دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1257 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 195 |
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمارمیرود در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی سنت و رسوم و ارزشهای والا و مورد احترام و شالودة مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانهترین روابط میان افراد و مهد پژروش فکر و اندیشه و اخلاق و روح انسان به حساب آید. تا آنجایی که نشانی از حیات انسانی ملاحظه شده و خانواده وجود داشته باشد. (توسلی 1368)
نهاد خانواده از جمله عمومیترین نهادهای اجتماعی است که معمولاً در تمام جوامع وجود دارد و مهمترین تکیهگاه و محور اجتماعی است در حقیقت فرد در خانواده متولد میشود و در سازمان خانواده زندگی میکند و در مواقع نیاز، به خانواده روی میآورد و در پرتو خانواده سکون و آرامش مییابد. بسیاری از پژوهشگران خانواده، رابطة زوجی را مهمترین رابطة خانوادگی میدانند آنها معتقدند که ازدواج موفق و رضایتبخش موجب ثبات عملکرد خانواده، کفایت اعضای خانواده در مشکلگشایی و سلامت روانی کودکان و ایفا نقش مناسب خانوادگی و بین فردی میشود. (نوربالا و مراحی، 1373)
موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی به عوامل زیادی از قبیل، میزان آمادگی برای ازدواج، تحصیلات، زمینه قبلی و خانوادگی فرد، بحرانهای تجربهشده ، نوع و کیفیت الگوی قدرت حاکم بر خانواده قبلی، سن ، سلامت ، شخصیت ، درآمد و غیره و کیفیات و خصوصیاتی از جمله: تعهد، حساسیت سخاوت، ملاحظه و صمیمیت ، وفاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان بستگی دارد.
زن و شوهر در رابطه با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطافپذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد. چه بسیار زنان و شوهرانی که زندگی زناشویی سعادتمندی را انتظار داشتهاند و کارشان به ملامت کشید و اکنون در کسالت زندگی میکنند و چه بسیار زنان و شوهرانی که قبلاً در تمام موارد زندگی مشترک به تفاهم رسیده و اکنون به عدم تفاوت مطلق رسیدهاند.
چگونه است که زن و شوهر از توهم به بیماری، از شیفتگی به بیزاری و از رضایت به نارضایتی مطلق میرسند. (بک ، ترجمة قراچهداغی، 1373)
زمینههای دیگر نیز مانند نحوة گذران اوقات فراغت با یکدیگر، تقسیم کار، نگهداری از بچهها، روابط جنسی، مسائل مالی، مسئلة اقوام همسر و روابط با آنان و ... میتواند موجبات نارضایتی از زندگی زناشویی در زن و شوهر شود زن و شوهر در رابطهشان با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطافپذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد. (همان منبع)
یکی از مسائل عمده در روانشناسی خانواده این است که فرد بر آنچه در خانواده اتفاق میافتد تأثیر میگذارد و تأثیر میپذیرد، در رابطه با چرایی رفتار و اینکه اساساً چرا انسان به اینگونه رفتار میکند، پاسخهای متفاوتی در گذشته به آن داده شده است، میتوان از غریزه، سایق، گرایش به لذت و اجتناب از درد، نیاز به تعادلجویی یا به طور کلی مبحث نیازها و تاریخچه تقویتها در گذشته و رفتار قبلی انسانها نام برد.
اسنادی علّی شناسایی شده نقش با اهمیت را در رفتارهای مختلفی مانند روابط بین زوجین در خانواده، ورزش و فعالیت فیزیکی، تعارض و کشمکش بین فردی، رفتارهای بهداشتی و غیره داشته است. عملکرد فقط شاخص قابل مشاهدة انگیزش پیشرفت است و انگیزش به وسیلة یک نظام پیچیدهای از افکار و احساسات حمایت میشود. هنگامی که از یک مسئله مانند ازدواج و زناشویی موفق میشویم یا شکست میخوریم به طور طبیعی در مورد اینکه چه چیز در پشت موفقیت یا شکست ما قرار دارد به تفکر میپردازیم ما تخصیص مسئولیت و درک دلایل عملکردمان توجه داریم. یعنی دربارة اینکه چه کسی یا چه چیزی مسئول بوده و چگونه عملکرد داشتهایم به اسناد میپردازیم.(لطفآبادی و همکاران 1376)
اسناد یکی از نظریههای جدید انگیزشی و از نظریههای شناختی روانشناسی انگیزشی است. یکی از فرضهای عمدة نظریة اسناد این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهمترین منبع انگیزشی انسان است، بنابراین هدف این نظریه پیدا کردن راههایی است که در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلول بین آنها میپردازند. اسناد یا نسبت دادن به علتهایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش برمیگزیند و جنبة استنباط شخصی دارند، اشاره میکند و اجزاء مهم نظریة اسناد عبارتند از :
1-تبیینهای فرد برای علل موفقیتها و شکستهای خود
2-نقش واکنشهای عاطفی حاصل از این استنباطها در تعیین رفتارهای بعدی
3-ویژگیهای این تبیینها یا استنباطهای علّی.
