فروشگاه بزرگ الماس

این فروشگاه اینترنتی آمادگی خود را جهت ارائه انواع فایل های الکترونیک، پروژه های مختلف دانشجویی و صنعتی، کتاب ها و جزوات و دانشگاهی اعلام کرده و در این زمینه فعالیت خود را آغاز کرده است

فروشگاه بزرگ الماس

این فروشگاه اینترنتی آمادگی خود را جهت ارائه انواع فایل های الکترونیک، پروژه های مختلف دانشجویی و صنعتی، کتاب ها و جزوات و دانشگاهی اعلام کرده و در این زمینه فعالیت خود را آغاز کرده است

مقاله بررسی خورشید در قرآن

مقاله بررسی خورشید در قرآن در 103 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 139 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 103
مقاله بررسی خورشید در قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی خورشید در قرآن در 103 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست مطالب

عنوان صفحه

تعریف موضوع............................................................................................................. 1

پیشینه تحقیق................................................................................................................ 1

سئوالهای اصلی تحقیق................................................................................................... 1

سئوالهای فرعی............................................................................................................. 1

اهمیت مسئله................................................................................................................ 2

فرضیه اصلی................................................................................................................. 2

فرضیه فرعی................................................................................................................. 2

روش تحقیق................................................................................................................. 2

محدودیتهای تحقیق....................................................................................................... 3

چکیده.......................................................................................................................... 3

مقدمه........................................................................................................................... 5
فصل اول: تفسیر علمی قرآن و دیدگاههای مختلف در مورد قرآن

تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی و اعجاز علمی............................................. 13

معنای اصطلاحی تفسیر علمی (انطباق قرآن با علوم تجربی)............................................. 13

پیشینه تاریخی تفسیر علمی در غرب.............................................................................. 14

پیشینه تاریخی تفسیر علمی در اسلام.............................................................................. 17

تفسیر علمی دریک قرن اخیر و علل گسترش آن............................................................. 20

ردیابی تفسیر علمی در تفاسیر شیعه و اهل سنت.............................................................. 26

انگیزه های روی آوری مفسران به علم گرایی افراطی........................................................ 28

جریان زیادی روی و میانه روی در تفسیر علمی و ویژگیهای آن....................................... 29

اقسام تفسیر علمی......................................................................................................... 30

الف: اقسام تفسیر براساس هدف مفسر............................................................................ 30

ب: اقسام تفسیر علمی از جهت شکل و شیوه.................................................................. 31

معیارهای تفسیر علمی معتبر........................................................................................... 35

آثار مثبت و منفی تفسیر علمی (بررسی دیدگاههای مخالفین و موافقین تفسیر علمی).......... 38

فصل دوم:خورشید در قرآن

نگاهی گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید.......................................................... 42

بررسی آیات قرآن در مورد خورشید............................................................................... 44

بررسی نکات تفسیری در مورد آیات مربوط به خورشید................................................... 46
فصل سوم: خورشید: تولد ، حرکت و مرگ

ساختمان و ویژگیهای خورشید....................................................................................... 70

حرکت خورشید............................................................................................................ 81

چرخه زندگی خورشید (زیستگرد خورشید)..................................................................... 92

نتیجه کلی..................................................................................................................... 100

فهرست منابع................................................................................................................ 102





تعریف موضوع:

تحقیق با عنوان خورشید در قرآن را شاید بتوان موضوعی فیزیکی قرآنی نامید. زیرا در این مجموعه، وضعیت فیزیکی و یا شیمیایی خورشید و نحوه حرکت آن بررسی شده و پس از قطعیت رسیدن کامل این علوم تجربی با قرآن تطبیق داده می شود.

پیشینه تحقیق:

تحقیق در زمینه خورشید در حقیقت پیشینه ای چند هزارساله دارد و تنها قرآن نیست که بدان اشاره داشته است از بطلمیوس گرفته تا کوپرنیک ، گا لیله، کپلر و … همه و همه به نحوی خورشید را از جهات مختلف مورد کنکاش قرار داده اند و جالب اینکه قرآن کریم پیش از همه این جنجالها موضع محکم خود را در هزار و اندی سال پیش به همگان عرضه داشته است و اکثر دانشمندان امروزی یافته های علمی خود را به قرآن استناد می کنند.

سوالهای اصلی تحقیق:

1- کدامیک از آیات قرآن با یافته های قطعی علوم تجربی منطبق است؟

2- چند نوع حرکت را می توان برای خورشید در نظر گرفت؟

3- سرانجام خورشیدی که چند میلیون سال از عمر آن می گذرد چه می شود؟

سوالهای فرعی تحقیق:

1- در چه مواردی انطباق قرآن با علوم تجربی اعجاز علمی را ثابت می کند؟

2- آیا غیر از این حرکاتی که در قرآن برای خورشید در نظر گرفته شده می توان خورشید را دارای حرکت نوع چهارمی دانست؟

3- مواردی که علوم روز در مورد حرکت و آتیه خورشید بدان اشاره میکند تا چه حد قابل انطباق و استناد به قرآن است؟

فرضیه اصلی:

1- ظنّی بودن علوم تحربی در غالب موارد

2- خورشید نیز مانند زمین دارای حرکاتی است.



فرضیه فرعی:

1- خورشید همیشه دارای یک شکل، یک حرکت و یک وضعیت خاص نخواهد بود.



اهمیت مسئله:

در میان تمام ثوابت، خورشید یگانه کوکبی است که نظر بنزدیکی آن به زمین تنها مانند یک نقطه نورانی به نظر نمی رسد و می توانیم قسمتهای مختلف آنرا با استفاده از قرآن و به کمک علوم تجربی تشخیص دهیم و به کمک مطالعه تابشها و حرکات آن بخصوصیات آن و پیدایش شب و روز پی ببریم و اهیمت‌ آن از این جهت شاید کمی محسوستر باشد که حیات و پیدایش آن بدون خورشید معنی ندارد.

روش تحقق:

در این تحقیق شاید بتوان گفت که ما از دو نوع روش استفاده کرده ایم:

1- روش زمینه ای و مواردی:

دراین روش پژوهش گسترده ای از موقعیت قبلی و فعلی و آینده یک واحد مانند خورشید انجام می شود و کنش ها و واکنش های آن بررسی می گردد و با مراجعه به قرآن و تفاسیر مختلف حتمیت و قطعیت آن مورد تایید قرار می گیرد

2- روش جمع آوری اطلاعات

در قسمت دیگر این تحقیق که به صورت استفاده از کتابخانه می باشد، عمدتا از کتب روز و علوم تحربی روز استفاده شده است که نشان دهد سخنی که قرآن در هزاران سال پیش آورده هیچ جای شکی برای هیچ انسانی باقی نگذاشته است و نشان داده که معجزه ای کامل و بس عظیم است.



محدودیتهای تحیقیق:

1- پراکندگی موارد تفسیر علمی و اعجاز علمی در تفاسیر بزرگ و مفصل، دسترسی به آنها را دشوار می نماید.

2- اگربخواهیم کمی دقیقتر به مسئله حرکت خورشید نگاه کنیم شاید به طور قطع نتوان گفت که خورشید دارای چند حرکت است زیرا مفسران و دانشمندان مطالب مختلف و گاه متناقضی دراین مورد آورده اند.



چکیده:

این تحقیق (که اگر نام آنرا بتوان تحقیق گذاشت) از سه بخش اصلی، تشکیل شده است فصل اول که با نام تفسیر علمی و دیدگاههای مختلف در مورد آنست زیر مجموعه هایی چون تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی، پیشینه تاریخی علمی اسلامی و درغرب و علل گسترش آن و علم گرایی افراطی وتعادلی، معیارها و انواع تفسیر علمی معتبر و همچنین آثار مثبت و منفی آن بررسی می‎شود. دراین فصل اگر ما بتوانیم تفسیر علمی معتبرو غیرمعتبررا از هم تشخیص دهیم راهی بس بزرگ را در راه رسیدن به تفسیر علمی که خلوص آن از خلط حوزه علم و دین جلوگیری خواهد کرد خواهیم پیمود، علاوه بر این در این فصل با چند نوع تفسیر علمی که توانسته اند بطور صحیح از انطباق ناصحیح قرآن با علوم تجربی روز جلوگیری کنند آشنا خواهیم شد.

اما در فصل دوم این مجموعه در ابتدا نگاهی هر چند گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید خواهیم پرداخت چرا که دانستن پیشینه تاریخی در مورد خورشید مشکل گشای ما در مراحل بعدی شناخت خورشید خواهد بود.

در قسمت دوم، آیات قرآن در مورد خورشید و حرکت آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت و تفسیر هر آیه در ذیل همان ایه و سپس دسته بندی مفسران به دو گروه مفسران و صاحبنظران قدیم و جدید و بررسی نظرات آنان در رأس کار ما قرار خواهد گرفت.

اما در فصل سوم و آخرین فصل این مجموعه در حقیقت خورشید از تولد تا مرگ به انضمام ویژگیها، ساختمان، زیستگرد و نحوه تشخیص حرکات خورشید در کتب علمی روز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.





1- نگاهی گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید

خورشید ستاره ایست که هر انسانی می تواند هر روز آنرا ببیند و حرکات کاذب روزانه آن از طرف مشرق به مغرب همیشه توجه انسان را به خود جلب کرده است.[1]

تمدن های باستان بر این گمان بودند که زمین در مرکز جهان قرار دارد. براساس این عقیده که نظریه «زمین مرکزی» Geocentric نام داشته و بوسیله یونانیان باستان پشتیبانی گردیده است. خورشید و سیارات و ستارگان روی دایره های متحدالمرکزی به گرد زمین در گردشند.

نظریه زمین کروی در میانه های سده دوم پس از میلاد بوسیله کلودیوس، بطلمیوس، claudius, ptolemaeus [2] طی کتابی به نام almagest چاپ و نشرگردید و بیش از هزارسال بر جهان علم فرمانروایی کرد. با وجودیکه قرنها پیش از بطلیموس فیلسوفهای چندی بویژه چون آریستاخوس یا ارسطرخوس (310 تا 230 پیش از میلاد) نظریه زمین مرکزی را به زیر پرسش برده و گردش زمین و سیارات را در پیرامون خورشید مورد تایید قرار داده بودند مع الوصف نظرات آنان نه تنها هواخواهانی پیدا نکرد بلکه با شدت و حرارت هر چه بیشتر بوسیله معاصرینشان رد گردید و نظریه خورشید مرکزی Heliocentric تا سده شانزدهم میلادی هیچگاه مورد پذیرش جدی قرار نگرفت و هیئت بطلمیوس را یکه تاز میدان علم خواست.

بطلمیوس کره زمین را ساکن و مرکز کلیه کرات پنداشته بود. او می گفت:

«در از سطح زمین را آب فرا گرفته و کره هوا مجموع خاک و آب را احاطه کرده و کره هوا کره آتش را در میان گرفته و آتش کره ماه را در آغوش دارد (فلک قمر (ماه) را جز خود ستاره ای نیست) و پس از فلک قمر، افلاک عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری و زحل به ترتیب هر فلک بعدی محیط بر فلک قبلی است و هر یک را فقط یک ستاره است که به نام آن خوانده میشود.

پس از فلک زحل، کره هشتم، یا فلک ثوابت (که جمیع کواکب ثابته مانند مریخ بر پیکر آن کوبیده شده است) قراردارد پس از آن فلک اطلس که تمام افلاک گانه به ترتیبی که ذکر شد در شکم آن جای دارد (مثل پیازی که لایه لایه بر همدیگر هستند)

«فلک مزبور خالی از ستاره و دارای قطری نامحدود است و در یک شبانه روز با کلیه افلاکی که در جوف آنست، به گرد زمین می چرخد»[3]

هیئت بطلمیوسی 17 قرن بر فکر بشر حکومت کرد و پس از او در سال 1543 نیکلاس کوپرنیک Nicolaus copernicus (1473 تا 1543 میلادی) ستاره شناس لهستانی که طرح خورشید مرکزی را ازبوته فراموشی بدر آورد و آنرا جزییات بیشتر و کامل عرضه داشته بود با مخالفت سخت انجمن های علمی ان زمان بویژه کلیسا رو به رو شد و حتی اندیشمندانی چون گالیله (1565 تا 1642 میلادی) را که به هواخواهی از آن برخاسته بودند ظاهرا به توبه استغفار وا داشت.

