکه با ارزش است برعکس شخصی است بد، ناشایست، بی ارزش، بنابراین عزت نفس قسمت ارزشیابانه خودپنداری است اصطلاحی که دامنه وسیع تری داشته و شامل باورهایی در مورد جنبه های نسبتاً خاص خویشتن همچون توانایی موسیقی و هویت و غیره همه ارزشیابی ها همچون پذیرش خود و عزت نفس می باشد (علی پور 1373) که افکار مثبت در مورد خود می تواند فرد را در موفقیت تحصیلی و یا عدم موفقیت تحصیلی رهنمون باشد.
سؤال مسئله :
آیا عزت نفس دانش جویان نمره الف بیشتر از دانش جویان مشروطی است.
اهداف تحقیق :
هدف تحقیق حاضر بررسی مقایسه عزت نفس در بین دانش جویان معلول الف و دانش جویان مشروطی است و اینکه دانش جویان با معدل الف دارای عزت نفس بالاتری نسبت به دانش جویان مشروطی هستند.
فرضیه تحقیق :
میزان عزت نفس در بین دانشجویان با معدل الف بیشتر از دانش جویان مشروطی است.
اهمیّت و ضرورت تحقیق :
بیشتر صاحب نظران در ارزیابی غیر بالینی خود، از عزت نفس به عنوان یک نکته کلیدی که می تواند اغلب جوانب زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد، یاری کند و با افزایش آن در دیگر زمینه های زندگی خود تغییرات ایجاد کند. همانطور که می دانیم عزت نفس متغییری است که با بسیاری از متغییرهای دیگر رابطه نزدیکی دارد، من جمله با موفقیت در تحصیل، به این علت که پیشرفت و موفقیت تحصیلی و راههای جلوگیری از افت تحصیلی یکی از مهمترین اهداف آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت می باشد. بررسی عوامل مؤثر بر آن از جمله عزت نفس حائز اهمیت بسیار می باشد. از طرف دیگر رشد و شکوفائی آدمیان حاصل نمی شود مگر از طریق به کارگیری و استفاده از استعدادهای خدادادی و استفاده و به کارگیری استعدادها نیز تا حدود زیادی بستگی به اعتماد به نفس، عاطفی، جرأت ورزی و عزت نفس دارد. بنابراین برای بالا بردن میزان استفاده و بکارگیری از استعدادهای ذاتی که در نهایت منجر به شکوفائی آنها می شود. باید عزت نفس و اعماد به نفس افراد را بالا برد و برای این کار لازم است که ابتدا عوامل مؤثر در آنها را شناخت و میزان رابطه آنها با این متغییر را مورد بررسی قرار داد تا بعد بتوان آنها را در افراد بالا برد. و در تحقیق حاضر ضرورت این است که باید عوامل افزاش عزت نفس در بین دانش جویان گسترش پیدا کرده تا بتوانند سیر صعودی در تحصیل را پیدا کرده و همین طور عواملی که باعث مشروطی دانش جویان می شود مشخص و بررسی شده و از عوامل مشروطی بیشتر دانش جویان جلوگیری شود که ارائه اینگونه تحقیقات در نهادهای دانشگاهی و نهاد خانواده می تواند مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
تعریف نظری :
عزت نفس عبارت است از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویش و نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجودی است که می تواند فرد را به خودشکوفایی و رسیدن به هدف عالی برساند (شاطر 1377).
تعریف عملیاتی :
عزت نفس عبارت است از غره ای است که آزمودنی از آژمون عزت نفس کوپر اسمیت بدست آورده است.
دانش جویان مشروطی :
عبارتند از دانش جویانی که معدل آنها پایین تر از 12 بوده است که در نیم سال اول و دوم از ورودی 85 به بعد بدست آورده اند و جزء دانش جویان مشروطی در آن ترم محاسبه شده اند.
دانش جویان نمره الف عبارتند از دانش جویانی که معدل آنها بالاتر از 17 بوده است که در نیم سال دوم و اول از ورودی 85 بدست آورده است و جزء دانش جویان ممتاز بوده اند.