تبیینهایی که افراد به طور معمول برای موفقیت و شکستهای خود انتخاب میکنند به توانایی شخص، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف، بخت و اقبال، حالت روحی و بیماری و افراد دیگر نسبت داده میشود. این تبیینها یا استنباطهای علّی در ابعاد یا ویژگیهای منبع علیت، ثبات و کنترلپذیری متفاوتند. این ابعاد یا ویژگیها انتظارات متفاوتی برای آینده در فرد ایجاد میکنند و منجر به واکنشهای عاطفی متفاوتی میشوند که اینها هم به نوبة خود رفتار آتی فرد را دستخوش تغییر میسازند. (سیف، 1370)
اینگونه اسناد به تحوی منظم با انواع مختلف رفتارهایی که در پی آنها هستند ارتباط دارند. اسناد همچنین منبع احساسات خوب، بد یا بیتفاوتیهای پس از موفقیت و شکست است یعنی این اسناد نتایج عاطفی(هیجانی) دارند.
با توجه به اینکه اسناد هم در رفتارهای بعدی و هم در احساسهای ما مؤثرند، و از طرف دیگر رفتارهای زوجین در خانواده در رضایت آنها از همدیگر تأثیر دارد لذا به مطالعة دقیق آنها نیازمندیم.چگونگی طبقهبندی اسناد میتواند در عملکرد زوجین نسبت به هم دیگر مؤثر واقع شود اگر زن یا شوهر بر این باور باشند که بین رفتارشان و نتایج به دست آمده ارتباط یا وابستگی وجود دارد، دارای سویگیری کنترل درونی هستند یعنی آنها باور دارند که توان تأثیرگذاری بر دنیای خود را دارند، باور دارند که اعمال آنها آنچه را که اتفاق میافتد تغییر میدهد در مقابل همسرانی که معتقدند بدون قدرت و ناتوان هستند آنچه اتفاق میافتد با آنچه انجام میدهند ارتباط ندارد دارای سوگیری بیرونی هستند. آنها گرایش دارند تا فکر کنند که دلیلی بر صرف انرژی و تلاش در رفتارشان وجود ندارد زیرا که چه تلاش کنند و چه تلاش نکنند نتایج فرق نمیکند. موفقیت یا شکست و اسنادی مربوط، تأثیر پایداری بر عزتنفس، مفهوم خود، انتظارات فرد در بارة نتایج اعمال او در آینده، بر جای میگذارد. (همان منبع)
و لذا با توجه به مطالب یاد شده در پژوهش حاضر قصد آن میرود که تأثیر اسنادی علّی درونی و بیرونی در رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار گیرد.
روابط میان افراد خانواده به سلامت محیط خانواده کمک میکند. تفاهم میان خانواده منجر به احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی میشود، در غیر این صورت خانواده با مشکل موجه میشود. (بنیاسدی، 1375)
مسأله بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با رضایت زناشویی موضوع این پژوهش است، موضوع اسناد از زمانهای بسیار قدیم و دهة 1960 نظر بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده و این موضوع پژوهشهای گستردهای را به خود اختصاص داده است. همچنین امروزه نه تنها در بررسی علمی رفتار بلکه در زندگی روزمره به طور مداوم، دانشپژوهان با پرسشهایی از قبیل انگیزههای اصلی کشش و کوشش آدمی چیستند؟ روبهرو هستند که پاسخ به این سؤال که آیا بین شیوههای اسنادی علّی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟ میتوان گفت هر چند شواهد نشان میدهد که عوامل کلاسیک چهارگانه هایدر (1958) یعنی توانایی، کوشش، شانس، دشواری تکلیف جزء مکررترین تبیینهای عرضه شده برای موفقیت در امر ازدواج و زناشویی میتواند باشد.