سرانجام یوهان کپلر johameskepler (1571 تا 1630 میلادی) ستاره شناس نامدار آلمانی نظریه زمین مرکزی را با قاطعیت تمام کنارگذاشت و با وضع قوانین معروف خویش نظریه خورشید مرکزی را جانی تازه بخشید و با سیاراتی که بر پایه قوانین کپلر به دور خورشیدبه گردش در آمده بودند چهره نوینی از جهان منظومه خورشیدی تصویر نمود و جهانیان را به پذیرش منطقی آن وا داشت.

کپلر شکل بیضوی گردش زمین به دور خورشید را کشف کرد.

پس از کپلر و کوپرنیک، گالیله ایتالیایی عقیده این دو دانشمند را مستقر و مدکل گردانید و از آن پس نظام منظومه شمسی به صورت نوین پایه گذاری شد که سیارات به دور خورشید می چرخند ولی هنوز عقیده اخترشناسان حتی (کپلر و کوپرنیک و گالیله) برآن بود که خورشید ثابت است و حتی در ادعانامداری که علیه گالیله در دادگاه قرائت شده او را متهم به اعتقاد به سکون خورشید (بر خلاف کتاب مقدس که خورشید را متحرک می دانست) کردند ولی او حاضر نشد که حرکت خورشید را بپذیرد اما در اعصار جدید روشن شد که خورشید دارای چند حرکت است:

اول: حرکت وضعی که هر 5/25 روز یک باربه دور خود می چرخد

دوم: حرکت انتقالی از جنوب آسمان به سوی شمال که هر ثانیه 5/19 کیلومتر همراه با منظومه شمسی حرکت می کند.

و سوم: حرکت انتقالی که با سرعت 225 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان می گردد که در این حرکت نیز منظومه شمسی را به همراه خود می برد.

بررسی آیات قرآن در مورد خورشید:

خورشید یکی از نشانه های الهی است که خداوند به آن سوگند خورده است. در آیات متعددی از خورشید و حرکات آن یاد شده است و لذا بسیاری از مفسران و صاحب نظران و متخصصان کیهان شناسی در این مورد اظهار نظر کرده اند. آیاتی که در این مورد به آنها استناد شده عبارتند از:

1-«و آیه لهم اللیل نسلخ منه النهار فاذاهم مظلمون. والشمس تجری لمستقرلها ذلک تقدیر العزیز العلیم.»[4] و نشانه ای [دیگر] برآنها شب است که روز [مانند پوست] از آن بر می کنیم و بناگاه در تاریکی فرو می روند و خورشید به [سوی قرارگاه خود روان است] تقدیر آن عزیز دانا اینست.

2- «لاالشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون»[5] نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند.

3-«و هوالذی خلق اللیل و النهار و الشمس و القمر کل فی فلک یسبحون»[6] و اوست آن کسی که شب و روز و خورشید و ماه را پدیدآورده و هر کدام از این دو مداری [معین] شناورند

4- و سخرالشمس و القمر کل یجری لاجل مسمی»[7] و خورشید و ماه را رام گردانید. هر کدام برای مدتی به سیر خود ادامه می دهند.

5- «و سخرلکم الشمس و القمر دائبین»[8]

و خداوند خورشید و ماه را در حالی که هر دو در حرکتند به نفع شما مقهور و مسخر گردانید.

6- «الشمس و القمر بحسبان»[9]

خورشید و ماه به حساب معین در گردشند.

7- «و جمع الشمس و القمر»[10]

و خورشید و ماه جمع گردد.

8- «اذ الشمس کورت»[11]

هنگامی که آفتاب تاریک شود.

9- «فالق الاصباح و جعل اللیل سکنا و الشمس و القمر حسبانا ذلک تقدیر العزیز» العلیم»[12]

خداست شکافنده پرده صبحگاهان و شب را برای آسایش خلق مقرر داشته و خورشید و ماه به نظمی معین به گردش در آورده است (از این نظم ثابت عالم) تقدیر آن عزیز داناست.

3- بررسی نکات تفسیری در مورد آیات مربوط به خورشید:

همانطور که می دانیم در مورد خورشید آیات زیادی وجود دارد که قرآن کریم بدانها اشاره کرده است. اما ما بیشتر به دنبال آیاتی هستیم که بحث علمی خاصی در آنها نهفته است و نیاز به تفسیر مفسران و رای دانشمندان دارد. (البته از این جهت نیازمند تفسیر است که چون ما به این گونه آیات نیاز داریم و در اصل قرآن به طور مطلق نیاز به تفسیر ندارد چون به قدری روشن و مبرهن است که هر کسی می تواند منظور آن را با کمی تدبر در آن کشف کند)

بیشتر آیاتی که در قرآن راجع به خورشید بدانها اشاره شده مربوط به بحث حرکت خورشید می باشد که مفسران و دانشمندان دراین خصوص نظرات متفاوتی را ارائه داده اند که در اینجا به تفصیل از انها استفاده خواهیم کرد ولی قبل از آن ما باید بدانیم که چه آیاتی به طور صحیح به این بحث اشاره کرده اند و از کدامیک از آیات می توان استفاده بیشتری در این موضوع کرد از این گونه آیات که به طورشگفت انگیزی قصد در تبیین حرکت خورشید در یک مدار معین دارد می توان به آیات 38 و 40 سوره مبارکه یس اشاره کرد.

«… والشمس تجری لمستقرلها ذلک تقدیر العزیز العلیم»

و نیز خورشید تابان را بر مدار معین خود دائم بدون هیچ اختلاف در گردش است.

روشی که ما در اینجا استفاده کردیم به این نحو است که نظر هر مفسر را در ذیل آیات مربوط به حرکت خورشید می اوریم و بعد نظرات دانشمندان اسلامی به آن اضافه خواهیم نمود در تفسیر نمونه ذیل آیه 38/ یس چنین امده است:

این آیه به وضوح حرکت خورشید را به طور مستمر بیان می کند. اما در اینکه منظور از این حرکت چیست مفسران بحثهای فراوان دارند:

1- گروهی آن را اشاره به حرکت ظاهری خورشید بر گرد زمین می دانند که این حرکت تا پایان جهان که در حقیقت قرارگاه خورشید و پایان عمر اوست ادامه دارد.

2- بعضی دیگر آنرا اشاره به میل خورشید در تابستان و زمستان به سوی جنوب زمین دانسته اند زیرا می دانیم خورشید از آغاز بهار از خط اعتدالی به سوی شمال متمایل می شود و تا مدار 23 درجه شمالی پیش می رود و از آغاز تابستان به عقب باز می گردد تا در آغاز پاییز به خط اعتدالی می رسد و خط سیر را تا آغاز زمستان به سوی جنوب ادامه می تدهد و از آغاز زمستان به سوی خط اعتدال حرکت می کند و در اغاز بهار به آن می رسد.

البته تمام این حرکات در واقع ناشی از حرکت زمین و تمایل محور ان نسبت به سطح مدارش می باشد، هر چند در ظاهر و به حسب حس مربوط به حرکت آفتاب است.

3- بعضی دیگر آنرا اشاره به حرکت وضعی(کره آفتاب) دانسته اند زیرا مطالعات دانشمندان بطور قطع ثابت کرده که خورشید به دور خود گردش می کند.


** توجه: شما دوستان میتوانید از اینجا وارد فروشگاه بزرگ الماس شده و دیگر محصولات و پروژه های مشابه را جست جو نمایید... هدف ما رضایت شماست

راههای علاقه مند کردن دانش آموزان پایه اول به درس قران وفعالیتهای مربوط به ان

اقدام پژوهی چگونه توانستم میزان علاقه مندی دانش‌آموزان پایه اول را به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن افزایش دهم؟
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل docx
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
راههای علاقه مند کردن دانش آموزان پایه اول به درس قران وفعالیتهای مربوط به ان

فروشنده فایل

کد کاربری 4674
کاربر

اقدام پژوهی چگونه توانستم میزان علاقه مندی دانش‌آموزان پایه اول را به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن افزایش دهم؟

فهرست مطالب

چکیده. 5

واژگان کلیدی :. 5

مقدمه. 6

بیان مسأله. 8

توصیف وضع موجود ( شواهد 1). 10

الف. شاخص های کیفی وضع موجود. 10

ب. شاخص‌های کمّی وضع موجود. 11

اهداف تحقیق. 12

ب. اهداف اختصاصی :. 12

گردآوری داده ها و اطلاعات برای ارایه راه حل‌ها. 13

الف. مشاهده. 13

ب. پرسش نامه. 14

ج. مصاحبه. 14

د. بررسی پرونده های تحصیلی دانش‌آموزان. 15

الف: پیشینه ی نظری. 16

ب. پیشینه عملی. 17

تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و اطلاعات. 21

راه حل های پیشنهادی. 22

انتخاب راه حل ها. 26

اعتبار بخشی به راه حل ها. 28

اجرای راه حل ها (شواهد2 ). 29

پیشنهاد ها و راهکارها. 33

فهرست منابع و مآخذ. 35

چکیده

عنوان اقدام پژوهی حاضر این است که ، چگونه توانستم میزان علاقه مندی دانش‌آموزان پایه اول را به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن افزایش دهم؟ و هدف اصلی آن نیز افزایش میزان علاقه مندی دانش‌آموزان یاد شده به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن می باشد. اما نکته ای که اشاره به آن خالی از لطف نمی باشد ، آن است که اگر چه موضوع و عنوان اقدام پژوهی حاضر، تکراری به نظر می رسد ، اما باید اذعان نمود که گاهی از اوقات ، تکرار نه تنها زیبا و ضروری ست ، که بسیار حیاتی نیز می باشد ! از آن جمله می توان به تکرار شب و روز، تکرار نمازهای پنج گانه در هر روز وغیره اشاره نمود. علاوه بر این ، آشنا نمودن کودکان با اصول و مبانی دین اسلام، به ویژه قرآن کریم ، آن هم در پایه اول دبستان ، همواره نیازمند تکرار است. زیرا عامل « تکرار » در فرایند تدریس ، امری اجتناب ناپذیر می باشد. بدون شک ، انجام این تحقیق ، از ابعاد گوناگون دارای اهمیت و ضرورت بسیار بوده است. زیرا از یک سو، علاوه بر ایجاد علاقه مندی در دانش‌آموزان پایه اول دبستان ……… به درس قرآن ، میزان فعالیت و مهارت آنان در روخوانی ، روان خوانی ، قرائت و حفظ آیات ، پیام ها و داستان های قرآنی را افزایش می داد و از دیگر سو، موفقیت دانش‌آموزان در یادگیری دیگر دروس( قرائت فارسی ، جمله نویسی ، املا و غیره ) را نیز امکان پذیر می ساخت.


