فروشگاه بزرگ الماس

این فروشگاه اینترنتی آمادگی خود را جهت ارائه انواع فایل های الکترونیک، پروژه های مختلف دانشجویی و صنعتی، کتاب ها و جزوات و دانشگاهی اعلام کرده و در این زمینه فعالیت خود را آغاز کرده است

فروشگاه بزرگ الماس

این فروشگاه اینترنتی آمادگی خود را جهت ارائه انواع فایل های الکترونیک، پروژه های مختلف دانشجویی و صنعتی، کتاب ها و جزوات و دانشگاهی اعلام کرده و در این زمینه فعالیت خود را آغاز کرده است

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق پژوهشگری معلمان

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق پژوهشگری معلمان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 122 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق پژوهشگری معلمان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

تاریخچه­ی توجه به پژوهشگری معلم

پیشینه­ی توجه به پژوهشگری معلم، به دانش بدست آمده از جنبش آموزشی بر می­گردد که در آن کاربرد روش­های علمی در توسعه­ی برنامه­ی درسی مورد تأکید قرار گرفت. این موضوع مربوط به زمانی می­شود که باکینگهام در سال 1929، کتابی به عنوان «پژوهش برای معلمان» را تدوین نمود و در آن فصلی را به موضوع «معلم به عنوان پژوهشگر» اختصاص نمود. سپس جان دیویی (1938 و 1929)، موضوع «معلم پژوهنده» را مطرح ساخت و بیان نمود برنامه­های درسی زمانی مؤثر خواهند بود که معلمان به طور فعال در پژوهش درگیر شوند (یون و همکاران 1999). بعد از آن همزمان با گسترش طرز فکر اقدام پژوهی، این شیوه­ی پژوهش در آموزش و پرورش نیز مطرح شد. «کرت لوین» به عنوان پدر اقدام پژوهی، یک محقق اجتماعی بود که اقدام پژوهی را به عنوان مبنایی که کارکنان به طور جدی در پژوهش درگیر شوند تا قادر به بهبود نتایج کار خود شوند توصیف کرد. طرز فکر اقدام پژوهی در آموزش و پرورش، در دهه ی 1950 در آمریکا رشد پیدا کرد، در دهه­ی 1970 جنبش تازه ای در آمریکا با فعالیت­های محققانی همچون جان الیوت[1]، جک وایتهد[2]، ویلف کار[3] و استفن کمیس[4] شکل گرفت که اقدام پژوهی را به عنوان شیوه ای مؤثر در جهت توسعه ی حرفه ای معلمان مطرح کردند. وایتهد بر این عقیده بود که معلمان با مطالعه­ی نظامدار فعالیت­های خود قادر به تولید نظریه در زمینه­ی کار خود می باشند. نظریه­ی آن ها شامل توصیف و تشریح پاسخ این سؤال است: من چگونه می­توانم فعالیت­های آموزشی خود را بهبود بخشم؟ (­وایتهد[5]، 1989؛ به نقل از نصراللهی، کریش[6]و موهدنور[7]، 2012). در ایران نیز در اسفند ماه 1367 به منظور سیاست­گذاری در زمینه­ی پژوهش، شورای تحقیقات وزارت آموزش و پرورش تشکیل شد. در اواسط سال 1374، اساسنامه­ی پژوهشکده­ی تعلیم و تربیت به تصویب شورای گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسید و وظایف دبیرخانه­ی شورای تحقیقات آموزش و پرورش نیز به آنان واگذار گردید. با تأسیس پژوهشکده­ی تعلیم و تربیت، تحوّل ساختاری در حوزة تحقیقات آموزش و پرورش ایران وارد مرحله­ی جدیدتری گردید. در پی این تغییر، آیین‌نامه­ی شورای تحقیقات نیز اصلاح شد و هدف آن به امر سیاست گذاری در زمینه گسترش تحقیقات و هدایت فعالیت‌های مربوط در جهت بهبود کمی و کیفی نظام آموزشی کشور تغییر یافت (صافی1381). در سال 1375، به منظور ارتقای مهارت های پژوهشی در میان معلمان و به تبع آن در میان دانش آموزان و تشویق معلمان و کارگزاران آموزشی به انجام پژوهش حین عمل برای شناسایی مشکلات فرایند یاددهی-یادگیری و بهبود کیفیت این فرایند، برنامه­ای تحت عنوان «معلم پژوهنده» توسط پژ‍وهشکده­ی تعلیم و تربیت طراحی و اجرا گردید (چایچی، گویا، مرتاضی مهربانی ، ساکی، 1384). در سال 1382 بار دیگر آیین‌نامه شورای تحقیقات مورد بازنگری قرار گرفت و عنوان آن به شورای سیاستگذاری تحقیقات وزارت آموزش و پرورش تغییر یافت. در این آئین‌نامه هدف از تأسیس شورا، تسهیل فعالیت‌های سازمانی آموزش و پرورش، برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری و نظارت و ارزشیابی برای ایجاد محیط مناسب یادگیری ذکر شده است. در اسفند ماه 1383 به منظور تمرکز سیاست‌گذاری و یکپارچگی عملیات، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش رسماً کار خود را آغاز نمود. این پژوهشگاه اهداف طرح معلم پژوهنده را موارد زیر بیان می کند: گسترش فرهنگ پژوهش در میان معلمان و کارشناسان آموزش و پرورش، اشاعه­ی تصمیم­گیری مبتنی بر پژوهش، پرورش توانایی­ها و مهارت­های ذهنی و عملی در انجام تحقیقات، رشد استعدادهای پژوهشی فرهنگیان، کاهش فاصله­ی میان تحقیقات رسمی دانشگاهی و حوزه­ی اجرایی و مستند­سازی تجارب مفید معلمان برای استفاده بوسیله­ی سایر همکاران (رضوی، 1389). در سند ملّی تحول بنیادین آموزش و پرورش که در سال 1390 به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید، نیز بر توسعه­ی زمینه­ی پژوهشگری و افزایش توانمندی­های حرفه­ای معلمان به شکل فردی و گروهی، تبادل تجارب و دستاوردها در سطح محلی و اختصاص اعتبارات خاص برای فعالیت­های پژوهشی معلمان و استفاده­ی بهینه از ظرفیت­های موجود برای گسترش فرهنگ تفکر و پژوهش در بین مدیران و معلمان، تأکید گردید.