شیوههای اسناد در جنس مذکر و مؤنث دارای اهمیت بوده، این سؤال را در ذهن مطرح میکند که آیا بین آنها تفاوتی وجود دارد «براگنر و هوستون» (1993) از بررسی خود نتیجه گرفتند که پسران یک نوع اسناد را به کار میبرند که باعث خودافزایی (خودتعالی) میشود در صورتی که دختران نوعی از اسناد را به کار میبرند که باعث خودویرانسازی میشود. (همان منبع)
با توجه به موارد فوق در این مطالعه در پی آن هستیم که مشخص سازیم آیا شیوههای اسنادی زوجین یعنی نسبت دادن علت شکستها و موفقیتهای خود به علل درونی ـ بیرونی ، با رضایت زناشویی آنان رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر آیا بین سبک اسناد و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟
مشاوران و روانشناسان بر این نظرند که یکی از دلایل ایجاد مشکلات گوناگون در افراد (اعم از مشکلات زناشویی)، استفاده نادرست از شیوههای اسناد علّی است استفادة نادرست از شیوههای اسناد علّی منجر به ایجاد احساس عدم کفایت و کاهش عزّتنفس و در نتیجه کاهش عملکرد میگردد. علاوه بر این تحقیقات نشان میدهند که شیوههای اسناد علّی با متغیرهایی نظیر اضطراب ، افسردگی، استرس و دیگر نشانههای رواننژندی یا روانپریشی ارتباط دارد و با تعدیل و اصلاح این شیوهها، سلامت روان و بهداشت روانی فرد در جامعه بهبود مییابد لذا شناسایی و بررسی شیوههای اسنادی علّی افراد در توصیف و چگونگی عملکرد آنها اهمیت بسزایی دارد. بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با میزان رضایتزناشویی موضوع اصلی این پژوهش است.
موضوع اسناد از دهة 1960 به بعد پژوهشهای گستردهای را به خود اختصاص داده است و اکثر پژوهشگران معتقدند افرادی که بدنبال کشف علل بازده رفتار خود میباشند نه فقط به عواقب رفتارهای خود حساس هستند بلکه دربارة علت این عواقب خاص نیز دست به جستجو میزنند. این جستجوگری در حیطة تحلیلهای اسنادی است بنابراین مبحث اسناد به عنوان یکی از مقولات مهم روانشناسی تربیتی امروزه در بین روانشناسان جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است.
محیط روانی خانواده را میتوان خمیرمایة هیجانی آن دانست که هر یک از افراد خانواده در آن سهمی داشته و تحت تأثیر آن قرار میگیرند. همچنین خانواده به عنوان اولین پایگاه تربیت فرزندان نقش مهمی را ایفا میکند. بنابراین خانواده وجه سالم آن جهت تربیت این نیرو از اهمیت زیادی برخوردار است.(صدقپور، 1373)
با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقای خانواده و سلامت و بهداشت روانی اعضاء آن قائل است، بررسی و تحقیق بر روی عواملی که سلامت خانواده، رضایتزناشویی را تهدید میکند، کاملاً لازم و ضروری به نظر میرسد. از جمله عواملی که رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد اسناد علّی (درونی و بیرونی) است که این امر خود بر اهمیت موضوع و ضرورت مطالعة آن میافزاید و لذا مطالعة رابطة بین اسناد علّی (درونی و بیرونی) از اهمیت بالایی برخوردار است.
در پژوهش حاضر سعی بر این است تا رابطة بین منبع کنترل و رضایتزناشویی در زنان متأهل شاغل که در دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 مشغول تدریس هستند مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود که آیا زنانی که دارای منبع کنترل درونی هستند و معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند رضایت زناشویی بیشتری دارند یا زنانی که دارای منبع کنترل بیرونی هستند و معتقدند که هیچ نقشی در زندگی خود ندارند و موفقیت و عدم موفقیت خود را به تقدیر یا شانس یا عوامل خارجی نسبت میدهند بنابراین پژوهش حاضر اهداف ویژة زیر را دنبال میکند:
1-بررسی میزان رضایت زناشوی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش پرورش شهر تهران در سال 1385
2-بررسی نوع منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش و پرورش در سال 1385
3-بررسی ارتباط بین منبع کنترل و میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران سال 1385
1-میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 به چه میزان است؟
2-منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 چیست؟
فرضیة تحقیق
میزان رضایت زناشویی در زنانی که منبع کنترل درونی دارند بیشتر از زنانی است که منبع کنترل بیرونی دارند.