** توجه: شما دوستان میتوانید از اینجا وارد فروشگاه بزرگ الماس شده و دیگر محصولات و پروژه های مشابه را جست جو نمایید... هدف ما رضایت شماست

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 58
فرمت فایل doc
حجم فایل 221 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 146
گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 146

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


تربیت دینی یکی از مهم‌ترین اهداف نظام آموزشی کشور است و اهمیت و جایگاه ویژة آن باعث شده است درس مستقلی، که عموماً تحت عنوان قرآن و تعلیمات دینی شناخته می‌شود، با سایر دروس در هر پایه تفاوت‌های عمده‌ای داشته باشد. اصولاً ماهیت دروس دینی به‌گونه‌ای ا‌ست که از نظر محتوای آموزشی، فرایند یادگیری و شیوه‌های آموزشی با دروس دیگر قابل مقایسه نیست.
به عبارت دیگر، هر فعالیتی که از سوی معلم برای یادگیری در دانش‌آموز انجام شود، صرف‌نظر از ارزش محتوای مورد یادگیری، آموزش و تدریس محسوب می‌شود. در این صورت و دروسی چون ریاضی، جغرافیا، زیست‌شناسی، تاریخ، علوم‌پایه و... همگی از این نظر در یک ردیف جای می‌گیرند، اما اگر یادگیری را مفهومی فراتر از آموزش تلقی کنیم و در واقع آن را هدف آموزش بدانیم، در آن صورت باید فرایندی را که در استمرار زمان باعث ایجاد تمرین، تجربه و تغییرات تدریجی و نسبتاً پایدار در دانش‌آموز شود، یادگیری تلقی کرد.(ساجدی ،ش42: 4)
درس پیام های آسمانی از این نظر با سایر دروسی که نام بردیم بسیار متفاوت است.
زیرا یادگیری در تربیت دینی بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. در حالی‌که سایر دروس1 چندان در عرصة عملی مطرح نیستند. اگر چه در مورد آموزش دروس آزمایشگاهی مفهوم آموزش عملی به چشم می‌خورد؛ اما عمل در این دروس همان مهارتی است که اگر در فرایند آموزش به‌دست نیاید، لطمه‌ای به شخصیت و ساختار وجودی دانش‌آموز وارد نخواهد ساخت؛ چراکه حوزة عمل در آن‌ها خود محتوای دروس‌اند، نه خود دانش‌آموز. در حالی‌که هدف تربیت دینی ایجاد کنش و رفتارهای خاصی است که بود و نبود آن‌ها اساساً بر ساختار وجودی و شخصیت دانش‌آموز تأثیرگذار است. تربیت یعنی استعدادهای درونی را، که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت در آوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.( مطهری، :56 و 57)
بر آن است تا استعدادها و قابلیت‌های دانش‌آموز را در جهت کمال انسانی وی در تقرب به خداوند، که سرچشمة کمال است، شکوفا کند و در این مسیر از توانایی‌های خود بهره ببرد.
لذا چنانچه ارزش‌های وجودی فرد برای خودش یا برای آموزش‌دهندگان وی شناخته شده نباشد، تربیتی صورت نخواهد گرفت و آنچه در قالب تربیت صورت می‌گیرد، بیشتر شرطی شدن است تا پرورش و تغییر رفتار آگاهانه، که از مشخصات تربیت به معنای واقعی آن است. تفاوت معنای تربیت در مورد انسان و حیوان نیز همین است. برای مثال، اگر بخواهیم رفتاری مؤدبانه مانند «دست دادن» را به کودک بیاموزیم، کافی است او را عملاً در موقعیت‌های مختلفی که این ‌کار مجاز است، تعلیم دهیم و محدودة این رفتار را برای او مشخص کنیم. به این ترتیب، او به‌تدریج خواهد آموخت که کی، کجا و با چه کسانی دست بدهد.
حال اگر اتفاقاً دست این کودک یا نوجوان در حادثه‌ای آسیب ببیند، بشکند یا به هر دلیل دیگری نتواند دست خود را حرکت دهد، این رفتار مؤدبانه به شکلی دیگر، که جایگزین قبلی است، باز هم صورت می‌گیرد؛ مثلاً تکان دادن یا خم کردن سر و... . در حالی‌که همین دست دادن را می‌توان به حیوانات نیز آموخت. چنان‌که در سیرک‌های نمایشی توسط مربیان کارآزموده به شیرها آموزش داده می‌شود و آن‌ها نیز مانند انسان‌ها با مردم دست می‌دهند. اما هرگز شیر آسیب‌دیده‌ای که قادر به حرکت دادن دست خود نیست، رفتار جایگزین ندارد! زیرا رفتار قبلی او (دست دادن) آگاهانه و هدفمند نبوده بلکه تنها یک واکنش ناشی از شرطی شدن بوده است.( جعفری:210 و 211)
تأکید بر جایگاه ویژة دروس قرآن و تعلیمات دینی در نظام آموزشی از آن جهت صورت می‌گیرد که هدف اصلی، یادگیری عملی و التزام به کاربرد آموخته‌هاست. آموزه‌هایی که قابل حصول و انسان‌سازند و دامنة آن‌ها از حوزة نظری فراتر می‌روند و تمام ارکان و شئون زندگی فرد را دربرمی‌گیرند.
اساساً این نوع تربیت با تمامی واقعیات خارجی زندگی انسان و پیوند او با هستی ارتباط دارد. لذا جهت نیل به هدف و نقطة مشخصی که تربیت دینی در پی آن است، باید برنامه‌ریزی شود. برنامه‌هایی که مشتمل بر نحوة ارتباط فرد با خدا، مردم، طبیعت و خودش باشد. بدیهی است چنین برنامه‌ای بر پایة اصول مشخصی که از باید و نبایدهای معین برمی‌خیزد و بر مبنای قواعدی که توسط مربیان لحاظ می‌شود، تدوین خواهد شد.
برخی از عمده‌ترین مشکلات آموزش و یادگیری دروس دینی به مواد و محتوای آموزشی مربوط می‌شود. در سال‌های اخیر در جهت کیفیت بخشی به محتوا اقدامات مؤثری صورت گرفته که از جملة آن‌ها تغییر کتب درسی و تألیف محتوای جدید است. این تغییرات در دورة ابتدایی به تألیف «هدیه‌های آسمان» و در دورة راهنمایی به تألیف «پیام‌های آسمان» منجر شد و در دورة متوسطه نیز تألیف «دین و زندگی» قدم مثبتی است که در جهت ترغیب دانش‌آموزان به یادگیری محتوای دینی برداشته شد.
هدف مشترک در این تغییرات، اجرای سیاست خاصی است که در صدد ایجاد باورهای قلبی در فراگیرندگان از طریق اقدامات فکری و فعالیت‌های عقلانی خود آن‌هاست. ( حدادعادل:41)
در شرایط کنونی، عموم مخاطبان شاید در بعد اعتقادی مشکلی نداشته باشند ولی هرچه به ابعاد عملی و رفتاری نزدیک می‌شویم، وضعیت، به نسبت، نامطلوب‌تر می‌شود.
جنبة رسمی داشتن نظام آموزشی و تلقی رسمی و فاقد بار تربیتی از سوی دانش‌آموزان، به‌خصوص در مقاطع بالاتر، نوع تحصیلات و مدرسه، نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و به‌‌کار گرفته نشدن الگوهای مناسب و شایسته از مواردی هستند که از دیدگاه صاحب‌نظران، در تقویت نشدن و توسعه نیافتن رفتار دینی و اخلاقی دانش‌آموزان و بهره‌ نگرفتن آنان از انبوه فعالیت‌های تربیت دینی و اخلاقی موجود تأثیر گذارند.1
این‌ در حالی است که در نظام آموزشی تدریس مفاهیم و آموزه‌های قرآنی، به‌ویژه مهارت روخوانی قرآن به نحو مطلوب صورت نمی‌گیرد و دانش‌آموزان ابتدایی در شرایطی به دورة تحصیلی راهنمایی وارد می‌شوند که قادر به روان‌خوانی و روخوانی قرآن نیستند. این امر مشکلات دبیران راهنمایی را افزایش می‌دهد؛ زیرا زمانی را که باید به آموزش مفاهیم قرآن اختصاص دهند، بالاجبار صرف یاددهی دوبارة روخوانی قرآن ‌می‌کنند. این ضعف زمانی آشکار می‌شود که متوجه می‌شویم دانش‌آموزی که پس از سال‌ها تحصیل و آموزش این دروس، در زمان پایان تحصیل خود هنوز به روخوانی قرآن در حد نسبی آشنا نشده و مفاهیم قرآن نیز در زندگی وی عینیت نیافته است.
اینجاست که مهم‌ترین مشکل در نظام آموزشی رخ می‌نماید و ضرورت به‌کارگیری روش‌های مناسب آشکار می‌شود. مشکل آموزش‌دهنده و میزان مهارت وی در یاددهی مفاهیم دینی به‌گونه‌ای است که به تغییر رفتار مطلوب در دانش‌آموزان منجر گردد. در حال حاضر شیوه‌های گوناگونی در تدریس دروس دینی و قرآن مورد استفادة دبیران و آموزگاران در دوره‌های مختلف آموزشی است. غالب این شیوه‌ها بر پایة روش‌های قدیمی و سنتی بوده است و گاهی بدون آموزش قبلی تنها به اتکای تجربة شخصی معلم توسط خود وی انتخاب می‌شود. شیوه‌هایی چون سخنرانی، داستان‌گویی، تمثیل و نمایش و... عمدتاً در آموزش دروس دینی کاربرد دارند و به‌کارگیری آن‌ها تا حدی ضروری است. اما با توجه به محتوای دروس نمی‌توان به این شیوه‌ها اکتفا نمود. علاوه بر این، به‌کارگیری همین شیوه‌ها نیز اگر با روش اصولی صورت نگیرد، فاقد کارایی لازم خواهد بود. زیرا حتی جذاب‌ترین داستان‌ها و خوش‌صحبت‌ترین سخنوران نیز ممکن است ملال‌آور باشند و تأثیر لازم را بر مخاطب خود نگذارند و یا اساساً بی‌تأثیر شوند. پس صرف قدیمی و سنتی بودن شیوة دلیل نقد آن نیست بلکه نحوة به‌کارگیری آن در شرایط نامناسب مشکل‌آفرین است.
در این نوشتار نقدهای زیر را در به‌کارگیری روش‌های سنتی رایج یادآور می‌شویم و ضمن آن برخی روش‌های جایگزین را که به‌ندرت مورد استفادة دبیران قرار می‌گیرند، به‌صورت پیشنهاد معرفی می‌کنیم.
یکنواختی و سکون
از آنجا که تغییرات محیط اطراف بیش از سکون آن توجه انسان را جلب می‌کند، برای توجه بیشتر لازم است در محرک‌های دیداری و شنیداری دانش‌آموزان تغییراتی ایجاد شود. بنابراین، سخنرانی‌ یا قصه‌گویی با تمام جذابیتی که ممکن است در محتوا داشته باشند اگر به‌صورت یکنواخت و بی‌تحرک ارائه شوند، نه‌تنها توفیقی در آموزش مباحث نظری نخواهند داشت بلکه مخاطبان را آرام‌آرام در خواب فرو خواهند برد.
نبودن هماهنگی بین صدا، حرکات، ژست‌های معلم و وضع چهره با محتوای کلام تأثیر آن را در مخاطب بسیار کاهش می‌دهد. جلب تنها حس شنیداری مخاطب، بدون اینکه حس دیداری‌اش وادار به فعالیت شود، بار چندان مثبتی نخواهد داشت. جذابیت این روش، در مقایسه با تماشای فیلم، ضعف آن را به‌خوبی آشکار می‌سازد؛ زیرا توجه مخاطبان به فیلم به واسطة فعال بودن دو حس دیداری و شنیداری بسیار بیشتر از توجه به سخنرانی است.
باید توجه داشت که دانش‌آموزان از نظر به‌کارگیری قوای دیداری و شنیداری سه دسته‌اند: (ساجدی،ش42 : 7 و 8)
برخی دارای حافظة دیداری هستند و با نگاه کردن مطلب را می‌آموزند. برخی دارای حافظة شنیداری‌اند و با گوش دادن مطالب را یاد می‌گیرند. برخی نیز با به‌کارگیری هردو قوه به یادگیری می‌پردازند. در صورتی که دبیر بتواند از ابتدای سال استعداد هر یک از دانش‌آموزان را تعیین کند و بر حسب استفادة بیشتر از یک قوه جای آنان را در کلاس مشخص کند، کمک بسیار مهمی به آنان کرده است. برای تعیین نوع استعداد، می‌توان داستانی کوتاه و تخیلی را با ژست‌ها و حرکات مهیج دست و صورت بیان کرد و سپس از آن‌ها بخواهیم آن را بازگو کنند. کسانی که در نقل داستان همان حرکات دبیر را از خود نشان می‌دهند، دارای استعداد دیداری، و آنان که مو به موی داستان را بدون توجه به حرکات گوینده باز می‌گویند، دارای استعداد شنیداری هستند. میان این دو گروه نیز دسته‌ای هستند که هم داستان را کامل بیان می‌کنند و هم تا حدودی به حرکات گوینده توجه نشان می‌دهند. پس می‌توان روش سخنرانی و قصه‌گویی را برای شنیداری‌ها مناسب دانست؛ مشروط به اینکه تنها به این دو روش اکتفا نشود.
غیرفعال بودن
روش‌های آموزشی یا فعال‌اند یا غیر فعال. در روش فعال یادگیری با مشارکت یادگیرنده صورت می‌گیرد. در حالی‌که در روش‌های غیرفعال دانش‌آموز به مثابه ظرفی خالی است که معلم به‌صورت کاملاً یک‌طرفه آن را با آموزش خود پر می‌کند. در شیوة فعال، مخاطب با تلاش و تکاپوی خود، بیشتر با درس و محتوای آموزشی درگیر می‌شود. در حالی‌که در روش غیرفعال ذهن مخاطب منفعل از آموزش معلم است. از مزایای روش فعال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تقویت توانایی‌های ادراکی مخاطب
- بارورسازی قوای فهم و تجزیه و تحلیل مخاطب
- رشد و افزایش اعتمادبه‌نفس
- ایجاد آمادگی برای شرکت فعال در بحث و گفت‌وگو
- ایجاد تمرین در تعامل با دیگران و تشخیص رفتار مناسب.( همان:85 )
جهت عکس موارد فوق، نتیجة رویکرد و روش غیرفعال خواهد بود. زیرا روش غیرفعال مخاطب را از یادگیری به‌صورت رویارویی با مسائل بازمی‌دارد. زیرا مخاطبی که همواره شاهد حل مسائل به‌‌دست معلم است هرگز نمی‌تواند مستقل از معلم با مسائل مواجه شود و راهکار لازم را برای مواجهه با مسائل فرا نمی‌گیرد. لذا چنین مخاطبی هنگام رویارویی با مشکلات دائماً دچار پریشانی و اضطراب خواهد بود.
این روش، به‌خصوص در مسائلی چون تجزیه و تحلیل باورهای دینی، بسیار آسیب‌زاست. زیرا هدف در آموزش و تربیت دینی، رسیدن به رفتار مطلوب و ارزشمند مورد تأیید دین است و تجلی یافتن باورهای مذهبی در عمل افراد، مستلزم تعمیق باورها و ارزش‌هاست. در حالی‌که با روش‌های غیرفعال رایج در نهایت نتیجه‌ای جز حفظ آموخته‌ها به‌دست نمی‌آید. همان آموخته‌ها نیز، بعد از برگزاری امتحان و کسب نمره، به فراموشی سپرده می‌شوند و چون درونی و نهادینه نشده‌اند به سرعت رنگ می‌بازند و در زندگی عملی مخاطب جایگاهی نخواهند داشت.