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
(نگاهی به تاریخچه متغییرهای پژوهش)
مقدمه :
چرا از ذهن برای ایجاد یک واقعیت منفی استفاده می کنیم؟ اگر ذهن ما بتواند سلامتی، تنعم و شادی و یا به همان سادگی بیماری، فقر و ناامیدی بیافریند، چرا در همه لحظات زندگی و سلامتی تنعم و شادی را بر نمی گزینیم؟با آنکه ممکن است واژه دیگری برای توصیف بدیده داشته باشید، روان شناسان این سرچشمه تفکر منفی را احساس ناشایسته بودن می دانیم این چیزی بیش از یک احساس یا یک اندیشه گذرائی است، زمینه ای از بودن است، اعتقادی عمیق به این است که (من به قدر کافی خوب نیستم) واژه ها و عبارت های دیگری نیز برای آن در نظر گرفته شده که از جمله می توان به تأمین نبودن، استحقاق نداشتن یا کمی عزت نفس اشاره کرد. احساس شایسته نبودن روی تمام نقطه نظرهای مثبت تأثیر منفی گذاشته و افکار منفی را اعتبار می بخشد. وقتی که به جنبه مثبتی از خود برخورد می کنیم بلافاصله احساس ناشایسته بودن پای پیش گذاشته فرمان دیگری صادر می کند (نه نیستی) وقتی چیز مثبتی برای خود آرزو می کنیم احساس ناشایسته بودن می گوید : نه استحقاق را نداری وقتی برای ما اتفاق خوشایندی می افتد، احساس ناشایستگی اغلب به کلام زبان می گوید : نه این واقعیت ندارد اما وقتی درباره خود فکر بدی می کنیم احساس ناشایسته بودن در مقام موافق، ظاهر می شود : بله همین طور است، از این هم فکر می کنی بدتر (محمدی. 1383).
عزت نفس چیست :
»عزت نفس» یک منبع انرژی است. یک چتر وسیعی است که «اعتماد به نفس» زیر سایه آن است. اعتماد به نفس یعنی دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی و منحصر به فرد.
کفایت یعنی توانایی که در حد کافی و تسلط بر امور باشد. منحصر به فرد یعنی با توجه و در نظر گرفتن تفاوتهای فردی. به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی آن احساس و شناختی که از توانایی ها و محدودیت های بیرونی و درونی خود دارید. بنابراین وقتی که اعتماد به نفسو خودباوری خود را براساس آن که وان چه به راستی هستید و نه براساس موفقیتها و دست یابی ها و شکست ها و ناکامی ها خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس و هیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت.
حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون. اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است. این تعهد که هر آن چه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها و نیازهایتان برسید. اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان اعتماد به نفس حقیقی این نیست که نترسیم. بلکه آن است که بدانید و مطمئن باشید با این که می ترسید اما بی گمان دست به عمل خواهید زد.
انواع اعتماد به نفس :
به منظور آن که اقتدار شخصی لازم را به دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش را دارید تجربه کنید، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیاز دارد اعتماد به نفس رفتاری. به معنای قابلیت و توانایی در عمل کردن و انجام دادن کارهاست. از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جمله عمل پوشاندن به رویاهایتان.
این همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست.
اعتماد به نفس احساسی و عاطفی به معنای توانایی در تسلط و به کنترل در آوردن دنیای احساس و عواطف شماست. این که بدانید چه احساسی دارید، معنای آن ها را بفهمید و بتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید و از خود در مقابل درد و رنج روحی و لطمه ها و صدمه های عاطفی محافظت کنید و بدانید روابطی صمیمی، سالم و با اعتماد به نفس چیست؟
کسی که به خودش احترام بگذارد و نفس خویش را گرامی شمارد و خود را با تمام نقص ها و ضعف ها به حساب آورد، به خود اعتماد داشته، گرفتار خود پنداره ی منفی نمی گردد و هیچ گاه زندانی خیالات نمی شود.
آیا تا به حال به ارزش واقعی خود فکر کرده اید؟ چه اندازه به خود احترام می گذارید؟ در مواجهه با مشکلات چگونه برخورد می کنید؟
با قوت و قدرت رفتار می کنید یا ضعف و انفعال؟
اصولاً با شکست چگونه روربرو می شوید؟ خود را مقصر می دانید و به سرزنش و ملامت خود می پردازید، یا شکست را به عنوان واقعیتی از زندگی می پذیرید؟ در مقایسه خود با دیگران چه حالتی به شما دست می دهد؟
خانواده، مدرسه، دوستان چه تصوری از شما دارند؟ شما را فردی موفق می دانند یا سست و بی اراده؟ حتماً می پرسید طرح این سئوال ها، بیان گر چه موضوعی است؟ بله، درست حدس زدید، اعتماد به نفس مسأله ای است که هر روز با آن مواجهیم و فردی که اعتماد به نفس دارد، خود را شایسته می داند و شایستگی، ویژگی عام شخصیت اوست، این نگرش مقطعی و زودگذر نیست. احساس خودباوری، توانایی و دریافت واقع بینانه از خویش، جز امتیازات شخص محسوب می گردد، و از بروز حالت نا امیدی و یأس و هم چنین داشتن تصور نادرستی از قابلیت ها جلوگیری می کند. وی هرگز مدعی نیست که تمام قابلیت های بالفعل را داراست، بلکه راه وصول را برای خود هموار و باز می بیند.کسی که به خودش احترام بگذارد و نفس خویش را گرامی شمارد و خود را با تمام نقص ها و ضعف ها به حساب آورد، به خود اعتماد داشته، گرفتار خودپنداره ی منفی نمی گردد و هیچ گاه زندامی خیالات نمی شود. اما شخصی که تصور نادرستی از خویش دارد و گرفتار نیازهای خیالی است، به گونه ای که در تحصیل، روابط اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، اقتصادی و ... خود را بسیار مقبول و شایسته معرفی می کند و به دنبال شخصیتی کاذب و دروغین است، چون زمینه و توان رسیدن به این آرزوهلی مطلوب برایش فراهم نیست. همواره یأس و ناامیدی را تجربه می کند و دچار افسردگی می شود. عاقبت افرادی که چنین تصوری از خود دارند، جز انزوا و محدود نمودن خویش برای پوشش وضعیت دروغین یا فعالیتهای ریاکارانه چه می تواند باشد؟
به تعبیر یکی از روان شناسان مشهور : «خودپنداره ی کاذب، همانند بعضی است که در وسط آن دینامیت کارگذاشته شده است و مایه تخریب و ویرانی خواهد شد».