موضوع تحقیق
بررسی رابطة بین منبع کنترل (بیرونی ـ درونی) با رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385
تعریف متغیرها
تعریف نظری
منبع کنترل ¬ منظور از منبع کنترل این است که شخص تا چه اندازه باور دارد که میتواند بر زندگی خود تأثیر داشته باشد منبع کنترل میتواند درونی یا بیرونی باشد. (طباطبایی، 1375)
منبع کنترل بیرونی ¬ کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند معتقدند آنچه بر سر آنها میآید اصولاً محصول شانس، تصادف یا نتیجة اعمال مردمان دیگر است.(طباطبایی ،1375)
منبع کنترل درونی ¬ کسانی که منبع کنترل درونی دارند معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند. (طباطبایی ، 1375)
رضایت ¬ حالتی هیجانی که با رسیدن به یک هدف پدید میآید. در کار درمانی این اصطلاح به معنی رضایت در ارتباط با پیشرفت در یک فعالیت یا زمینة مورد علاقه به کار میرود. (پورافکاری، 1373)
رضایت از زندگی زناشویی¬ در رضایت از زندگی زناشویی ، احساس خوشایندی ، رضایتمندی و لذت تجربه شده به وسیلة یک زوج هنگامی که تمام جنبههای زندگی زناشویی خود را مورد توجه قرار میدهند. (اولسون ، 1988)
تعریف عملیاتی :
1-منبع کنترل ¬ برای سنجش منبع کنترل درونی و بیرونی از آزمون راتر استفاده میکنیم. در این آزمون نمرة 9 و بالاتر در این مقیاس نشانگر جهت گیری درونی (منبع کنترل درونی) و نمرة پایین 9 نشانگر جهتگیری بیرونی (منبع کنترل بیرونی) میباشد.
2-رضایت زناشویی¬ برای سنجش رضایت زناشویی از آزمون Enrich استفاده میشود.
تعاریف و مفاهیم اسناد:
نظریه اسنادی چیست؟ نظریة اسناد با فرایندهایی سروکار دارد که بوسیلة آن فرد پدیدهها را بعنوان علّتی از محیط نسبتاً ثابتی تفسیر میکند. بنابراین نظریهپردازان اسنادی با سؤالات «چرا» یا «روابط بین پدیده»،"اثر"و "دلایل" یا (عوامل مسئول) برای آن پدیدة سرو کار دارند. ادراک علیّت ، یک اسناد تحمیل شده بوسیلة ادراک کننده است. علتها بخودی خود به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند بطور مثال وقتی یک نفر روی انگشت پای شما ایستاده است فقط میتوانید نتیجه بگیرید که او ناراحت است یا اینکه بطور تصادفی این کار را انجام داده است.
فرض اساسی نظریهپردازان اسنادی اینست که (بشر برای رسیدن به مهارت شناختی بوسیلة ساختار علّی محیطش، برانگیخته میشود او میخواهد بداند که چرا یک پدیده اتفاق میافتد از چه منبعی، حالتی یا انگیزة رفتار بوجود میآید.
و اینرا تحلیل خود را از انگیزش با این فرض شروع میکند که مردم حتماً علت شکست یا موفقیت خود را به عوامل زیر نسبت میدهند.(طباطبائی، 1381)
1-خوششانسی یا بدشانسی
2-دشواری یا آسانی تکلیف
3-حمایت مردم یا رفتار غیردوستانة آنها
4-میزان تلاش و کوشش یا عدم تلاش
5-میزان توانایی خود
بر اساس نظریه اسنادی ، موفقیتها و شکستهای قبلی در تکالیف نه تنها مستقیماً بر ادراکات شخص از شایستگی و در نتیجه بر انگیزش بعدی او در نتایج مشابه تأثیر میگذارند، بلکه اسناد شخص را برای موفقیتها و شکستهایش بر انتظارات او برای موفقیت در آینده و در نتیجه در انگیزش او تأثیر میگذارد یعنی باورهای فرد در بارة علت شکست یا موفقیت برای درک موفقیّت بعدی از خود موفقیتها و شکستها مهمتر هستند، برای مثال شاگردی که در امتحان ریاضیات شکست میخورد، امکان دارد معتقد باشد که شکست او بخاطر تنفّر معلم از اوست و به این وسیله مسئوولیت پاسخهای مشابه خود را بر عهده نگیرد یا ممکن است اعتقاد داشته باشد که او ریاضی را خوب نفهمیده است.