شیوه‌های فعال
روش پرسش و پاسخ سقراطی: اگر در کلاس‌های دینی مخاطبان را به فکر کردن پیرامون مفاهیم دینی تشویق کنیم تا بتوانند با هدایت غیرمستقیم معلم از مجهول به معلوم برسند، یادگیری بسیار جذاب‌تر و ماندگارتر صورت خواهد گرفت. در این شیوه ذهن فراگیرنده دست به خلاقیت می‌زند و انگیزه و اعتمادبه‌نفس او را برای مشارکت در بحث افزایش می‌دهد. با این روش، پرسش‌ها با نظارت معلم به‌سوی پاسخ هدایت می‌شوند و با جمع‌بندی دیدگاه مخاطبان، پاسخ صحیح توسط وی تکمیل، نهایی می‌گردد
فعالیت علمی گروهی:دانش‌آموزان بیشتر در حوزه‌های ورزشی و تفریحی گروه تشکیل می‌دهند اما برای تقویت انگیزه‌های دینی چنین گروه‌هایی دیده نمی‌شود. و تشویق و ترغیبی هم از سوی اولیای مدارس صورت نمی‌گیرد. معلمان باید با طرح موضوعات دینی مرتبط به درس و با توجه به علایق مشترک دانش‌آموزان آن‌ها را گروه‌بندی و سپس به انجام پژوهش‌های دینی ترغیب کنند.
آموزش چهره به چهره: با توجه به تراکم دانش‌آموزان در یک کلاس، این روش برای کسانی ضروری است که به دلایلی نسبت به دین و دیانت احساس تنفر دارند و به درس دینی دل نمی‌دهند یا پذیرش باورهای دینی در آنان منوط به حل پاره‌ای از ابهامات بی‌پاسخ است. بدیهی است که معلم باید اختصاصاً از این روش برای افراد مشخصی استفاده کند.
توجه به مخاطب‌محوری: غفلت از نیازها و علایق فراگیرندگان سبب می‌شود که معلم تنها پاره‌ای از اندوخته‌های فکری خود را در کلاس‌های متعدد تکرار کند و بدون در نظر گرفتن نیازها و شرایط درونی و بیرونی مخاطبان آنچه را می‌داند بیاموزد. در حالی‌که مدرس دینی باید همواره آمادة پاسخ‌گویی به ابهامات و شبهات دینی فراگیرندگان باشد و با مطالعة مستمر، توانایی خود را در این جهت افزایش دهد.
تأکید و التزام بر تمرین مستمر: شاید در برخی دروس فراگیری ذهنی به سرعت انجام شود اما در آموزش دینی، که مفاهیم بیشتر انتزاعی‌اند، ضرورت تمرین و ممارست بیشتر به چشم می‌خورد. آموزش‌های عملیِ مرتبط با مفاهیم دینی اگر بدون تأکید بر تکرار و تمرین رها شوند، چه بسا خشتی باشند که تا ثریا کج پیش خواهند رفت. صحیح‌خوانی قرآن و آدابی چون وضو، نماز، تیمم و... از این دست آموزش‌هایی هستند که در همان مراحل اولیة یادگیری باید مورد توجه و در صورت نیاز مورد تصحیح و اصلاح قرار گیرند. در غیر این‌صورت آنچه تثبیت می‌شود یادگیری غلط است که به مرور زمان اصلاح آن دشوار یا ناممکن می‌گردد.
پرهیز از تحکّم و تحمیل و بهره‌گیری از حکمت و تحلیل: تحلیل آموزه‌های دینی عامل مهمی در تقویت خردورزی است. آنچه با خرد و برهان حاصل می‌شود بسیار پایدارتر است از آنچه صرفاً درسی از دروس تلقی شود و آن را باید فرا بگیرند. فهماندن آموزه‌های دینی از طریق به‌کارگیری قوای فکریِ مخاطب به مراتب توفیق بیشتری در آموزش دینی دارد. معلم نباید با زبان تحکم و تحمیل عقاید خود از مخاطب بخواهد چشم بسته تعالیم وی را بپذیرد. شرایط کنونی جامعه و تأثیر فضاهای فکری و فرهنگی متفاوت، این حقیقت را آشکار می‌سازد که اگر مخاطب، متناسب با سن خود، تحلیلی از موضوع دینی دریافت نکند، تأثیر اندکی از آن خواهد پذیرفت. در حالی‌که اگر مخاطب مخاطب در مواجهه با موضوعات دینی تحلیل درستی داشته باشد، احساس خواهد کرد که در پرتو این آموزه‌ها می‌تواند بازبینی مجددی در زندگی خود داشته باشد. در قرآن کریم از این روش به «بصیرت» تعبیر شده است:
«قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَة» (یوسف /108)بگو این راه من است که با بصیرت به سوی خدا دعوت می‌کنم.
آموزشی که نه‌تنها اندیشة مخاطب را بارور نسازد بلکه او را به رکود بکشاند، توفیقی در تبیین آموزه‌های آسمانی نخواهد داشت. روشی کارآمد است که به اقناع مخاطب بینجامد. البته اقناع کار ساده‌ای نیست. لذا برای کسب توفیق باید موقعیت مخاطب از نظر ساختار روحی، روانی، تعصبات قومی و قبیله‌ای، عادات و رفتارهای غلط تثبیت شده، پیش‌فرض‌های نادرست و... مورد توجه قرار گیرد
شیوة مناظره و احترام به نظر مخالف:ضرورت استفاده از این روش در دورة متوسطه، بیش از دو دورة دیگر، به چشم می‌خورد. به‌دلیل رشد عقلی و فکری بیشتر دانش‌آموزان در این دوره و شکل‌گیری نسبی آنان از جهت عقیدتی، ممکن است معلم دینی با دانش‌آموزانی رو‌به‌رو شود که دعاوی مخالف یا شبهات خاصی دارند. اگر معلم فرصت طرح آزادانة این مسائل را به دانش‌آموزان ندهد و یا بعد از طرح هر مسئله پاسخ مناسبی به آن نداشته باشد، هم حق طرح مسئلة دانش‌آموز را زیر پا می‌گذارد و هم اعتبار خود را زیر سؤال می‌برد و از نظر عاطفی فضای کلاس را به حمایت از مخالف می‌کشاند. مهم‌ترین عاملی که دبیران را به چنین واکنش‌های نامناسب می‌کشاند، بی‌اطلاعی معلم و کم‌سوادی خود اوست. ترس از ناتوانی در پاسخ‌گویی، معمولاً معلم را به این‌سو می‌کشاند که اساساً اجازة طرح شبهه یا نظر مخالف به دانش‌آموزان ندهد.
اجتناب از تحقیر نظر مخالف و تعصب نداشتن نسبت به نظر موافق: گاهی معلم در مقام اثبات عقیدة خود چنان افراطی عمل می‌کند که جانب‌داری مخاطبان را در پذیرش آن عقیده از دست می‌دهد نیز ممکن است به لجاجت آنان بینجامد. حق‌محوری معلم آن است که عقیدة مخالف را اولاً به درستی و بدون دست‌کاری در آن بیان کند و سپس با به چالش کشیدن آن، بر‌اساس اصول منطقی آن را نقض کند و صحت ادعای خود را به اثبات برساند.
نادیده گرفتن نکات مثبت نظر مخالف: نقد نظر مخالف چنانچه شامل تمامی جهات و نکات مربوط به آن باشد، معلم را بی‌انصاف نشان می‌دهد و نوعی حق برای مخالف ایجاد می‌کند و نتیجه جهات منفی عقیدة مخالف بی‌نقد و بی‌پاسخ باقی می‌ماند. معلمانی که هیچ نقطة روشنی در کلام مخالف خود نمی‌بینند، غالباً با تمام جنبه‌های یک تفکر مخالفت می‌کنند؛ بدون آنکه جهات خوب و بد آن را از یکدیگر تفکیک کنند. این نوع برخورد موجب می‌شود که نقد وی بر سخن مخالف به حساب یک‌سو نگری و کوته‌بینی وی گذاشته شود و فاقد اعتبار تلقی گردد.