فرد متکی به نفس، چون شناخت درستی از خود دارد و نقاط ضعف و قوت خود را می داند، برای رفع نقص ها، تلاش بیش تری می کند و هرگز احساس کوچکی و حقارت نخواهد کرد.
در قرآن کریم و روایات اهل بیت تأکید زیادی بر احترام به خویشتن و عزیز شمردن آن شده است، تا جایی که عزت نفس، مایه کرامت و بزرگی برشمرده شده و خود کم بینی، مایه ی هلاکت و سقوط انسان معرفی شده است.
عزت نفس :
پس از توضیح اجمالی پیرامون عزت نفس، به بررسی راههای نیل به آن می پردازیم و ویژگی هایی را که اعتماد به نفس به ارمغان می آورد بر می شمارید :
استقلال عمل :
افراد برخوردار از اعتماد به نفس در اعمال خویش مستقل عمل می کند و از هرگونه وابستگی به دیگران دوری می جویند، آن ها در در انجام اعمال فردی و اجتماعی به توانایی های خویش تکیه می کنند و با توجه به استعدادهای خود، وارد میدان عمل می گردند، این بدان معنا نیست که فرد از مشارکت و مشاوره با دیگران سرباز می زند، بلکه در کنار هم فکری و مشارکت، استقلال خویش را حفظ کرده وزیر چتر دیگران زندگی نمی کند.
مسئولیت پذیری :
فرد دارای عزت نفس به نفس، مسؤولیت خود را با اطمینان کامل می پذیرد و از هرگونه ضعف و سستی دوری جوید، او هم چنان که سعی در ارائه نقش مثبتی دارد، تکالیف فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را به نحو مطلوب انجام می دهد.
پیشرفت گرا :
انسان مثبت گرا و دارای عزت نفس، درصددپیشرفت و افزایش قابلیت ها و توانایی های خویش است و برای رسیدن به جایگاه برتر، تلاش و کوشش می کند.
جدیّت و سخت کوشی :
این امتیاز سبب ایجاد روحیه ی تلاش، پی گیری و مقاومت در انسان می شود و فرد را از بی ارادگی و سست عنصری نجات می دهد.
پذیرش ناکامی ها :
آگاهی از محدودیت ها و واقعیت های موجود می تواند تصویری واقع بینانه به انسان ارائه نماید، اگرچه با شناخت توانایی های توان درکسب موفقیت روز افزون گام برداشت، اما قبول شکست و ناکامی به عنوان یک واقعیت در زندگی به کسب تجربه برای نیل به پیروزی کمک می کند.
مؤثر بودن :
توانایی تأثیر گذاری بر دیگران، معجزه ی اعتماد به نفس است.
فرد دارای اعتماد به نفس، چون برای خود حرمت و عزت قائل است، از قله ی توانایی های خویش بالا رفته و با بروز استعدادهای مالی؛ دیگران را تحت تأثیر و زیر نفوذ خویش قرار می دهد.
روش های تقویت اعتماد به نفس :
به طور خلاصه، عوامل تأثیر گذار، در رشد اعتماد به نفس موارد زیر است :
ارتباط با خدا :
مهمترین روش در کسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند است، اتکال به خداوند باعث بی نیازی و استقلال در شخصیت و عزت نفس می شود، در واقع انسان در اعتماد به خدا از هر چیزی که رنگ تعلق و وابستگی به غیر خدا داشته باشد، آزاد می گردد.
شناخت بهتر خویش :
شناخت استعدادها و قابلیت های خویش و درک ارزشهای انسانی، در کسب اعتماد به نفس مفد است و انسان را از یأس و ناامیدی رهانیده و به فردی متکی به خویش و متعهد به خود تبدیل می نماید.
تکیه بر توانایی های خود :
برای کارهای خود، ارزش قائل شود، در کارهایی که انجام می دهد تمرکز داشته باشد، بر توانایی های خود اصرار بورزد و تا می تواند با محدودیت های اجتناب ناپذیرزندگی کنار بیاید.
خطر پذیری :
با استفده مطلوب از تجربیات جدید و نهراسیدن از شکست، روحیه خطر پذیری را در خود باور نماید.