هر کدام از این اسناد برای شکست نتایج متفاوتی برای انتظارات عملکرد او در آزمونهای ریاضی در آینده خواهند داشت بر اساس نظریة واینر، افراد بطور کلی شکستها و موفقیتهای خود را به یکی از چهار علت توانایی خود، دشواری تکلیف و خوشبختی و یا کمک غیرعادی دیگران، اسناد میدهند . این چهار اسناد میتواند در 3 بُعد مشخص کرد که به روشن شدن چگونگی تأثیرآ نها بر انتظارات فرد برای موفقیت آینده تأثیر میگذارد که آنها را میتوان به اسناد درونی یا بیرونی، طبقهبندی کرد، اسناد درونی مربوط به خود فرد میشود در حالیکه اسناد بیرونی مربوط به عوامل بیرونی و غیرمرتبط با خود فرد میباشند، توانایی و تلاش اسناد درونی هستند زیرا آنها مستقیماً به فرد مربوط هستند در حالیکه میزان دشواری تکلیف و خوشبختی اسناد بیرونی هستند.
علاوه بر این، اسناد را میتوان به بعد ثباتپذیری و ثباتناپذیری تقسیم کرد.
اسناد ثباتپذیری یا (پایدار) در طول زمانها و موقعیتهای گوناگون باقی میماند. در حالیکه اسناد ثباتناپذیر(ناپایدار) در طول زمان و مکان تغییر میکند یا در نوسان است.
مردم معمولاً توانایی را یک ویژگی ثابت در نظر میگیرند. در مقابل تلاش به عنوان یک ویژگی شخصی ناپایدار در نظر گرفته میشود. بسیاری از مردم که به خوشبختی استناد میکنند آن را قابل تغییر میدانند (همان منبع).
نظریة اسنادی بر این باور است که رفتار برانگیخته شده از دو منبع انرژی دریافت میکند، بدین قرار :
1-سرچشمة ذاتی : نیروهای زیستشناسی رفتار را برای رسیدن به موفقیت و پرهیز از شکست سوق میدهند (اتکسیون و هیلگارد، 1983 ترجمه براهنی).
2-تعامل هیجانی: ارزیابی شناختی انسان از پیشرفتها و عقبماندگیهای گذشته، همچنین جهت رفتار برانگیخته شده مثل هدفهایی که دنبال میکنیم از 3 منبع زیر تأثیر میپذیرد.
1-تجربة قبلی با تکلیف یا تکلیف مشابه
2-اسناد علّی موفقیتها یا شکستها که در طی این تکالیف ساخته میشوند
3-انتظارات دربارة موقعیتهای مشابه بعدی.
واینر عقیده دارد اسنادهای افراد از 3 منبع سرچشمه میگیرند:
1-اشاره یا نشانههای موقعیتی : تعداد متنوعی از اطلاعات در هر موقعیت یادگیری به تصمیمگیری یاد گیرنده در بارة اینکه چرا قوی یا ضعیف بودهاند کمک میکنند این اشارهها عبارتند از :
الف: تجارب با تکلیف یا تکالیف مشابه
ب : موقعیت خود و همسالان
ج : زمان گذرانده شده برای تکلیف
د : مقدار کمک درک شده در طی فعالیّت
2-عقاید قبلی با طرح علّی : معلمان و شاگردان، عقایدی دربارة شکست یا موفقیّت دارند که اینها را از خلال تجارب، خواندن، گوش دادن به والدین یا متفکّران مشهور کسب میکنند. بعضی از فراگیران معتقدند که تلاش کلید موفقیّت است در حالیکه بعضی دیگر مخالفند.
3-ادارک خویشتن: فراگیرانی که عزّتنفس بالایی دارند ریشة موفقیت خود را در کوشش و توانایی میدانند نه در درجة دشواری یا خوشبختی.
فراگیرانِ دارای انگیزش بالای پیشرفت، کوشش را به عنوان کلید موفقیت خود میدانند در حالیکه افرادی که دارای انگیزش پایین هستند اغلب شانس (خوشبختی) یا میزان دشواری تکلیف را علت موفقیت یا شکست خود میدانند (طباطبایی، 1381).