** توجه: شما دوستان میتوانید از اینجا وارد فروشگاه بزرگ الماس شده و دیگر محصولات و پروژه های مشابه را جست جو نمایید... هدف ما رضایت شماست

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 55
فرمت فایل doc
حجم فایل 221 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 146
گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 146

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


تربیت دینی یکی از مهم‌ترین اهداف نظام آموزشی کشور است و اهمیت و جایگاه ویژة آن باعث شده است درس مستقلی، که عموماً تحت عنوان قرآن و تعلیمات دینی شناخته می‌شود، با سایر دروس در هر پایه تفاوت‌های عمده‌ای داشته باشد. اصولاً ماهیت دروس دینی به‌گونه‌ای ا‌ست که از نظر محتوای آموزشی، فرایند یادگیری و شیوه‌های آموزشی با دروس دیگر قابل مقایسه نیست.
به عبارت دیگر، هر فعالیتی که از سوی معلم برای یادگیری در دانش‌آموز انجام شود، صرف‌نظر از ارزش محتوای مورد یادگیری، آموزش و تدریس محسوب می‌شود. در این صورت و دروسی چون ریاضی، جغرافیا، زیست‌شناسی، تاریخ، علوم‌پایه و... همگی از این نظر در یک ردیف جای می‌گیرند، اما اگر یادگیری را مفهومی فراتر از آموزش تلقی کنیم و در واقع آن را هدف آموزش بدانیم، در آن صورت باید فرایندی را که در استمرار زمان باعث ایجاد تمرین، تجربه و تغییرات تدریجی و نسبتاً پایدار در دانش‌آموز شود، یادگیری تلقی کرد.(ساجدی ،ش42: 4)
درس پیام های آسمانی از این نظر با سایر دروسی که نام بردیم بسیار متفاوت است.
زیرا یادگیری در تربیت دینی بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. در حالی‌که سایر دروس1 چندان در عرصة عملی مطرح نیستند. اگر چه در مورد آموزش دروس آزمایشگاهی مفهوم آموزش عملی به چشم می‌خورد؛ اما عمل در این دروس همان مهارتی است که اگر در فرایند آموزش به‌دست نیاید، لطمه‌ای به شخصیت و ساختار وجودی دانش‌آموز وارد نخواهد ساخت؛ چراکه حوزة عمل در آن‌ها خود محتوای دروس‌اند، نه خود دانش‌آموز. در حالی‌که هدف تربیت دینی ایجاد کنش و رفتارهای خاصی است که بود و نبود آن‌ها اساساً بر ساختار وجودی و شخصیت دانش‌آموز تأثیرگذار است. تربیت یعنی استعدادهای درونی را، که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت در آوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.( مطهری، :56 و 57)
بر آن است تا استعدادها و قابلیت‌های دانش‌آموز را در جهت کمال انسانی وی در تقرب به خداوند، که سرچشمة کمال است، شکوفا کند و در این مسیر از توانایی‌های خود بهره ببرد.
لذا چنانچه ارزش‌های وجودی فرد برای خودش یا برای آموزش‌دهندگان وی شناخته شده نباشد، تربیتی صورت نخواهد گرفت و آنچه در قالب تربیت صورت می‌گیرد، بیشتر شرطی شدن است تا پرورش و تغییر رفتار آگاهانه، که از مشخصات تربیت به معنای واقعی آن است. تفاوت معنای تربیت در مورد انسان و حیوان نیز همین است. برای مثال، اگر بخواهیم رفتاری مؤدبانه مانند «دست دادن» را به کودک بیاموزیم، کافی است او را عملاً در موقعیت‌های مختلفی که این ‌کار مجاز است، تعلیم دهیم و محدودة این رفتار را برای او مشخص کنیم. به این ترتیب، او به‌تدریج خواهد آموخت که کی، کجا و با چه کسانی دست بدهد.
حال اگر اتفاقاً دست این کودک یا نوجوان در حادثه‌ای آسیب ببیند، بشکند یا به هر دلیل دیگری نتواند دست خود را حرکت دهد، این رفتار مؤدبانه به شکلی دیگر، که جایگزین قبلی است، باز هم صورت می‌گیرد؛ مثلاً تکان دادن یا خم کردن سر و... . در حالی‌که همین دست دادن را می‌توان به حیوانات نیز آموخت. چنان‌که در سیرک‌های نمایشی توسط مربیان کارآزموده به شیرها آموزش داده می‌شود و آن‌ها نیز مانند انسان‌ها با مردم دست می‌دهند. اما هرگز شیر آسیب‌دیده‌ای که قادر به حرکت دادن دست خود نیست، رفتار جایگزین ندارد! زیرا رفتار قبلی او (دست دادن) آگاهانه و هدفمند نبوده بلکه تنها یک واکنش ناشی از شرطی شدن بوده است.( جعفری:210 و 211)
تأکید بر جایگاه ویژة دروس قرآن و تعلیمات دینی در نظام آموزشی از آن جهت صورت می‌گیرد که هدف اصلی، یادگیری عملی و التزام به کاربرد آموخته‌هاست. آموزه‌هایی که قابل حصول و انسان‌سازند و دامنة آن‌ها از حوزة نظری فراتر می‌روند و تمام ارکان و شئون زندگی فرد را دربرمی‌گیرند.
اساساً این نوع تربیت با تمامی واقعیات خارجی زندگی انسان و پیوند او با هستی ارتباط دارد. لذا جهت نیل به هدف و نقطة مشخصی که تربیت دینی در پی آن است، باید برنامه‌ریزی شود. برنامه‌هایی که مشتمل بر نحوة ارتباط فرد با خدا، مردم، طبیعت و خودش باشد. بدیهی است چنین برنامه‌ای بر پایة اصول مشخصی که از باید و نبایدهای معین برمی‌خیزد و بر مبنای قواعدی که توسط مربیان لحاظ می‌شود، تدوین خواهد شد.
برخی از عمده‌ترین مشکلات آموزش و یادگیری دروس دینی به مواد و محتوای آموزشی مربوط می‌شود. در سال‌های اخیر در جهت کیفیت بخشی به محتوا اقدامات مؤثری صورت گرفته که از جملة آن‌ها تغییر کتب درسی و تألیف محتوای جدید است. این تغییرات در دورة ابتدایی به تألیف «هدیه‌های آسمان» و در دورة راهنمایی به تألیف «پیام‌های آسمان» منجر شد و در دورة متوسطه نیز تألیف «دین و زندگی» قدم مثبتی است که در جهت ترغیب دانش‌آموزان به یادگیری محتوای دینی برداشته شد.
هدف مشترک در این تغییرات، اجرای سیاست خاصی است که در صدد ایجاد باورهای قلبی در فراگیرندگان از طریق اقدامات فکری و فعالیت‌های عقلانی خود آن‌هاست. ( حدادعادل:41)
در شرایط کنونی، عموم مخاطبان شاید در بعد اعتقادی مشکلی نداشته باشند ولی هرچه به ابعاد عملی و رفتاری نزدیک می‌شویم، وضعیت، به نسبت، نامطلوب‌تر می‌شود.
جنبة رسمی داشتن نظام آموزشی و تلقی رسمی و فاقد بار تربیتی از سوی دانش‌آموزان، به‌خصوص در مقاطع بالاتر، نوع تحصیلات و مدرسه، نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و به‌‌کار گرفته نشدن الگوهای مناسب و شایسته از مواردی هستند که از دیدگاه صاحب‌نظران، در تقویت نشدن و توسعه نیافتن رفتار دینی و اخلاقی دانش‌آموزان و بهره‌ نگرفتن آنان از انبوه فعالیت‌های تربیت دینی و اخلاقی موجود تأثیر گذارند.1
این‌ در حالی است که در نظام آموزشی تدریس مفاهیم و آموزه‌های قرآنی، به‌ویژه مهارت روخوانی قرآن به نحو مطلوب صورت نمی‌گیرد و دانش‌آموزان ابتدایی در شرایطی به دورة تحصیلی راهنمایی وارد می‌شوند که قادر به روان‌خوانی و روخوانی قرآن نیستند. این امر مشکلات دبیران راهنمایی را افزایش می‌دهد؛ زیرا زمانی را که باید به آموزش مفاهیم قرآن اختصاص دهند، بالاجبار صرف یاددهی دوبارة روخوانی قرآن ‌می‌کنند. این ضعف زمانی آشکار می‌شود که متوجه می‌شویم دانش‌آموزی که پس از سال‌ها تحصیل و آموزش این دروس، در زمان پایان تحصیل خود هنوز به روخوانی قرآن در حد نسبی آشنا نشده و مفاهیم قرآن نیز در زندگی وی عینیت نیافته است.
اینجاست که مهم‌ترین مشکل در نظام آموزشی رخ می‌نماید و ضرورت به‌کارگیری روش‌های مناسب آشکار می‌شود. مشکل آموزش‌دهنده و میزان مهارت وی در یاددهی مفاهیم دینی به‌گونه‌ای است که به تغییر رفتار مطلوب در دانش‌آموزان منجر گردد. در حال حاضر شیوه‌های گوناگونی در تدریس دروس دینی و قرآن مورد استفادة دبیران و آموزگاران در دوره‌های مختلف آموزشی است. غالب این شیوه‌ها بر پایة روش‌های قدیمی و سنتی بوده است و گاهی بدون آموزش قبلی تنها به اتکای تجربة شخصی معلم توسط خود وی انتخاب می‌شود. شیوه‌هایی چون سخنرانی، داستان‌گویی، تمثیل و نمایش و... عمدتاً در آموزش دروس دینی کاربرد دارند و به‌کارگیری آن‌ها تا حدی ضروری است. اما با توجه به محتوای دروس نمی‌توان به این شیوه‌ها اکتفا نمود. علاوه بر این، به‌کارگیری همین شیوه‌ها نیز اگر با روش اصولی صورت نگیرد، فاقد کارایی لازم خواهد بود. زیرا حتی جذاب‌ترین داستان‌ها و خوش‌صحبت‌ترین سخنوران نیز ممکن است ملال‌آور باشند و تأثیر لازم را بر مخاطب خود نگذارند و یا اساساً بی‌تأثیر شوند. پس صرف قدیمی و سنتی بودن شیوة دلیل نقد آن نیست بلکه نحوة به‌کارگیری آن در شرایط نامناسب مشکل‌آفرین است.
در این نوشتار نقدهای زیر را در به‌کارگیری روش‌های سنتی رایج یادآور می‌شویم و ضمن آن برخی روش‌های جایگزین را که به‌ندرت مورد استفادة دبیران قرار می‌گیرند، به‌صورت پیشنهاد معرفی می‌کنیم.
یکنواختی و سکون
از آنجا که تغییرات محیط اطراف بیش از سکون آن توجه انسان را جلب می‌کند، برای توجه بیشتر لازم است در محرک‌های دیداری و شنیداری دانش‌آموزان تغییراتی ایجاد شود. بنابراین، سخنرانی‌ یا قصه‌گویی با تمام جذابیتی که ممکن است در محتوا داشته باشند اگر به‌صورت یکنواخت و بی‌تحرک ارائه شوند، نه‌تنها توفیقی در آموزش مباحث نظری نخواهند داشت بلکه مخاطبان را آرام‌آرام در خواب فرو خواهند برد.
نبودن هماهنگی بین صدا، حرکات، ژست‌های معلم و وضع چهره با محتوای کلام تأثیر آن را در مخاطب بسیار کاهش می‌دهد. جلب تنها حس شنیداری مخاطب، بدون اینکه حس دیداری‌اش وادار به فعالیت شود، بار چندان مثبتی نخواهد داشت. جذابیت این روش، در مقایسه با تماشای فیلم، ضعف آن را به‌خوبی آشکار می‌سازد؛ زیرا توجه مخاطبان به فیلم به واسطة فعال بودن دو حس دیداری و شنیداری بسیار بیشتر از توجه به سخنرانی است.
باید توجه داشت که دانش‌آموزان از نظر به‌کارگیری قوای دیداری و شنیداری سه دسته‌اند: (ساجدی،ش42 : 7 و 8)
برخی دارای حافظة دیداری هستند و با نگاه کردن مطلب را می‌آموزند. برخی دارای حافظة شنیداری‌اند و با گوش دادن مطالب را یاد می‌گیرند. برخی نیز با به‌کارگیری هردو قوه به یادگیری می‌پردازند. در صورتی که دبیر بتواند از ابتدای سال استعداد هر یک از دانش‌آموزان را تعیین کند و بر حسب استفادة بیشتر از یک قوه جای آنان را در کلاس مشخص کند، کمک بسیار مهمی به آنان کرده است. برای تعیین نوع استعداد، می‌توان داستانی کوتاه و تخیلی را با ژست‌ها و حرکات مهیج دست و صورت بیان کرد و سپس از آن‌ها بخواهیم آن را بازگو کنند. کسانی که در نقل داستان همان حرکات دبیر را از خود نشان می‌دهند، دارای استعداد دیداری، و آنان که مو به موی داستان را بدون توجه به حرکات گوینده باز می‌گویند، دارای استعداد شنیداری هستند. میان این دو گروه نیز دسته‌ای هستند که هم داستان را کامل بیان می‌کنند و هم تا حدودی به حرکات گوینده توجه نشان می‌دهند. پس می‌توان روش سخنرانی و قصه‌گویی را برای شنیداری‌ها مناسب دانست؛ مشروط به اینکه تنها به این دو روش اکتفا نشود.
غیرفعال بودن
روش‌های آموزشی یا فعال‌اند یا غیر فعال. در روش فعال یادگیری با مشارکت یادگیرنده صورت می‌گیرد. در حالی‌که در روش‌های غیرفعال دانش‌آموز به مثابه ظرفی خالی است که معلم به‌صورت کاملاً یک‌طرفه آن را با آموزش خود پر می‌کند. در شیوة فعال، مخاطب با تلاش و تکاپوی خود، بیشتر با درس و محتوای آموزشی درگیر می‌شود. در حالی‌که در روش غیرفعال ذهن مخاطب منفعل از آموزش معلم است. از مزایای روش فعال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تقویت توانایی‌های ادراکی مخاطب
- بارورسازی قوای فهم و تجزیه و تحلیل مخاطب
- رشد و افزایش اعتمادبه‌نفس
- ایجاد آمادگی برای شرکت فعال در بحث و گفت‌وگو
- ایجاد تمرین در تعامل با دیگران و تشخیص رفتار مناسب.( همان:85 )
جهت عکس موارد فوق، نتیجة رویکرد و روش غیرفعال خواهد بود. زیرا روش غیرفعال مخاطب را از یادگیری به‌صورت رویارویی با مسائل بازمی‌دارد. زیرا مخاطبی که همواره شاهد حل مسائل به‌‌دست معلم است هرگز نمی‌تواند مستقل از معلم با مسائل مواجه شود و راهکار لازم را برای مواجهه با مسائل فرا نمی‌گیرد. لذا چنین مخاطبی هنگام رویارویی با مشکلات دائماً دچار پریشانی و اضطراب خواهد بود.
این روش، به‌خصوص در مسائلی چون تجزیه و تحلیل باورهای دینی، بسیار آسیب‌زاست. زیرا هدف در آموزش و تربیت دینی، رسیدن به رفتار مطلوب و ارزشمند مورد تأیید دین است و تجلی یافتن باورهای مذهبی در عمل افراد، مستلزم تعمیق باورها و ارزش‌هاست. در حالی‌که با روش‌های غیرفعال رایج در نهایت نتیجه‌ای جز حفظ آموخته‌ها به‌دست نمی‌آید. همان آموخته‌ها نیز، بعد از برگزاری امتحان و کسب نمره، به فراموشی سپرده می‌شوند و چون درونی و نهادینه نشده‌اند به سرعت رنگ می‌بازند و در زندگی عملی مخاطب جایگاهی نخواهند داشت.