خودارزیابی :
فرد یاد بگیرد که این ارزیابی را به بهایی انجام دهد و برای جلوگیری از ناراحتی خود به نقطه نظرهای دیگران توجه نکند، روی احساسات خود تمرکز نماید، این کارها باعث تقویت احساس خود برتری شده و اختیار فرد به دست دیگران نمی افتد.
ارزیابی مثبت از خود :
نسبت به خود مهربان باشد و شخصیت خویش را با دید مثبت ارزیابی نماید، خود را با صفات خوب تفسیر کند و به لیاقت و شایستگی خویش شک نورزد. انگار خلق نمایید.
سومین نوع اعتماد به نفس که مهم ترین آنها هستند، اعتماد به نفس روحی و معنوی است. این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد و ایمان شما به جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است. این ایمان وحی که زندگی، هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و شما به خاطر هدفی این جا هستید و زندگی 70 – 80 – 90 سالگی تان بر روی یک کره خاکی هدف و مقصودی را دنبال می کند. اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید و توانایی آن را دارید که تمام توانتان را به کار بگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب و دلخواه شنا هست تغییر دهید.
چگونه اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم؟
اصل اول : گذشته را پذیرید و آینده را دگرگون کنید.
شما باید بدانید که گذشته را نمی توان تغییر داد اما آینده هنوز آفریده نشده است.
آینده چیزی نیست چرا اندیشه های شما و کوشش برای آفریندن آنها. منظور ما این است که در بند گذشته نباشید نه اینکه از تجربیات، خطاها و شکستهای گذشته درس نگیرید. پس باید عاقلانه به گذشته نگاه کرد و اندیشه و وقت خود را مصرف چیزی کنیم که توان آفریدن و دگرگون ساختن آن را داریم.
اصل دوم : درباره اهدافتان با خود گفتگو کنید.
اهداف را به صورت جملاتی مشخص درآورید و به خود بگویید آن هم به صورت جملات مبت اهداف باید واقعی و معقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسی به آنها ممکن نباشد و نه پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشند. اهداف معقولی برای هر ساعت، روز، هفته و ماه وضع کنید. موفقیّت در اهداف کوتاه شما را برای دست یافتن به اهداف بلند مدت تشویق می کند و انگیزه تلاش را در شما بیدار می سازدهمواره اهداف را یادآور شوید تا بخشی از ضمیر ناخودآگاه شما گردد.
اصل سوم : تصمیم گرفتن را تمرین کنید.
روانشناسان نشان داده اند که کودکانی که در سالهای اولیه زندگی خود تشویق شده اند تا برای خود تصمیم بگیرد از دیگر کودکانی که این موقعیت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالتری کسب کرده اند. تمرین تصمیم گیری به شما کمک می کند تا نسبت به قدرت قاوت خود اطمینان بیشتری به دست آورید و در نتیجه اعتماد به نفس کامل تری کسب نمایید. مهم تصمیم گیری است.
یادتان باشد که قضاوت درست نتیجه تجربه است و تجربه خود نتیجه چندین قضاوت نادرست. بنابراین از هر فرصتی برای تصمیم گیری استفاده کنید و این نیرو را در خود پرورش دهید.
تصمیم گیری مستلزم خطر پذیری و احساس مسئولیت است.
اصل چهارم : نتایجی را که می خواهید مجسم کنید.
تصویر روشنی را از آنچه می خواهید به دست آورید، داشته باشید این کار باعث می شود تا انرژی را بر روی هدف متمرکز کنید. این برخورد تصویری با همه آرمان ها و اهداف برای شما مفید است و یاری تان می دهد تا کم کم زمینه های دستیابی به آنها را فراهم سازید.
اگر می خواهید از شرّ خصلتی رها شوید خود را در حالتی تصور کنید که از آن خصلت هیچ اثری در شما نیست. همین تصویر تکرار آن و انجام دادن تمرینهای اصلاحی به شما کمک می کند تا از آن خصلت ناخوشایند رها شوید. این کار خیال پردازی، بی خاصیت نیست بلکه واقعیت روانشناختی پذیرفته شده اس است که به بسیاری کسان یاری رسانده است.
اصل پنجم : در برخی زمینه ها متخصص شوید.