هر دو مورد خوشبختی و شانس و دشواری تکلیف از لحاظ تجربی به یک شیوه طبقهبندی شدهاند، بیرونی ، ناپایدار و غیرقابل کنترل.
شخص ممکن است بپذیرد که خوشبختی را میتوان درونی و ثابت در نظر گرفت همانطوری که در اصطلاح «فرد خوشبخت» به کار رفته است نشان میدهد این یک صفت است. شانس در مقایسه با خوشبختی بیشتر معنی صریح، تصادفی و اتفاقی را میرساند، با اینحال با توجه به تحقیقات ، از میان 7 اسناد، خوشبختی پیشبینی ناپذیرترین و بعد از آن شانس پیشبینی ناپذیر بوده است. یافتة جالب اینکه هر دو مورد خوشبختی و شانس نه به عنوان عمومی و نه به عنوان جزیی طبقه بندی شدهاند. این یافته تصادفی و اتفاقی بودن این دو اسناد را میرساند این احتمال همواره وجود دارد که کنترلپذیری با پیشبینی اشتباه گرفته شود در هر نمونهای که تفاوت میان کنترلپذیری و پیشبینی پذیری از لحاظ آماری معنیدار بوده و درجهبندیهای کنترلپذیری برای اسنادها ( مثل خلق و خو یا مهارت، دانش، تلاش و کمک) وجود داشت است، درجهبندی پیشبینیپذیری کمتر از کنترلپذیری بوده است.
از دیدگاه علمی ، فرد انتظار دارد که پیشبینیپذیری بر کنترلپذیری مقدّم باشد شخص قبل از اینکه قادر به کنترل باشد باید قادر به پیشبینی باشد. ظاهراً این دو بعد مستقل از یکدیگر عمل میکنند، شخص میتواند هم پیشبینی و هم کنترل کند میتواند پیشبینی کند امّا کنترل نکند، میتواند کنترل کند امّا پیشبینی نکند و شخص نه قادر به کنترل و نه قادر به پیشبینی است. البته موارد ناتوانی برداشت افراد درونی یا بیرونی بودن یک اسناد نیز مسألهای تعیین کننده است برای نمونه اگر چه منطقی به نظر میرسد خوشبختی را به عنوان یک علّت بیرونی طبقهبندی کنند ولی افرادی نیز وجود دارند که خوشبختی را به عنوان یک علت درونی تصوّر کنند (مثلاً جملة؛ شما خوشبختی را خودتان میسازید) ممکن است بعضی از افراد بر این باور باشند که توانایی را میتوان بهبود بخشد (بر خلاف استعداد درونی که نمیتوان آن را بهبود بخشد) بنابراین ادراکات اسناد کننده نیز مهم است (همان منبع).
همچنین طبق بررسیهای انجام گرفته نسبت انسان با طبیعت بر حسب گسترش دانش انسان در خصوص پدیدههای مادی پیوسته در حال تغییر است. اسکینر (1971) در کتاب « فراسوی آزادی و منزلت» با طرح «انسان با قبول این واقعیت که بواسطة نیروهای خارج از خودش کنترل میشود باید از خود تعیینکنندگی دست بردارد.» در حقیقت بر این باور است که میتوان گرایشها و امیال انسانی را بیآنکه درگیری اریابیهای درونی گردند بر حسب تقویتهای مناسب اجتماعی از بیرون کنترل کرد. این ایده در مقابل موضعگیریهایی قرار میگیرند که با استناد به کنترل درونی بر خود هدایتگری فرد تأکید میکنند بدین نحو مفهوم منبع کنترل و تئوریهای مربوط به آن قدم به میدان میگذارد.(غفوری ، 1376)
مفهوم منبع کنترل و مبانی تئوریک اسنادها:
مفهوم منبع کنترل به شکلهای بسیاری در سراسر تاریخ بشری ظاهر شده است، تراژدیهای یونان باستان آکنده از پندارهای درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامههای شکسپیر هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده و هم نمایانگر ارادة آزاد است («گناه بروتوس عزیز، نه در ستارگان بلکه در خود ماست» ژولیوس سزار) (همان منبع).
فیلسوفان با مفهوم منبع کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر ارادة آزاد، دست به گریبان بودهاند، جامعهشناسان آن را بعنوان خودمختاری در برابر از خودبیگانگی و یا ناتوانی نام بردهاند و روانشناسان از آن بعنوان رفتارگرایی در برابر ذهنگرایی نام بردهاند (مسدد، 1379).