شیوه‌های فعال
روش پرسش و پاسخ سقراطی: اگر در کلاس‌های دینی مخاطبان را به فکر کردن پیرامون مفاهیم دینی تشویق کنیم تا بتوانند با هدایت غیرمستقیم معلم از مجهول به معلوم برسند، یادگیری بسیار جذاب‌تر و ماندگارتر صورت خواهد گرفت. در این شیوه ذهن فراگیرنده دست به خلاقیت می‌زند و انگیزه و اعتمادبه‌نفس او را برای مشارکت در بحث افزایش می‌دهد. با این روش، پرسش‌ها با نظارت معلم به‌سوی پاسخ هدایت می‌شوند و با جمع‌بندی دیدگاه مخاطبان، پاسخ صحیح توسط وی تکمیل، نهایی می‌گردد
فعالیت علمی گروهی:دانش‌آموزان بیشتر در حوزه‌های ورزشی و تفریحی گروه تشکیل می‌دهند اما برای تقویت انگیزه‌های دینی چنین گروه‌هایی دیده نمی‌شود. و تشویق و ترغیبی هم از سوی اولیای مدارس صورت نمی‌گیرد. معلمان باید با طرح موضوعات دینی مرتبط به درس و با توجه به علایق مشترک دانش‌آموزان آن‌ها را گروه‌بندی و سپس به انجام پژوهش‌های دینی ترغیب کنند.
آموزش چهره به چهره: با توجه به تراکم دانش‌آموزان در یک کلاس، این روش برای کسانی ضروری است که به دلایلی نسبت به دین و دیانت احساس تنفر دارند و به درس دینی دل نمی‌دهند یا پذیرش باورهای دینی در آنان منوط به حل پاره‌ای از ابهامات بی‌پاسخ است. بدیهی است که معلم باید اختصاصاً از این روش برای افراد مشخصی استفاده کند.
توجه به مخاطب‌محوری: غفلت از نیازها و علایق فراگیرندگان سبب می‌شود که معلم تنها پاره‌ای از اندوخته‌های فکری خود را در کلاس‌های متعدد تکرار کند و بدون در نظر گرفتن نیازها و شرایط درونی و بیرونی مخاطبان آنچه را می‌داند بیاموزد. در حالی‌که مدرس دینی باید همواره آمادة پاسخ‌گویی به ابهامات و شبهات دینی فراگیرندگان باشد و با مطالعة مستمر، توانایی خود را در این جهت افزایش دهد.
تأکید و التزام بر تمرین مستمر: شاید در برخی دروس فراگیری ذهنی به سرعت انجام شود اما در آموزش دینی، که مفاهیم بیشتر انتزاعی‌اند، ضرورت تمرین و ممارست بیشتر به چشم می‌خورد. آموزش‌های عملیِ مرتبط با مفاهیم دینی اگر بدون تأکید بر تکرار و تمرین رها شوند، چه بسا خشتی باشند که تا ثریا کج پیش خواهند رفت. صحیح‌خوانی قرآن و آدابی چون وضو، نماز، تیمم و... از این دست آموزش‌هایی هستند که در همان مراحل اولیة یادگیری باید مورد توجه و در صورت نیاز مورد تصحیح و اصلاح قرار گیرند. در غیر این‌صورت آنچه تثبیت می‌شود یادگیری غلط است که به مرور زمان اصلاح آن دشوار یا ناممکن می‌گردد.
پرهیز از تحکّم و تحمیل و بهره‌گیری از حکمت و تحلیل: تحلیل آموزه‌های دینی عامل مهمی در تقویت خردورزی است. آنچه با خرد و برهان حاصل می‌شود بسیار پایدارتر است از آنچه صرفاً درسی از دروس تلقی شود و آن را باید فرا بگیرند. فهماندن آموزه‌های دینی از طریق به‌کارگیری قوای فکریِ مخاطب به مراتب توفیق بیشتری در آموزش دینی دارد. معلم نباید با زبان تحکم و تحمیل عقاید خود از مخاطب بخواهد چشم بسته تعالیم وی را بپذیرد. شرایط کنونی جامعه و تأثیر فضاهای فکری و فرهنگی متفاوت، این حقیقت را آشکار می‌سازد که اگر مخاطب، متناسب با سن خود، تحلیلی از موضوع دینی دریافت نکند، تأثیر اندکی از آن خواهد پذیرفت. در حالی‌که اگر مخاطب مخاطب در مواجهه با موضوعات دینی تحلیل درستی داشته باشد، احساس خواهد کرد که در پرتو این آموزه‌ها می‌تواند بازبینی مجددی در زندگی خود داشته باشد. در قرآن کریم از این روش به «بصیرت» تعبیر شده است:
«قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَة» (یوسف /108)بگو این راه من است که با بصیرت به سوی خدا دعوت می‌کنم.
آموزشی که نه‌تنها اندیشة مخاطب را بارور نسازد بلکه او را به رکود بکشاند، توفیقی در تبیین آموزه‌های آسمانی نخواهد داشت. روشی کارآمد است که به اقناع مخاطب بینجامد. البته اقناع کار ساده‌ای نیست. لذا برای کسب توفیق باید موقعیت مخاطب از نظر ساختار روحی، روانی، تعصبات قومی و قبیله‌ای، عادات و رفتارهای غلط تثبیت شده، پیش‌فرض‌های نادرست و... مورد توجه قرار گیرد
شیوة مناظره و احترام به نظر مخالف:ضرورت استفاده از این روش در دورة متوسطه، بیش از دو دورة دیگر، به چشم می‌خورد. به‌دلیل رشد عقلی و فکری بیشتر دانش‌آموزان در این دوره و شکل‌گیری نسبی آنان از جهت عقیدتی، ممکن است معلم دینی با دانش‌آموزانی رو‌به‌رو شود که دعاوی مخالف یا شبهات خاصی دارند. اگر معلم فرصت طرح آزادانة این مسائل را به دانش‌آموزان ندهد و یا بعد از طرح هر مسئله پاسخ مناسبی به آن نداشته باشد، هم حق طرح مسئلة دانش‌آموز را زیر پا می‌گذارد و هم اعتبار خود را زیر سؤال می‌برد و از نظر عاطفی فضای کلاس را به حمایت از مخالف می‌کشاند. مهم‌ترین عاملی که دبیران را به چنین واکنش‌های نامناسب می‌کشاند، بی‌اطلاعی معلم و کم‌سوادی خود اوست. ترس از ناتوانی در پاسخ‌گویی، معمولاً معلم را به این‌سو می‌کشاند که اساساً اجازة طرح شبهه یا نظر مخالف به دانش‌آموزان ندهد.
اجتناب از تحقیر نظر مخالف و تعصب نداشتن نسبت به نظر موافق: گاهی معلم در مقام اثبات عقیدة خود چنان افراطی عمل می‌کند که جانب‌داری مخاطبان را در پذیرش آن عقیده از دست می‌دهد نیز ممکن است به لجاجت آنان بینجامد. حق‌محوری معلم آن است که عقیدة مخالف را اولاً به درستی و بدون دست‌کاری در آن بیان کند و سپس با به چالش کشیدن آن، بر‌اساس اصول منطقی آن را نقض کند و صحت ادعای خود را به اثبات برساند.
نادیده گرفتن نکات مثبت نظر مخالف: نقد نظر مخالف چنانچه شامل تمامی جهات و نکات مربوط به آن باشد، معلم را بی‌انصاف نشان می‌دهد و نوعی حق برای مخالف ایجاد می‌کند و نتیجه جهات منفی عقیدة مخالف بی‌نقد و بی‌پاسخ باقی می‌ماند. معلمانی که هیچ نقطة روشنی در کلام مخالف خود نمی‌بینند، غالباً با تمام جنبه‌های یک تفکر مخالفت می‌کنند؛ بدون آنکه جهات خوب و بد آن را از یکدیگر تفکیک کنند. این نوع برخورد موجب می‌شود که نقد وی بر سخن مخالف به حساب یک‌سو نگری و کوته‌بینی وی گذاشته شود و فاقد اعتبار تلقی گردد.