با توجه به تاریخچه­ای که در زمینه­ی پژوهشگری معلم بیان شد مشخص می­گردد که توجه به مسئله­ی معلم پژوهنده و حمایت از معلمان شایسته، کارآمد و پژوهشگر از نکات مشترک نظام های آموزشی مختلف است و طی سال­های اخیر در ایران نیز اقدامات مهمی در جهت پژوهش­مداری در آموزش و پرورش و سرمایه­گذاری در این زمینه انجام شده است لکن تا رسیدن به حد مطلوب و نهادینه شدن فرهنگ پژوهش در آموزش و پرورش راهی طولانی در پیش داریم.

2-1-2) اهمیّت و ضرورت توجه به پژوهشگری معلمان

جامعه­ی امروز ما که سرآغاز هزاره­ی سوم است از سوی بسیاری از صاحبان اندیشه، عصر دانایی لقب گرفته و پژوهش و تحقیق در عصر کنونی از مهم ترین عوامل تولید و گسترش دانش می باشد. در رویارویی با چالش­های این عصر، آموزش و پرورش سرمایه­ای اجتناب ناپذیر است؛ تحقق هر آرمانی در جوامع کنونی وابسته به آموزش و پرورش می­باشد؛ از سوی دیگر رکن و غالب اصلی ساختار آموزش و پرورش را منابع انسانی آن، یعنی معلمان می­سازند. بنابراین برای توسعه و تحقق اهداف پژوهشی در جامعه لازم است ابتدا معلمان دارای روحیّه و نگرش پژوهشی باشند، در صورت توفیق در تربیت معلمانی برخوردار از نگرش پژوهشی و مهارت­های عملی، بذر پویایی و تحول مستمر در نظام تعلیم و تربیت کاشته می­شود (مهرمحمدی، 1379). بایستی برای معلمان در نظام تحقیقات آموزشی جایگاه روشن­تر و دقیق­تری در نظر گرفته شود به گونه­ای که آن­ها به کنکاش و شناسایی و حل مشکلات و مسائل دانش آموزان و همچنین مسائل و مشکلات حرفه­ای خود تشویق شوند. باید فراموش نکرد که معلمان می­توانند اساسی­ترین اهرم­های پژوهشی در نظام آموزشی کشور باشند و باید درنظر داشت مهم­ترین استفاده­کنندگان از پژوهش­های تربیتی معلمان هستند که با گسترش فرهنگ پژوهش و ایجاد حرکت­های پژوهشی در بین آن­ها به تقویت تفکر علمی در مجموعه­ی نظام آموزشی کمک کرده­ایم (ساکی،1372). انجام فعالیت­های پژوهشی به معلمان کمک می­کند تا بین نظریه­های آموزشی و فعالیت­های روزمره­ی آموزشی خود پیوند برقرار کنند، پژوهش نقش مستقیمی در بهسازی فعالیت­های آموزشی معلم دارد و از طریق حمایت از نقش معلم به عنوان پژوهشگر می­توان بر فاصله­ی بین محقق و معلم غلبه کرد، همچنین مشارکت معلمان در پژوهش بازتاب زیادی در فعالیت­های کلاسی آنان دارد، در نتیجه معلمانی که در پژوهش درگیر می­شوند توجه دقیق­تری به روش­های صحیح تدریس، نگرش و فهم نسبت به کاربرد رویکردهای مختلف در فرایند تدریس دارند­ (یون و همکاران، 1999). بر همین اساس می توان گفت معلم پژوهنده کسی است که به امر آموزش و یادگیری مشغول است و می خواهد در فرایند آموزش و یادگیری شخصاً و یا همراه دیگر همکاران و دانش آموزان به پژوهش بپردازد تا آموزش را اثربخش سازد. یکی دیگر از دلایل گسترش اندیشه­ی معلم پژوهنده، ناکارآمدی تحقیقات آموزشی در بهبود مسائل آموزشی است. استیگلر و هیبرت (1383) با ذکر برخی کاستی­های روش­های سنّتی پژوهش در پاسخ گویی به نیاز معلمان، این فعالیت­ها را برای بهبود آموزش و تدریس ناکافی می‌دانند، به گفته آنان ممکن است محققان بسیار باهوش باشند ولی به اطلاعات مشابهی که معلمان در مواجهه با دانش‌آموزان واقعی، در شرایط کلاس‌های واقعی و با اهداف یادگیری واقعی روبه‌رو می­شوند، دسترسی ندارند و محققان برای بهبود آموزش باید بیش‌تر به اموری که در حال حاضر برای معلمان قابل درک است، پی ببرند. بنابراین یافته­های پژوهشی که معلمان پژوهشگر در کلاس درس به منظور اصلاح جریان آموزش و یادگیری بدست می آورند نسبت به یافته­های محققانی که در خارج از کلاس درس و به منزله­ی پژوهشگران حرفه­ای به پژوهش می­پردازند از اعتبار بیشتری برخوردار است. بنابراین آنچه می تواند در نظام آموزش و پرورش، ظرفیت تحول و ظرفیت پویایی مستمر ایجاد کند نظام پژوهشی است که نباید در سطح مسئولان ادارات آموزش و پرورش محدود شود. معلمان که تمامی وقت خود را صرف مواجهه با موقعیت­های عینی تعلیم و تربیت می­کنند ضروری است طوری آماده شوند که خود به منزله­ی پژوهشگر و محقق آموزشی و تربیتی عمل نمایند. متین­(1382) در بیان اهمیت و ضرورت پژوهندگی توسط معلمان به نکاتی اشاره می­کند:

“معلم بیش از دیگران در معرض پرسش­های آموزشی است؛ بهتر است برای پاسخ به پرسش­ها و مسائل، خود درگیر پژوهش و حل مسئله گردد. یافته­های پژوهش توسط خود معلمان به کار می رود. پس بهتر است که خود معلم نیز دست به پژوهش بزند. مشارکت معلم در پژوهش باعث ایجاد اعتماد به نفس می­شود و در او انگیزه به پژوهش رشد می­نماید. با درگیر شدن معلم در پژوهش مساله جدایی میان نظریه و عمل از میان می­رود. نتایج حاصل از پژوهش معلمان در کلاس درس کاملاً کاربردی است. در فرآیند پژوهش، معلم هر جا لازم دانست تغییرهای لازم را اعمال می­کند. معلم ضمن پژوهش رشد می­کند، بالفعل می­شود و چاره­یابی، نوآوری و نوجویی اشاعه می­یابد "

هر چقدر معلمان در پژوهش درگیر شوند به همان میزان فهم خود را از فرایند تعلیم و تربیت افزایش می­دهند و آموخته­های آنان تأثیر زیادی بر آنچه در مدرسه و کلاس درس اتفاق می­افتد می­گذارد. از این رو مسائلی که معلمان از طریق پژوهش­های انتقادی و بررسی دقیق فعالیت­های خودشان و برنامه­های مدرسه مطرح می­کنند بر جهت­یابی آینده­ی برنامه­های آموزشی کارکنان، همچنین طرح­های توسعه و بهبود مدارس تأثیر می­گذارد (یون و همکاران 1999). پژوهشی که توسط معلم انجام می­گیرد طیفی از تغییرات را در فعالیت­های آموزشی وی بوجود می­آورد، از این طریق معلمان راهکارهای جدید در زمینه­ی تدریس را توسعه می­دهند (سیرجلا[8] ، 1996). به اعتقاد مورای، کمپل[9]، هکستال[10]، هولم[11]، جونز[12]، ماهونی[13]، منتر[14]، پروکتر[15]، وال[16]، (2009)، سه نکته­ی مهم درباره­ی جایگاه پژوهش در حرفه­ی معلمی و تدریس وجود دارد، اول اینکه حمایت از گسترش طرز تفکر «­معلم به عنوان پژوهشگر» برای اطمینان از پیشرفت معلمان و کسب اطلاعات پژوهشی در زمینه­ی آموزش می باشد؛ دوم اینکه پژوهشگر فعال بودن بخش اساسی از کار تدریس همه­ی معلمان است و سوم اینکه افزایش ظرفیت­های پژوهشی معلمان حق مهم آن­هاست و یکی از مؤلفه­های اساسی آن، ایجاد زمینه­ها و فرصت­های پژوهش در آموزش است. معلم با بهره­گیری از پژوهش قادر خواهد بود تا درباره­ی رویکردهای آموزشی که برای دانش­آموزان مناسب است تصمیم­گیری درستی نماید در نتیجه بیشترین تأثیرگذاری را بر عملکرد دانش­آموزان خواهد داشت (آکرسون[17]، مک دوفی[18] ، 2002). ورود معلمان در عرصه­ی پژوهش و در نتیجه تحقق یک معلم فکور و پژوهنده تأثیرات زیادی بر نحوه­ی آموزش آن­ها بر جای خواهد گذاشت از جمله اینکه:

“معلمان مفروضات مربوط به استانداردهای فنی تدریس را بیش از پیش درک خواهند کرد. مزایای پژوهش – به ویژه رابطه­ی آن با فهم هر چه بیشتر عواملی که بر آموزش و تدریس اثر دارند – را بیشتر خواهند شناخت و از تجربه بیش از پیش می­آموزند. توان آن­ها برای حضور در عرصه­ی تحقیقات آموزشی درک می­شود، موقعیت معلم به عنوان یک یادگیرنده­ی فکور، به جای کارگزاری که از بالا به پایین و بدون هیچ سؤالی صرفاً مصرف کننده­ی نظرات دیگران است درک می­شود. به عنوان کارکنانی دانش محور در نظر گرفته می­شوند که بر عمل حرفه­ای خود ژرف­اندیشی می کنند و دانش حرفه­ای خود را متناسب با نیازمندی­های کلاس درس به­روز می­سازند. پیچیدگی­های فرایند مدرسه بیشتر درک می­شود و فهم اینکه این پیچیدگی­ها جدا از زمینه­های اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، فلسفی، اقتصادی، سیاسی و روانی که آن را در­برگرفته اند، قابل درک نخواهد بود. پژوهش در عمل حرفه­ای جایگاه خود را می­یابد. فرصتی برای تحلیل پدیده­های کلاس درس و کوشش در جهت تفسیر آن­ها فراهم می­شود. فرصت تحلیل و ژرف­اندیشی درباره­ی دیدگاه­ها و عقاید دیگران فراهم می­شود. معلمان با حضور فعال و از نزدیک، تجربیات و دانش خود و دیگران را برای حل موانع و مشکلات تدریس به کار می­گیرند وبه این ترتیب دانش بومی ناظر بر توسعه­ی عمل تدریس گسترش می­یابد (ساکی، 1389).