آگاهی عمومی لازمه زندگی فردی و اجتماعی است اما کافی نیست. برای پیشرفت در زندگی فردی و حرفه ای شما باید در زمینه هایی متخصص و منحصر به فرد باشید. همین نکته که شما چیزی می دانید و دیگران نمی دانند به شما اعتماد به نفس می دهد. باید آموزش مداوم را به عنوان یک اصل در زندگی خویش بپذیرید.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 108 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 93 |
« فصل اول»
مقدمه
مطالعه و تحقیق در مورد ویژگی های شخصیتی در حقیقت قدیمیترین تحقیقات در روانشناسی ورزش است ، تحقیق در این زمینه از دهه 1950 تا 1970 روانشناسی ورزش را تحت نفوذ خود داشت و از آن به بعد نیز هم چنان از اهمیّت زیادی برخوردار است. (نوابی نژاد ، 1375)
از اهداف مهم تربیت بدنی و علوم ورزش که یکی از شاخه های مهم تعلیم و تربیت محسوب می گردد.ریست بهتر انسان در راستای تقویت ابعاد وجودی خویش می باشد و در همین جهت کوشش می شود با به کارگیری روش های علمی از راه کشف قوانین علمی مربوط به جسم و روان به مؤثرترین روش رشد انسان دست یافته شود با توجه به تأثیرات متقابل جسم و روان ، وابستگی و ارتباط و اثر متقابل روانشناسی و تربیت بدنی امری اجتناب ناپذیر است.
اهمیت روانشناسی در حیطه تربیت بدنی تا آن حد است که مربیان خود را نیازمند به حداقل اطلاعات پایه از آن می دانند.روانشناسان نیز پیوسته علاقه مند هستند که نقش فعالیت های ورزشی را تغییر خصوصیات روانی بدانند و قصد دارند از طریق پژوهش های مختلف تأثیرات متقابل جسم و روان را کشف کنند.تأثیر فعالیت های ورزشی به خصوصیات روانی که در تحقیق حاضر از جنبه «عزت نفس» می باشد ، برای کسانی که در زمینه مسائل روانی کاری کنند و هدف نهاییشان کمک به رشد انسان و سلامت روانی اوست می تواند دارای اهمیت باشند.
بیان مسأله:
تربیت بدنی به عنوان بخش مهمی از تعلیم و تربیت رسالتی بزرگ در تکامل جسمانی و روانی و اجتماعی افراد داشته و اهداف آموزشی و تربیتی و اجتماعی را دنبال می کند و رشد فزآینده وگسترش دامنه اطّلاعات هم چنین دانش وتحقیقات دررشته تربیت بدنی با بکارگیری تکنیک های علمی موجب گردید ، روانشناسان ورزشی نیزبا تحقیق درمورد شخصیت به ابهامات وسؤالات موجود دراین زمینه پا سخ گویند.
اثری که ورزش به عزت نفس افراد به عنوان یکی از مهمترین خصوصیات شخصیتی که بسیار مورد توجه و تأکید دانشمندان شاخه های مختلف علم روانشناسی قرار گرفته است بسیار اساسی و مهم است.هم چنان که یک مربی ورزشی نفس بهتر را مایه ترقی ورزشکار خود می داند.مشاوران و روانشناسان بالینی و روانشناسان عمومی نیز سعی دارند اهمیت ورزش را در افزایش عزت نفس و در نتیجه سلامت روانی را کشف کنند که محققین آن را یکی از نتایج بد فصل عزت نفس قوی می دانند پیدا کنند.
محققان معتقدند که فعالیت های تربیت بدنی و ورزش با تربیت روانی آمیخته است و هر تجربه حرکتی یا تغییر جسمانی یک تغییر یا تجربه روانی را به همراه دارد ، برخی از محققین از ورزش به عنوان ابزار تربیت و شکل پذیری شخصیت یاد کرده اند و برخی نیز به توان اجتماعی تربیت بدنی تأیید نموده اند ، سئوالات نمونه واری که در این چارچوب مطرح می شوند از این قرار است که آیا افرادی که فعالیت ورزشی دارند ، صفات شخصیتی خاصی دارند؟یا نوجوانانی «سیر در این تحقیق» که فعالیت ورزشی دارند آیا رشته های تیمی و انفرادی تأثیرات متفاوت بر آنها دارند؟آیا بین مدت فعالیت ورزشی و ویژگی های شخصیتی ارتباطی وجود دارد؟بدیهی است که شخصیت نیز می تواند درانتخاب نوع ورزش و نیز علایق ورزشی و کسب مهارت های مربوط به آن رشته ورزشی مورد علاقه ، مؤثر واقع گردد.با این وجود تحقیق حاضر برای پاسخ دادن به سئوالات مطرح با پذیرش اصل متقابل شخصیت و ورزش عزت نفس را در بین دانش آموزان ورزشکار و غیرورزشکار (سیر دوره متوسطه) مورد مقایسه قرار می دهد.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
تحقیق حاضر در پی یافتن چگونگی رابطه ورزش و عزت نفس در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه است و ضرورت آن از چند جنبه نمایان است.می دانیم که در سال های اخیر بحث های زیادی در رابطه با اجرای طرح فراگیر ورزش در کشور وجود دارد و مقدّمات آن نیز در حال پیگیری است که یکی از راه های اجرای این طرح از طریق مدارس است ضروری است که حقایق برابر نامه ریزان و مسئولان نظام آموزش و پرورش کشور که تربیت بدنی بخشی از این نظام است روشن گردد.