** توجه: شما دوستان میتوانید از اینجا وارد فروشگاه بزرگ الماس شده و دیگر محصولات و پروژه های مشابه را جست جو نمایید... هدف ما رضایت شماست

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن

گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 55
فرمت فایل doc
حجم فایل 221 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 146
گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

دانلود گزارش تخصصی معلمان بررسی روش های نوین تدریس در دروس پیام های آسمانی و قرآن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 146

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


تربیت دینی یکی از مهم‌ترین اهداف نظام آموزشی کشور است و اهمیت و جایگاه ویژة آن باعث شده است درس مستقلی، که عموماً تحت عنوان قرآن و تعلیمات دینی شناخته می‌شود، با سایر دروس در هر پایه تفاوت‌های عمده‌ای داشته باشد. اصولاً ماهیت دروس دینی به‌گونه‌ای ا‌ست که از نظر محتوای آموزشی، فرایند یادگیری و شیوه‌های آموزشی با دروس دیگر قابل مقایسه نیست.
به عبارت دیگر، هر فعالیتی که از سوی معلم برای یادگیری در دانش‌آموز انجام شود، صرف‌نظر از ارزش محتوای مورد یادگیری، آموزش و تدریس محسوب می‌شود. در این صورت و دروسی چون ریاضی، جغرافیا، زیست‌شناسی، تاریخ، علوم‌پایه و... همگی از این نظر در یک ردیف جای می‌گیرند، اما اگر یادگیری را مفهومی فراتر از آموزش تلقی کنیم و در واقع آن را هدف آموزش بدانیم، در آن صورت باید فرایندی را که در استمرار زمان باعث ایجاد تمرین، تجربه و تغییرات تدریجی و نسبتاً پایدار در دانش‌آموز شود، یادگیری تلقی کرد.(ساجدی ،ش42: 4)
درس پیام های آسمانی از این نظر با سایر دروسی که نام بردیم بسیار متفاوت است.
زیرا یادگیری در تربیت دینی بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. در حالی‌که سایر دروس1 چندان در عرصة عملی مطرح نیستند. اگر چه در مورد آموزش دروس آزمایشگاهی مفهوم آموزش عملی به چشم می‌خورد؛ اما عمل در این دروس همان مهارتی است که اگر در فرایند آموزش به‌دست نیاید، لطمه‌ای به شخصیت و ساختار وجودی دانش‌آموز وارد نخواهد ساخت؛ چراکه حوزة عمل در آن‌ها خود محتوای دروس‌اند، نه خود دانش‌آموز. در حالی‌که هدف تربیت دینی ایجاد کنش و رفتارهای خاصی است که بود و نبود آن‌ها اساساً بر ساختار وجودی و شخصیت دانش‌آموز تأثیرگذار است. تربیت یعنی استعدادهای درونی را، که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت در آوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.( مطهری، :56 و 57)
بر آن است تا استعدادها و قابلیت‌های دانش‌آموز را در جهت کمال انسانی وی در تقرب به خداوند، که سرچشمة کمال است، شکوفا کند و در این مسیر از توانایی‌های خود بهره ببرد.
لذا چنانچه ارزش‌های وجودی فرد برای خودش یا برای آموزش‌دهندگان وی شناخته شده نباشد، تربیتی صورت نخواهد گرفت و آنچه در قالب تربیت صورت می‌گیرد، بیشتر شرطی شدن است تا پرورش و تغییر رفتار آگاهانه، که از مشخصات تربیت به معنای واقعی آن است. تفاوت معنای تربیت در مورد انسان و حیوان نیز همین است. برای مثال، اگر بخواهیم رفتاری مؤدبانه مانند «دست دادن» را به کودک بیاموزیم، کافی است او را عملاً در موقعیت‌های مختلفی که این ‌کار مجاز است، تعلیم دهیم و محدودة این رفتار را برای او مشخص کنیم. به این ترتیب، او به‌تدریج خواهد آموخت که کی، کجا و با چه کسانی دست بدهد.
حال اگر اتفاقاً دست این کودک یا نوجوان در حادثه‌ای آسیب ببیند، بشکند یا به هر دلیل دیگری نتواند دست خود را حرکت دهد، این رفتار مؤدبانه به شکلی دیگر، که جایگزین قبلی است، باز هم صورت می‌گیرد؛ مثلاً تکان دادن یا خم کردن سر و... . در حالی‌که همین دست دادن را می‌توان به حیوانات نیز آموخت. چنان‌که در سیرک‌های نمایشی توسط مربیان کارآزموده به شیرها آموزش داده می‌شود و آن‌ها نیز مانند انسان‌ها با مردم دست می‌دهند. اما هرگز شیر آسیب‌دیده‌ای که قادر به حرکت دادن دست خود نیست، رفتار جایگزین ندارد! زیرا رفتار قبلی او (دست دادن) آگاهانه و هدفمند نبوده بلکه تنها یک واکنش ناشی از شرطی شدن بوده است.( جعفری:210 و 211)
تأکید بر جایگاه ویژة دروس قرآن و تعلیمات دینی در نظام آموزشی از آن جهت صورت می‌گیرد که هدف اصلی، یادگیری عملی و التزام به کاربرد آموخته‌هاست. آموزه‌هایی که قابل حصول و انسان‌سازند و دامنة آن‌ها از حوزة نظری فراتر می‌روند و تمام ارکان و شئون زندگی فرد را دربرمی‌گیرند.
اساساً این نوع تربیت با تمامی واقعیات خارجی زندگی انسان و پیوند او با هستی ارتباط دارد. لذا جهت نیل به هدف و نقطة مشخصی که تربیت دینی در پی آن است، باید برنامه‌ریزی شود. برنامه‌هایی که مشتمل بر نحوة ارتباط فرد با خدا، مردم، طبیعت و خودش باشد. بدیهی است چنین برنامه‌ای بر پایة اصول مشخصی که از باید و نبایدهای معین برمی‌خیزد و بر مبنای قواعدی که توسط مربیان لحاظ می‌شود، تدوین خواهد شد.
برخی از عمده‌ترین مشکلات آموزش و یادگیری دروس دینی به مواد و محتوای آموزشی مربوط می‌شود. در سال‌های اخیر در جهت کیفیت بخشی به محتوا اقدامات مؤثری صورت گرفته که از جملة آن‌ها تغییر کتب درسی و تألیف محتوای جدید است. این تغییرات در دورة ابتدایی به تألیف «هدیه‌های آسمان» و در دورة راهنمایی به تألیف «پیام‌های آسمان» منجر شد و در دورة متوسطه نیز تألیف «دین و زندگی» قدم مثبتی است که در جهت ترغیب دانش‌آموزان به یادگیری محتوای دینی برداشته شد.
هدف مشترک در این تغییرات، اجرای سیاست خاصی است که در صدد ایجاد باورهای قلبی در فراگیرندگان از طریق اقدامات فکری و فعالیت‌های عقلانی خود آن‌هاست. ( حدادعادل:41)
در شرایط کنونی، عموم مخاطبان شاید در بعد اعتقادی مشکلی نداشته باشند ولی هرچه به ابعاد عملی و رفتاری نزدیک می‌شویم، وضعیت، به نسبت، نامطلوب‌تر می‌شود.
جنبة رسمی داشتن نظام آموزشی و تلقی رسمی و فاقد بار تربیتی از سوی دانش‌آموزان، به‌خصوص در مقاطع بالاتر، نوع تحصیلات و مدرسه، نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و به‌‌کار گرفته نشدن الگوهای مناسب و شایسته از مواردی هستند که از دیدگاه صاحب‌نظران، در تقویت نشدن و توسعه نیافتن رفتار دینی و اخلاقی دانش‌آموزان و بهره‌ نگرفتن آنان از انبوه فعالیت‌های تربیت دینی و اخلاقی موجود تأثیر گذارند.1
این‌ در حالی است که در نظام آموزشی تدریس مفاهیم و آموزه‌های قرآنی، به‌ویژه مهارت روخوانی قرآن به نحو مطلوب صورت نمی‌گیرد و دانش‌آموزان ابتدایی در شرایطی به دورة تحصیلی راهنمایی وارد می‌شوند که قادر به روان‌خوانی و روخوانی قرآن نیستند. این امر مشکلات دبیران راهنمایی را افزایش می‌دهد؛ زیرا زمانی را که باید به آموزش مفاهیم قرآن اختصاص دهند، بالاجبار صرف یاددهی دوبارة روخوانی قرآن ‌می‌کنند. این ضعف زمانی آشکار می‌شود که متوجه می‌شویم دانش‌آموزی که پس از سال‌ها تحصیل و آموزش این دروس، در زمان پایان تحصیل خود هنوز به روخوانی قرآن در حد نسبی آشنا نشده و مفاهیم قرآن نیز در زندگی وی عینیت نیافته است.
اینجاست که مهم‌ترین مشکل در نظام آموزشی رخ می‌نماید و ضرورت به‌کارگیری روش‌های مناسب آشکار می‌شود. مشکل آموزش‌دهنده و میزان مهارت وی در یاددهی مفاهیم دینی به‌گونه‌ای است که به تغییر رفتار مطلوب در دانش‌آموزان منجر گردد. در حال حاضر شیوه‌های گوناگونی در تدریس دروس دینی و قرآن مورد استفادة دبیران و آموزگاران در دوره‌های مختلف آموزشی است. غالب این شیوه‌ها بر پایة روش‌های قدیمی و سنتی بوده است و گاهی بدون آموزش قبلی تنها به اتکای تجربة شخصی معلم توسط خود وی انتخاب می‌شود. شیوه‌هایی چون سخنرانی، داستان‌گویی، تمثیل و نمایش و... عمدتاً در آموزش دروس دینی کاربرد دارند و به‌کارگیری آن‌ها تا حدی ضروری است. اما با توجه به محتوای دروس نمی‌توان به این شیوه‌ها اکتفا نمود. علاوه بر این، به‌کارگیری همین شیوه‌ها نیز اگر با روش اصولی صورت نگیرد، فاقد کارایی لازم خواهد بود. زیرا حتی جذاب‌ترین داستان‌ها و خوش‌صحبت‌ترین سخنوران نیز ممکن است ملال‌آور باشند و تأثیر لازم را بر مخاطب خود نگذارند و یا اساساً بی‌تأثیر شوند. پس صرف قدیمی و سنتی بودن شیوة دلیل نقد آن نیست بلکه نحوة به‌کارگیری آن در شرایط نامناسب مشکل‌آفرین است.
در این نوشتار نقدهای زیر را در به‌کارگیری روش‌های سنتی رایج یادآور می‌شویم و ضمن آن برخی روش‌های جایگزین را که به‌ندرت مورد استفادة دبیران قرار می‌گیرند، به‌صورت پیشنهاد معرفی می‌کنیم.
یکنواختی و سکون
از آنجا که تغییرات محیط اطراف بیش از سکون آن توجه انسان را جلب می‌کند، برای توجه بیشتر لازم است در محرک‌های دیداری و شنیداری دانش‌آموزان تغییراتی ایجاد شود. بنابراین، سخنرانی‌ یا قصه‌گویی با تمام جذابیتی که ممکن است در محتوا داشته باشند اگر به‌صورت یکنواخت و بی‌تحرک ارائه شوند، نه‌تنها توفیقی در آموزش مباحث نظری نخواهند داشت بلکه مخاطبان را آرام‌آرام در خواب فرو خواهند برد.
نبودن هماهنگی بین صدا، حرکات، ژست‌های معلم و وضع چهره با محتوای کلام تأثیر آن را در مخاطب بسیار کاهش می‌دهد. جلب تنها حس شنیداری مخاطب، بدون اینکه حس دیداری‌اش وادار به فعالیت شود، بار چندان مثبتی نخواهد داشت. جذابیت این روش، در مقایسه با تماشای فیلم، ضعف آن را به‌خوبی آشکار می‌سازد؛ زیرا توجه مخاطبان به فیلم به واسطة فعال بودن دو حس دیداری و شنیداری بسیار بیشتر از توجه به سخنرانی است.
باید توجه داشت که دانش‌آموزان از نظر به‌کارگیری قوای دیداری و شنیداری سه دسته‌اند: (ساجدی،ش42 : 7 و 8)
برخی دارای حافظة دیداری هستند و با نگاه کردن مطلب را می‌آموزند. برخی دارای حافظة شنیداری‌اند و با گوش دادن مطالب را یاد می‌گیرند. برخی نیز با به‌کارگیری هردو قوه به یادگیری می‌پردازند. در صورتی که دبیر بتواند از ابتدای سال استعداد هر یک از دانش‌آموزان را تعیین کند و بر حسب استفادة بیشتر از یک قوه جای آنان را در کلاس مشخص کند، کمک بسیار مهمی به آنان کرده است. برای تعیین نوع استعداد، می‌توان داستانی کوتاه و تخیلی را با ژست‌ها و حرکات مهیج دست و صورت بیان کرد و سپس از آن‌ها بخواهیم آن را بازگو کنند. کسانی که در نقل داستان همان حرکات دبیر را از خود نشان می‌دهند، دارای استعداد دیداری، و آنان که مو به موی داستان را بدون توجه به حرکات گوینده باز می‌گویند، دارای استعداد شنیداری هستند. میان این دو گروه نیز دسته‌ای هستند که هم داستان را کامل بیان می‌کنند و هم تا حدودی به حرکات گوینده توجه نشان می‌دهند. پس می‌توان روش سخنرانی و قصه‌گویی را برای شنیداری‌ها مناسب دانست؛ مشروط به اینکه تنها به این دو روش اکتفا نشود.
غیرفعال بودن
روش‌های آموزشی یا فعال‌اند یا غیر فعال. در روش فعال یادگیری با مشارکت یادگیرنده صورت می‌گیرد. در حالی‌که در روش‌های غیرفعال دانش‌آموز به مثابه ظرفی خالی است که معلم به‌صورت کاملاً یک‌طرفه آن را با آموزش خود پر می‌کند. در شیوة فعال، مخاطب با تلاش و تکاپوی خود، بیشتر با درس و محتوای آموزشی درگیر می‌شود. در حالی‌که در روش غیرفعال ذهن مخاطب منفعل از آموزش معلم است. از مزایای روش فعال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تقویت توانایی‌های ادراکی مخاطب
- بارورسازی قوای فهم و تجزیه و تحلیل مخاطب
- رشد و افزایش اعتمادبه‌نفس
- ایجاد آمادگی برای شرکت فعال در بحث و گفت‌وگو
- ایجاد تمرین در تعامل با دیگران و تشخیص رفتار مناسب.( همان:85 )
جهت عکس موارد فوق، نتیجة رویکرد و روش غیرفعال خواهد بود. زیرا روش غیرفعال مخاطب را از یادگیری به‌صورت رویارویی با مسائل بازمی‌دارد. زیرا مخاطبی که همواره شاهد حل مسائل به‌‌دست معلم است هرگز نمی‌تواند مستقل از معلم با مسائل مواجه شود و راهکار لازم را برای مواجهه با مسائل فرا نمی‌گیرد. لذا چنین مخاطبی هنگام رویارویی با مشکلات دائماً دچار پریشانی و اضطراب خواهد بود.
این روش، به‌خصوص در مسائلی چون تجزیه و تحلیل باورهای دینی، بسیار آسیب‌زاست. زیرا هدف در آموزش و تربیت دینی، رسیدن به رفتار مطلوب و ارزشمند مورد تأیید دین است و تجلی یافتن باورهای مذهبی در عمل افراد، مستلزم تعمیق باورها و ارزش‌هاست. در حالی‌که با روش‌های غیرفعال رایج در نهایت نتیجه‌ای جز حفظ آموخته‌ها به‌دست نمی‌آید. همان آموخته‌ها نیز، بعد از برگزاری امتحان و کسب نمره، به فراموشی سپرده می‌شوند و چون درونی و نهادینه نشده‌اند به سرعت رنگ می‌بازند و در زندگی عملی مخاطب جایگاهی نخواهند داشت.