علی­رغم مواردی که ذکر شد و با توجه به اهمیت پژوهشگری معلمان، آموزش و پرورش کشور ما به عنوان یکی از ساختارهای علمی- فرهنگی و آموزشی، با وجود برخورداری از مدیران و معلمانی تحصیل کرده و مستعد، راهبرد روشنی برای پژوهش ندارد و این امر موجب شده است تا نتواند جایگاه پژوهش و پژوهشگر و نقش آن ها را در پیشرفت، توسعه و تعالی جامعه مشخص و نهادینه نماید. لذا گاهی به پژوهش به عنوان یک فعالیت روبنایی و سطحی نگریسته می­شود و جو مناسبی برای تحقیقات وجود ندارد و این مسئله موجب دوریِ بخش عظیمی از فرهنگیان از پژوهش و کاهش انگیزه­ی مطالعه وتحقیق آن ها را به دنبال دارد (فضل الهی قمشه­ای و همکاران، 1391). بنابراین بایستی با تغییر و تحول در برنامه­ها و سیاست­های آموزش و پرورش زمینه­ی لازم برای توسعه­ی ظرفیت پژوهش و در نتیجه تحقق سیاست­ها و اهداف آموزش و پرورش را به وجود آورد. چنین ظرفیت و استعدادی در صورتی به وجود خواهد آمد که معلمان انگیزه و توانمندی لازم برای انجام پژوهش و به موازات آن فرصت­ها و امکانات مورد نیاز برای پژوهش در محیط آموزشی را دارا باشند.

2-1-3) اهمیّت توسعه­ی ظرفیت پژوهشی معلمان

به منظور گسترش اندیشه­ی معلم پژوهنده در آموزش و پرورش بایستی ابتدا شرایط و زمینه­های توسعه­ی این تفکر فراهم گردد. یکی از این شرایط، وجود «ظرفیت­ پژوهشی[19]» در نظام آموزشی می­باشد. به عقیده­ی گورارد[20](2002) ایجاد ظرفیت پژوهشی یکی از موضوعات اساسی و بخش مهمی از برنامه­های آموزش ویادگیری پژوهش است. به اعتقاد وی،

برای توسعه­ی ظرفیت پژوهشی، لازم است پژوهشگران اطلاعات و آگاهی­های پژوهشی خود را گسترش داده و از رویکردهای متنوع پژوهشی برای پژوهش­های آینده­ی خود استفاده نمایند.

طبق تعریف مؤسسه­ی آموزش و یادگیری برنامه­های پژوهشی(TLRP)، موضوع ظرفیت پژوهشی درباره­ی منابع قابل دسترس در سیستم آموزشی که برای انجام پژوهش و استفاده از آن به کار می رود، می­باشد.