آیا تربیت بدنی و ورزش و نتایج آن هم جهت و هم سو با اهداف از پیش تعیین شده نظام آموزش و پرورش کشور است؟و آیا این هم سویی در حد قابل قبولی است؟و باز هم ضروری است که دانسته شود که آیا تأکید کنونی که به ورزش های گروهی وجود دارد صحیح می باشد؟یا اینکه ورزش های انفرادی در تقویت روحیه و روان سالم انسانی مفیدترند.هرچند که تأثیرات مثبت و انکار ناپذیر ورزش بر جسم انسان ممکن است مورد تأکید و توجیه گر ورزش مدارس باشد.اما هدف اساسی آموزشی و پرورشی یعنی رشد همه جانبه افراد جانبه ایجاب می کند که همواره در جستجوی راه های با صرفه تری از نظر وقت ،هزینه و نتیجه مورد دلخواه باشیم.از این جهت تحقیق در مورد تأثیرات روانی ورزش کاملاً حیاتی می نماید.باتوجه به اینکه وجود یک روان سالم که در این تحقیق از جنبه عزت نفس مورد بررسی قرار می گیرد برای پیشرفت و ترقّی یک فرد و جامعه او یک امر انکار ناپذیر است.نتیجه این تحقیق از بعد درمانی نیز برای درمانگران مسائل روانی دارای اهمّیت است.یافتن راه حل کم هزینه قابل ارائه برای همه افراد در پیشگیری و درمان مسائل روانی یکی از مواردی است که ضرورت این تحقیق را توجیه می کند.
واژه های کلیدی:
تعریف عزت نفس:
عزت نفس : درجه تصویب ، تأیید ، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود احساس می کند.
منظور از عزت نفس در این پژوهش : میزان نمره ای که دانش جو با توجه به پاسخش به پرسشنامه کوپر اسمیت به دست می آورد.این نمره شاخص کمی و عددی برای اندازه گیری عزت نفس دانش جویان می باشد.
ورزشکار در این تحقیق : به کسی گفته می شود که حداقل به مدت یک سال عضو یک باشگاه ورزشی باشد و در حال حاضر نیز به ورزش ادامه می دهد.
ورزش فردی : ورزشی که فقط استعداد و توانایی یک فرد در نتیجه آن مؤثر است و به تنهایی نیز انجام می گیرد مانند کشتی.
ورزش گروهی : ورزشی که استعداد و توانایی چند نفر با هم و در کنار یکدیگر در نتیجه آن مؤثر است و به صورت گروهی انجام می شود.مانند بازی فوتبال و والیبال.
مدت زمان ورزش در این تحقیق : به دو صورت مطرح گردیده است :
الف : تا 2 سال ورزش که ورزشکار بایستی حداقل دو سال ورزش کرده باشد.
ب : 2 سال به بالا که ورزشکار بیش از 2 سال مشغول ورزش است.
تعریف عملیاتی :
تعریف نظرها :
عزت نفس ، درجه تصویب ، تأیید ، پذیرش ارزشمندی است که شخص نسبت به خود یا خویشتن احساس می کند.این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران باشد و یا مستقل از دیگران.احساس ارزش نسبت به خود همانند خود پنداره یک هسته مرکزی دارد که همواره با یک سلسله احساس ارزش های پیرامونی ما منظومه را تشکیل می دهند ، هر چه خوی ایده ال با خود یا خویشتن فرد نزدیکتر باشد عزت نفس بیشتر و شخصیت ها مقاوم تر است.
ورزش : مجموعه ای از فعالیت های حرکتی انسان ، به طور سازمان یافته است که در آن تمرین حرکات و تحصیل مهارت ها به منظور تقویت قوای جسمانی و روانی اجرا می گردد.و در این وسیله تمرینی عموماً مسابقه و رقابت به عنوان انگیزه مطرح می باشد.
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش عزت نفس نمره ای است که دانش آموزان در آزمون عزت نفس کوپر اسمیت کسب می کنند.
هدف تحقیق :
1 – یافتن و پی بردن به رابطه ورزش و عزت نفس.
2 – پی بردن به کارایی ورزش های گروهی و فردی در تقویت عزت نفس.