شیوه‌های فعال
روش پرسش و پاسخ سقراطی: اگر در کلاس‌های دینی مخاطبان را به فکر کردن پیرامون مفاهیم دینی تشویق کنیم تا بتوانند با هدایت غیرمستقیم معلم از مجهول به معلوم برسند، یادگیری بسیار جذاب‌تر و ماندگارتر صورت خواهد گرفت. در این شیوه ذهن فراگیرنده دست به خلاقیت می‌زند و انگیزه و اعتمادبه‌نفس او را برای مشارکت در بحث افزایش می‌دهد. با این روش، پرسش‌ها با نظارت معلم به‌سوی پاسخ هدایت می‌شوند و با جمع‌بندی دیدگاه مخاطبان، پاسخ صحیح توسط وی تکمیل، نهایی می‌گردد
فعالیت علمی گروهی:دانش‌آموزان بیشتر در حوزه‌های ورزشی و تفریحی گروه تشکیل می‌دهند اما برای تقویت انگیزه‌های دینی چنین گروه‌هایی دیده نمی‌شود. و تشویق و ترغیبی هم از سوی اولیای مدارس صورت نمی‌گیرد. معلمان باید با طرح موضوعات دینی مرتبط به درس و با توجه به علایق مشترک دانش‌آموزان آن‌ها را گروه‌بندی و سپس به انجام پژوهش‌های دینی ترغیب کنند.
آموزش چهره به چهره: با توجه به تراکم دانش‌آموزان در یک کلاس، این روش برای کسانی ضروری است که به دلایلی نسبت به دین و دیانت احساس تنفر دارند و به درس دینی دل نمی‌دهند یا پذیرش باورهای دینی در آنان منوط به حل پاره‌ای از ابهامات بی‌پاسخ است. بدیهی است که معلم باید اختصاصاً از این روش برای افراد مشخصی استفاده کند.
توجه به مخاطب‌محوری: غفلت از نیازها و علایق فراگیرندگان سبب می‌شود که معلم تنها پاره‌ای از اندوخته‌های فکری خود را در کلاس‌های متعدد تکرار کند و بدون در نظر گرفتن نیازها و شرایط درونی و بیرونی مخاطبان آنچه را می‌داند بیاموزد. در حالی‌که مدرس دینی باید همواره آمادة پاسخ‌گویی به ابهامات و شبهات دینی فراگیرندگان باشد و با مطالعة مستمر، توانایی خود را در این جهت افزایش دهد.
تأکید و التزام بر تمرین مستمر: شاید در برخی دروس فراگیری ذهنی به سرعت انجام شود اما در آموزش دینی، که مفاهیم بیشتر انتزاعی‌اند، ضرورت تمرین و ممارست بیشتر به چشم می‌خورد. آموزش‌های عملیِ مرتبط با مفاهیم دینی اگر بدون تأکید بر تکرار و تمرین رها شوند، چه بسا خشتی باشند که تا ثریا کج پیش خواهند رفت. صحیح‌خوانی قرآن و آدابی چون وضو، نماز، تیمم و... از این دست آموزش‌هایی هستند که در همان مراحل اولیة یادگیری باید مورد توجه و در صورت نیاز مورد تصحیح و اصلاح قرار گیرند. در غیر این‌صورت آنچه تثبیت می‌شود یادگیری غلط است که به مرور زمان اصلاح آن دشوار یا ناممکن می‌گردد.
پرهیز از تحکّم و تحمیل و بهره‌گیری از حکمت و تحلیل: تحلیل آموزه‌های دینی عامل مهمی در تقویت خردورزی است. آنچه با خرد و برهان حاصل می‌شود بسیار پایدارتر است از آنچه صرفاً درسی از دروس تلقی شود و آن را باید فرا بگیرند. فهماندن آموزه‌های دینی از طریق به‌کارگیری قوای فکریِ مخاطب به مراتب توفیق بیشتری در آموزش دینی دارد. معلم نباید با زبان تحکم و تحمیل عقاید خود از مخاطب بخواهد چشم بسته تعالیم وی را بپذیرد. شرایط کنونی جامعه و تأثیر فضاهای فکری و فرهنگی متفاوت، این حقیقت را آشکار می‌سازد که اگر مخاطب، متناسب با سن خود، تحلیلی از موضوع دینی دریافت نکند، تأثیر اندکی از آن خواهد پذیرفت. در حالی‌که اگر مخاطب مخاطب در مواجهه با موضوعات دینی تحلیل درستی داشته باشد، احساس خواهد کرد که در پرتو این آموزه‌ها می‌تواند بازبینی مجددی در زندگی خود داشته باشد. در قرآن کریم از این روش به «بصیرت» تعبیر شده است:
«قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَة» (یوسف /108)بگو این راه من است که با بصیرت به سوی خدا دعوت می‌کنم.
آموزشی که نه‌تنها اندیشة مخاطب را بارور نسازد بلکه او را به رکود بکشاند، توفیقی در تبیین آموزه‌های آسمانی نخواهد داشت. روشی کارآمد است که به اقناع مخاطب بینجامد. البته اقناع کار ساده‌ای نیست. لذا برای کسب توفیق باید موقعیت مخاطب از نظر ساختار روحی، روانی، تعصبات قومی و قبیله‌ای، عادات و رفتارهای غلط تثبیت شده، پیش‌فرض‌های نادرست و... مورد توجه قرار گیرد
شیوة مناظره و احترام به نظر مخالف:ضرورت استفاده از این روش در دورة متوسطه، بیش از دو دورة دیگر، به چشم می‌خورد. به‌دلیل رشد عقلی و فکری بیشتر دانش‌آموزان در این دوره و شکل‌گیری نسبی آنان از جهت عقیدتی، ممکن است معلم دینی با دانش‌آموزانی رو‌به‌رو شود که دعاوی مخالف یا شبهات خاصی دارند. اگر معلم فرصت طرح آزادانة این مسائل را به دانش‌آموزان ندهد و یا بعد از طرح هر مسئله پاسخ مناسبی به آن نداشته باشد، هم حق طرح مسئلة دانش‌آموز را زیر پا می‌گذارد و هم اعتبار خود را زیر سؤال می‌برد و از نظر عاطفی فضای کلاس را به حمایت از مخالف می‌کشاند. مهم‌ترین عاملی که دبیران را به چنین واکنش‌های نامناسب می‌کشاند، بی‌اطلاعی معلم و کم‌سوادی خود اوست. ترس از ناتوانی در پاسخ‌گویی، معمولاً معلم را به این‌سو می‌کشاند که اساساً اجازة طرح شبهه یا نظر مخالف به دانش‌آموزان ندهد.
اجتناب از تحقیر نظر مخالف و تعصب نداشتن نسبت به نظر موافق: گاهی معلم در مقام اثبات عقیدة خود چنان افراطی عمل می‌کند که جانب‌داری مخاطبان را در پذیرش آن عقیده از دست می‌دهد نیز ممکن است به لجاجت آنان بینجامد. حق‌محوری معلم آن است که عقیدة مخالف را اولاً به درستی و بدون دست‌کاری در آن بیان کند و سپس با به چالش کشیدن آن، بر‌اساس اصول منطقی آن را نقض کند و صحت ادعای خود را به اثبات برساند.
نادیده گرفتن نکات مثبت نظر مخالف: نقد نظر مخالف چنانچه شامل تمامی جهات و نکات مربوط به آن باشد، معلم را بی‌انصاف نشان می‌دهد و نوعی حق برای مخالف ایجاد می‌کند و نتیجه جهات منفی عقیدة مخالف بی‌نقد و بی‌پاسخ باقی می‌ماند. معلمانی که هیچ نقطة روشنی در کلام مخالف خود نمی‌بینند، غالباً با تمام جنبه‌های یک تفکر مخالفت می‌کنند؛ بدون آنکه جهات خوب و بد آن را از یکدیگر تفکیک کنند. این نوع برخورد موجب می‌شود که نقد وی بر سخن مخالف به حساب یک‌سو نگری و کوته‌بینی وی گذاشته شود و فاقد اعتبار تلقی گردد.


** توجه: شما دوستان میتوانید از اینجا وارد فروشگاه بزرگ الماس شده و دیگر محصولات و پروژه های مشابه را جست جو نمایید... هدف ما رضایت شماست