مفهوم منبع کنترل در بطن نظریة یادگیری اجتماعی شکل گرفته است. محرک اصلی مطالعة چنین متغیّری منبعث از دستاوردهای تحلیل از خلال رواندرماندگی بیماران بوده است. تحلیل بیماران نشان میدهد در حالیکه پارهای از بیماران از تجارب جدیدشان سود میجویند یا رفتارشان را در نتیجة تجارب جدید تغییر میدهند، پارهای دیگر با اسناد چنین تجاربی به بخت یادیگران و نه رفتار یا ویژگیهای خودشان آنها را نادیده میانگارند.
راتریکی از نظریهپردازان یادگیری اجتماعی برای تعیین این مشاهدات وارسی مداخلهگری، متغیّر انتظار را سودمند تلقّی کرد. وی و همکارانش آزمایشهایی که در باب تأثیر تقویتها بر انتظارات انجام دادند مشاهده کردند که کاهش و افزایش انتظارات به دنبال تقویتها به ماهیّت موقعیت و نیز ویژگیهای کسی که تقویت میشود بستگی دارد، به این ترتیب یک تقسیمبندی دوگانه در شکلگیری منبع کنترل از جانب آنها مطرح شد. وقتی فرد بر این باور باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار به رفتار خود وی یا ویژگیهای شخصیاش وابسته است چنین فردی واجد کنترل درونی است در حالیکه اگر معتقد باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار تابعی از شانس، بخت، سرنوشت، دیگران مقتدر یا آنکه منتج از شرایطی غیرقابل کنترل است دارای کنترل بیرونی است (غفوری، 1376).
از آنجا که مفهوم کنترل درونی ـ بیرونی (منبع کنترل) در چارچوب یک مفهوم کلی یعنی در ادراک کنترل قرار میگیرد بنایراین دروهلة نخست به تعاریف و مقولهبندی در باب مفهوم کنترل میپردازیم.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 111 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 129 |
چکیده:
اثری که پیش روی شماست یکی از غامض ترین پدیده های عصر ما را بررسی می کند.
پدیده طلاق راه حل رایج وقانونی عدم سازش زن وشوهر ، فروریختن ساختمان خانواده، قطع پیوند زناشویی واختلال ارتباط پدر و مادر با فرزند می باشد.
طلاق از دیدگاهی یک پدیده ارتباطی است ، بدینسان در جامعه ای که فاقد ارتباطات سالم وطبیعی است پیوند رابطه زناشویی نیز استثنا نیست. پیوند های ازدواج به زودی برقرار می شوند ، بزودی نیز قطع می گردند .
پس توجه به طلاق نه تنها از دیدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است ، بلکه از دیدگاه جامعه ، فرهنگ ، اقتصاد و حتی جمعیت نیز قابل بررسی است .
موضوع این تحقیق بررسی علل و عوامل جامعه شناختی و روان شناختی طلاق ، اثرات سوء ، راههای پیشگیری و درمان طلاق می باشد . بطور کلی طلاق از 3 حیــــطه مورد بررسی قرار می گیرد .
اول اینکه در به وجود آمدن طلاق چه عوامل مهمی نقش اساسی دارند . دوم اینـکه بروز طلاق چه اثرات سوء و مخربی از لحاظ روانی ، اجتماعی ، فرهنگی واقتـصادی بــجای میگذارد ونکته سوم اینکه برای پیشگیری ، درمان یاحد اقل ، کاهش آمار آن چه اقداماتی می توان انجام داد.
مقدمه :
مشاهده مشکلات موجود در ازدواج جوانان که منجر به طلاق می شود در
جامعه ایرانی مرا به این اندیشه وا داشت که در مورد این
موضوع تحقیق کنم .
با مشاهده وضعیت فعلی جامعه در میا بیم که هنوز ملت ما علیرغم
بسیاری از نواوری ها وتجددها هنوز در قرون گذشته طی طریق می کند .
ما عموما به سنت ها و مذهب به یک دید نگاه می کنیم و حتی به سنت ها
فرا تر از مذهب و دین می نگریم در حالی که باید بین این دو جدایی قائل شد .
وقتی مذهب ما برای حل مشکلات ازدواج جوانان راه حل مناسبی ارائه
می دهد که هم او را از نظر روانی آرام میکند و هم مشکلات جنسی جوانان
را حل می کند ما هم بایــــــــد نگرشمان را به این امر مــهم هم با توجــه
به سنت و دین و با توجه به سنت و دین و بــا توجه به دورانــی که
درآن زندگــی می کنیم عوض کــنیم . پس باید بین سنت ها و مذهب تفکیک قائل شد .