3 – بررسی تأثیر مدت زمان ورزش بر عزت نفس دانشجویان.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 132 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 118 |
فهرست مطالب
عنوان |
صفحه |
فصل اول |
|
مقدمه |
2 |
بیان مساله |
4 |
سوال مساله |
5 |
هدف تحقیق |
6 |
اهمیت و ضرورت تحقیق |
7 |
فرضیه های تحقیق |
8 |
متغیرهای پژوهشی |
9 |
فصل دوم |
|
روان شناسی اجتماعی چیست ؟ |
12 |
تعریف عملیاتی روان شناسی اجتماعی |
15 |
عوامل موثر بر شکل گیری رفتار اجتماعی |
19 |
جامعه پذیری ، اجتماعی شدن فرد |
22 |
شیوه های جامعه پذیری |
26 |
باز جامعه پذیری |
29 |
ساز و کارهای جامعه پذیری |
34 |
نظریه های جامعه پذیری |
39 |
نظریه ی نقش پذیری مید |
42 |
نظریه جامعه پذیری فروید |
46 |
نظریه شناختی رشد پیاژه |
49 |
نظریه های شناختی |
64 |
نظریه ناهماهنگی شناختی |
71 |
نظریه ی روانکاوی |
78 |
خطرات هویت نا مناسب |
89 |
خود را در روابط با دیگران کشف کردن |
97 |
|
|
هویت و روابط خانوادگی |
101 |
خویشتن پنداری |
105 |
رشد شخصیت |
111 |
منشا اضطراب و رفتار ناسازگار |
113 |
اختلاف دیدگاه الیس با دیگران |
126 |
تحقیقات انجام شده در خارج و داخل کشور |
127 |
خویشتن پنداری |
129 |
عزت نفس |
132 |
نظریه روان کاوی |
134 |
بحران بلوغ |
136 |
بحران هویت |
139 |
فصل سوم |
|
جامعه مورد مطالعه |
143 |
حجم نمونه |
144 |
روش نمونه گیری |
144 |
ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر |
145 |
پرسش نامه تفکر غیر منطقی |
146 |
روش تحقیق |
147 |
روش آماری مربوط به فرضیه ها |
148 |
فصل چهارم |
|
مقدمه |
150 |
تجزیه داده ها |
156 |
فصل پنجم |
|
بحث و نتیجه گیری |
164 |
پیشنهادات |
166 |
محدودیت ها |
166 |
ضمائم |
167 |
پرسش نامه هویت یابی |
168 |
|
|
پرسش نامه انحرافات اجتماعی |
174 |
منابع و ماخذ |
176 |
فصل اول
مقدمه
روان شناسان اجتماعی تمایل دارند بدانند که انسانها چگونه درباره یکدیگر می اندیشند و چگونه بر یکدیگر اثر می گذارند و اثر می پذیرند ، با این حال تنها ایشان نیستند که به این مسائل علاقه نشان می دهند بلکه انسان شناسان ، جامعه شناسان و حتی رمان نویسان و فیلسوفان نیز به مطالعه این گونه مسائل تمایل نشان می دهند اریکسون پس از جستجو و بررسی بسیار درباره جنبه ناخودآگاه انسان و تضادهایی که علل رفتارهای طبیعی و غیر طبیعی او را توجیه می کند که هویت و نوع تفکر به آن را مورد بررسی قرار می دهد و اینکه هویت که حاکی از تحول در امور جنسی و یافتن خود و درک از خویشتن نزد بزرگسالان و تضادهای ناخودآگاه آنان است شکل می گیرد و او اضافه می کند که تمام احساسهای ناخودآگاته که از آنها و نوجوانان نشات می گیرد یکی از ویژگی های انسان دارا بودن نیروی اندیشه است که باعث هویت است انسان به یاری اندیشه توانسته است به خودیابی برسد که این می تواند باعث هویت در جوانان شود که تفکر منطقی و یافتن آن در ذهنیت می تواند راهکاری جدید باشد و اریکسون خواسته است زندگی روزانه نوجوانان را با تمام پریشانی به اضطراب و آشفتگیهایش بازسازی کند و این نوآوری و دگر گونی در روش نگرش به نتایجی به بار آورده که ژرفترین و استوارترین اعتقادهای در واقع رشد هویت است که منجر به رسیدگی عاطفی ، جنسی ، اجتماعی و ... می شود در افراد با شخصیت های نا رسیده « من » ضعیف و شکننده است و بخشی از سازگاری اجتماعی که در دوران کودکی به وقوع می پیوندد بدان سازگاری اجتماعی می گویند و این همان شیوه ای است که کودکان ارزشها ، سوگیریهایی که در آینده با آن مواجه خواهند شد ، یاد می گیرند و همه می دانیم که موقعیتهایی نیز وجود داشته است که در آن اجتماعی شدن دوباره در تنهایی صورت گرفته است و به همین دلیل از این فرایند به طور مصیبت باری استفاده استثماری شده است .
منبع : ( ستوده – 1380 )
بیان مساله
سازگاری اجتماعی و هویت و تفکر منطقی می تواند شاخه ای از علوم انسانی و علمی نسبتاً جوان است که بعد از پیدایی و رشد روان شناسی عمومی و جامعه شناسی به عنوان دانشی نو مطرح شده و این سازگاری اجتماعی از راه رسیده و نو پا می تواند دیواری سخت از روان شناسی و جامعه شناسی باشد که M به مطالعه فرد ( رفتارها و نگرشها ، باورها ، ... ) در محیط اجتماعی می پردازد زیرا افراد به خاطر وابستگیهاشان به جامعه و پیوندهایشان با گروه های مختلف اجتماعی که دارد از آنها متاثر می شود و بر آنها اثر نیز می گذارد از این رو روان شناسی اجتماعی می تواند در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی مورد استفاده گیرد . روان شناسی اجتماعی ما را به شکل خاصی از آگاهی مجهز می کند تا از تبینهای شخصی درباره رفتار دیگران پرهیز کنیم و نیز چگونه نگریستن به عواملی را که رفتارهایمان را شکل می دهد یاد می دهد و به ما کمک کند تا نیروهای روانی – اجتماعی را که با آنها روبرویم به ویژه آنهایی را که به ما فشار وارد می کنند باز شناسیم ومارا بر می انگیزد تا به یاری جامعه ای بیمناک و هراسناک از افزایش ناسازگاری و نابهنجاری برخیزیم و چگونگی رویارویی با آنها را دریابیم .