مبدأ و خاستگاه اصلی مفهوم ظرفیت پژوهشی که اکنون در برنامه­های آموزشی و پژوهشی رواج یافته را می­توان در ادبیات توسعه­ی ملّی در دهه­ی 1980 در امریکا جستجو کرد. در دهه­ی 1980، ایجاد مفهوم توسعه­ی ظرفیت، پاسخی انتقادی به دخالت­ها وحمایت­های خارجی و برون مرزی بود، چرا که این کمک­ها موجب پیشرفت کوتاه مدت در سطح استانداردهای زندگی در کشورهای کمتر توسعه یافته می­شد اما منجر به ضعف در مدیریت و اداره­ی امور کشور توسط خودشان و وابستگی به حمایت­های خارجی می­شد. بنابراین در مخالفت با حمایت­های فنی و علمی کشورهای بیگانه، تمرکز بر توسعه­ی مهارت­های بومی و خودکفایی به خصوص در زمینه­های علمی و پژوهشی افزایش یافت. یکی از جنبه­های مهم این خودکفایی، خودکفایی در پژوهش بود. پژوهش به عنوان فرایندی برای تولید و انتشار دانش، نقش مهمی در استقلال یک کشور دارد. بنابراین برای دستیابی به خودکفایی در پژوهش لازم است ابتدا باید برای ارتقاء ظرفیت پژوهشی در حوزه­های مختلف برنامه­ریزی نمود. برای دستیابی به ظرفیت پژوهشی کامل و مناسب در سطح ملی به وجود عوامل متعددی نیاز است، از جمله این عوامل می توان به : تعریف جایگاه و چگونگی پژوهش در میان رشته­های مختلف و میزان کارایی و مفید بودن این پژوهش­ها، بالا رفتن حجم پژوهش­ها در تمامی رشته­ها، افزایش کیفیت و کارایی تحقیقات آموزشی در تولید دانش درباره­ی فرایندهای یاددهی یادگیری و تولید دانش درباره­ی نحوه­ی عملکرد سیستم آموزشی، وجود ظرفیت در سیستم آموزشی برای پرورش و استفاده از پژوهشگران، اشاره نمود ( اسکالر[21]، 2004).

طبق نظر مؤسسه­ی تحقیقات آموزشی انگلستان (BERA)، شرایط زیر به گسترش ظرفیت پژوهشی کمک می­کند: بهره گیری از برترین پژوهشگران آموزشی تعلیم­دیده در زمینه­های مختلف پژوهش آموزشی، ارتقاء توانمندی سیستم آموزشی برای نوآوری و ارائه­ی بازخورد از فعالیت­های انجام شده، ایجاد فرصت­ها و ساختارهایی برای گسترش پژوهش از طریق دوره­های دانشگاهی، بهره­گیری از پژوهش برای اطلاع رسانی در زمینه­ی خط مشی­ها و فعالیّت­ها، همچنین شیوه­هایی که پژوهش می­تواند شکاف­های آموزشی را شناسایی کرده و روش­هایی را برای پر کردن آن­ها پیشنهاد کند و در نهایت توانمندی تشخیص پژوهش­های مناسب از نامناسب و تلفیق نتایج پژوهش­های مختلف با یکدیگر (فارلانگ، 2004).

به عقیده­ی اسکالر (2004)، ظرفیت پژوهشی تنها به یک بعد توجه نمی­کند، ابعاد مختلف ظرفیت پژوهشی را می­توان به این صورت مشخص نمود: 1- قابلیّت و توانمندی پژوهشگران برای تولید پژوهش 2- قابلیت درک و فهم پژوهش­های موجود 3- توانایی تشخیص نیازهای پژوهشی برای انجام پژوهش­های آینده و 4- میزان اطلاعات و آگاهی­های استفاده­کنندگان و ذینفعان از پژوهش.

به اعتقاد دیسون و دسفورگز (2001) به تمامی منابع محیطی و مادّی، انسانی، نگرشی و فکری که برای انجام پژوهش یا استفاده از تحقیقات به کار می­رود، همراه با روش­ها و شیوه­هایی که این منابع کسب می­شوند، ظرفیت پژوهشی می­گویند.

مون (2008) نیز عناصر ظرفیت پژوهشی را به صورت 1- یادگیری پژوهش 2- آموزش پژوهش به صورت دانشگاهی یا غیر دانشگاهی 3- کمک هزینه­های پژوهشی به اساتید و دانشجویان 3 - گسترش فرصت­های پژوهشی برای افراد مختلف، تقسیم بندی می­کند.