منبع ( منصور سال 1380 )
سوال مسئله
1- آیا بین سازگاری اجتماعی و هویت رابطه وجود دارد ؟
2- آیا بین هویت و تفکر غیر منطقی رابطه وجود دارد؟
3- آیا بین تفکرغیر منطقی و سازگاری اجتماعی رابطه وجود دارد؟
هدف تحقیق
هدف از تحقیق بررسی رابطه ی تفکر غیر منطقی و یافتن هویت در سازگاری اجتماعی نوجوانان است و اینک آیا بین تفکرغیرمنطقی و افکار مثبت و یافتن هویت و خودکامگی رابطه وجود دارد و آیا هویت در سازگاری اجتماعی می تواند نقش داشته باشد یا نه اصلاً رابطه بین این متغیرها وجود دارند .
اهمیت وضرورت تحقیق
انسان هیچ گاه تنها و دور از دیگران زندگی نکرده است بلکه زندگی او حاصل روابط و پیوندهایش با دیگران است اگر قرار باشد به شناختی از او دست یابیم باید در این چارچوب وی را بشناسیم به این صورت که نوجوان با توسل به یافتن هویت خود و اتکا به افکار منطقی و باورهای مثبت بتوانند به سازگاری اجتماعی برسد و امید است با پژوهشهایی که انجام می گیرد بتوان به سازگاری اجتماعی و نوع روابط جوانان و نوجوانان با محیط اطرافشان کمک کرد و انجام این پژوهش می تواند در جوامع آموزشی و تحصیلی مخصوصاً در دبیرستان ها نقش بسزایی داشته باشد و امید است بتوان راه حل هایی جهت یافتن هویت های مثبت با توسل به افکار مثبت نوجوانان پیدا کرد و اثرات مثبت افکار منطقی نوجوانان را در آینده شاهد باشیم .
فرضیه های تحقیق
1- بین تفکر غیر منطقی و سازگاری اجتماعی رابطه ی معنی داری وجود دارد .
2- بین هویت و تفکر غیر منطقی رابطه ی معنی داری وجود دارد .
3- بین هویت و سازگاری اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد .
متغیرهای پژوهشی
هویت تفکر غیر منطقی سازگاری اجتماعی
تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم
سازگاری اجتماعی : سازگاری اجتماعی علمی است که در جستجوی درک و فهم ماهیت و علل رفتارهای فرد در موقعیتهای اجتماعی است منظور از واژه رفتار ، تنها رفتارهای آشکار نیست بلکه کلیه رفتارهایی پنهان مانند : احساسها و اندیشه های فرد نیز می باشد . ( بهادری – 1379 )
سازگاری اجتماعی عبارتند از : اندیشه ها ، باورها و خاطرها و استدلالهای فرد درباره دیگران و احساس و تواناییهای شناختی است و در آخر عبارتند از: نمره ای است که آزمودنی ها از پرسش نامه ی سازگاری اجتماعی بدست آورده اند.
منبع ( کریمی / 1378 )
تفکر منطقی : عبارتند از باورهای مثبت و منطقی که فرد از افکار و روابط دیگران و امور شناختی در رابطه با خود دارد که یکی از اصول اصلی شناخت از نظر الیس است و در آخر نمرات تفکرات عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون افکار منطقی بدست آورده اند که طراز نمره بدست آمده بین 42 الی 30 است که بالاتر از آن نشان دهنده تفکرات منفی در بین افراد است و پایین تر از آن نشان دهنده بی تفاوتی افراد است .
منبع : ( رحیمیان ) سال 1385
هویت : عبارت است از یافتن خویش و رسیدن به بلوغ فکری در بین نوجوانان حدود سنی 16-14 ساله که نوجوان به هویت اجتماعی – فردی – عاطفی دست پیدا می کند و بالاخره نمره ای است که آزمودنی به پرسش نامه مربوط به هویت بدست آورده اند .
منبع : ( گنجی – 1378 )
و هویت عبارت است از خویشتن و هماهنگ کردن افکار و اعتقادات بر حسب اندیشهای اعتقادی و اسلامی ، جنسی و اجتماعی محیطی که در آن زندگی می کند .
منبع : ( گنجی – 1380 )