وایتی[22] (2006) نیز سه مؤلفه را در ارتقاء ظرفیت پژوهشی مهم می داند: 1- توسعه­ی کیفیت سیستم آموزشی از طریق افزایش تمرکز بر منابع پژوهشی مختلف 2- درگیر کردن ذینفعان تحقیقات آموزشی و آگاهی دادن به آن­ها درباره­ی مباحث اصلی آموزشی 3- حمایت کردن از پژوهش­ها.

اسکالر (2004) معتقد است که توسعه­ی ظرفیت پژوهشی تنها به آموزش افراد مرتبط نمی­شود بلکه سطوح مختلف از جمله سطوح سازمانی، محلّی و ملّی را در بر می­گیرد ؛ و نه تنها افزایش آگاهی­ها و عملکرد پژوهشگران بلکه استفاده­کنندگان و مشارکت­کنندگان از پژوهش آموزشی نیز اهمیت زیادی دارد.

طبق نظر دیسون و دسفورگز (2001) ظرفیت پژوهشی انواع مختلفی دارد که شامل: ظرفیت انجام پژوهش­های اندیشمندانه برای تولید دانش، ظرفیت سیاست­گذاری و برنامه­ریزی جهت استفاده از نتایج پژوهش­ها و ظرفیت افراد برای انجام پژوهش یا استفاده از نتایج پژوهش­ها برای ایجاد تحول در حرفه­ی خود، می­باشد. به عقیده­ی چارلز دسفورگز (2008) ظرفیت پژوهشی شامل سه جزء: 1- تخصص و دانش 2- انگیزه و 3- فرصت­ها و امکانات محیطی می­باشد، بنابراین از سه طریق می­توان ظرفیت­ها و قابلیت­های پژوهشی معلمان را بهبود بخشید: 1- از طریق افزایش تخصص، دانش و معلومات معلمان 2- تقویت انگیزه­های درونی و بیرونی آنان برای انجام پژوهش 3- ایجاد فرصت­ها و امکانات پژوهشی در محیط آموزشی. برای ایجاد ظرفیت پژوهشی در معلمان ابتدا باید انگیزه­ی لازم جهت انجام پژوهش از طریق ایجاد فرصت­های پژوهشی برای آنان فراهم کرد تا بتوانند دانش و تخصص خود را گسترش دهند (به نقل از مورای، 2009). دیویس[23]و سالیس بری[24](2008) نیز بر این عقیده­اند: ایجاد فرصت­های پژوهشی در جهت گسترش مهارت و تخصص در یک محیط حمایتی برای پژوهشگران موجب ایجاد انگیزه در آن­ها برای درگیر شدن در فعالیت­های پژوهشی می­شود.

با توجه به هدف پژوهش حاضر و با در نظر گرفتن دیدگاه­های مختلف، در این مطالعه برای بررسی ظرفیت پژوهشی معلمان از نظریه­ی ظرفیت پژوهشی دیسون و دسفورگز (2008) به دلیل جامعیّت بیشتر و نزدیکی مؤلفه­های این نظریه به هدف پژوهش استفاده خواهیم کرد. همانطور که بیان شد این پرسشنامه شامل سه مؤلفه­ی تخصص و دانش پژوهشی، انگیزه­ی پژوهشی و فرصت­ها و امکانات پژوهشی در محیط آموزشی می­باشد. در اینجا لازم است به شرح و توضیح هریک از مؤلفه­ها به طور جداگانه بپردازیم.



1-Elliott

2-Whitehead

3- Carr

4-Kemmis

5- Whitehead

6-Krish

7-Mohd Noor

1- Syrjala

2- Campbel

3- Hextall

4- Hulme

5- Jones

6- Mahony

7- Menter

8- Procter

9- Wall

10- Akerson

11-McDuffie

1- Research Capacity

2-Gorard

1-Schuller

1- Whitty

2- Davies

3-Salisbury


** توجه: شما دوستان میتوانید از اینجا وارد فروشگاه بزرگ الماس شده و دیگر محصولات و پروژه های مشابه را جست جو نمایید... هدف ما رضایت شماست