چرا تفکیک ؟
به خاطر اینکه ما مسلمان هستیم و به این اصل معتقدیم که حقوق اسلامی ،
قوانین اسلامی چون منبعث از فطرت است و همان قوانینی است که ساخت
دست و اراده خالــــق قوانین طبیعت است .
قوانین طبیعت کهنه نمی شود بنـابراین ارزشها در امر ازدواج
کهنه نمی شود . اما سنت اجتماعــــــی زائیده نظام تولید ، نظام مصرف ،
نظام فرهنگــــــی اجتماعــــــی است . این نظام وقتی دوره اش تغییر می کند
تحول پیدا می کند عوض می شود کهنه می شود منفی می شود و یا مانع ترقی
می گردد .
بیان مسئله :
طلاق را از مهم ترین پدیده های حیات انسان تلقی می کنند . این پدیده دارای
اضلاعی بـه تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامه انسانی است .
پدیده طلاق پدیده ای است دقیقا چند عاملی . بدینسان هرگز یک عامل به
تنهایی نمی تواند موجبات پیدایی آن را فراهم کند . چند یا چندین عامل بهم
می پیوندند و با هم شبکـــــه ای پیچیده فراهم می آورند .
این شبکه در نوع خود منحصر به فرد است . به بیان دیگر هر طلاق ،
از دیدگاه علی در نوع خود بی نظیر است . زیرا یک زن و شوهر با
توجه به شخصیت خاص هر یـک از آنان ، خانواده منشا ، نوع همسر گزینی ،
منش ، خلق و خوی هر یک ، رابطه ای خاص منحصر به فرد از عوامل صورت پذیر
است . از این روست که روشهایی چون مطالعه موردی زندگی نامه فردی
بهترین و دقیق ترین شیوه ها در راه شناخت همه ابعاد و عوامل طلاق به حساب می آیند .
طلاق پدیده ای کاملا اجتماعی است . از اینرو هرگز نه با یک عامل پدید می آید
و نه با یک عامل از بین می رود . برخی از عناصری را که ممکن است
به طور بلقوه طلاق زا باشند مثل فقر ، جهل و نا آگاهی بر شمردیم .
اما هرگز آنان نمی توانند به تنهایی جدایی را موجب شوند . گفته می شود
که فقر ، جهل ، وناآگاهی عواملی موثر بر طلاقند ، اماتمامی فقرا و بی سوادان
همسران خود را طلاق نمی دهند . باید عوامل یا عناصری دیگر با این پدیده
بیامیزد تا از آن جدایی بر خیزد . آنچه در این زمینه اهمیت دارد ،
شناخت علل و عوامل طلاق در دنیایی است که رشد آنرا موجب شده است .
در بروز طلاق علل و عوامل متعددی نقش دارند ، عمده ترین عوامل آن عبارتند از:
1)ناسازگاری ، عدم تفاهم ، بداخلاقی و بگو مگوهای مکرر .
2)وجود شخص ثالث در روابط زنا شویی (خیانت).
3)تفاوت فاحش سنی هنگام ازدواج .
4)انواع انحرافات از قبیل اعتیاد ، الکلیسم ، قمار ، عیاشی .
5)اختلافات روانی ، رفتاری از قبیل عصبانیت شدید ، وسواسی ، اضطراب حاد
بدبینی ، کم خوابی ، رشد عاطفی و اخلاقی نا مناسب .
6)مشکلات مادی و اقتصادی از جمله بدست آوردن شغل وتهیه مسکن .
7)مداخله بیجا و بی مورد والدین و سایر اعضای خانواده .
8)عدم میانجیگری والدین درمشکلات و اختلافات زوجین .
9)عدم مشورت وتحقیق در امر ازدواج و انتخاب همسر .
چارچوب نظری :
کارکرد گرایان ریشه نیازهای نظام اجتماعی را در نیازهای اشخاص می بینند .
مالینوفسکی به عنوان نماینده این دیدگاه معتقد است که : اگر انسانها به
علت ترکیب جسمی و روحی خود ، نیازهای مستمری دارند . پس
برای براورده شدن ایـن نیازها ترتیباتـــــی اجتماعــی باید به وجود باید و
این ترتیبات است که بر مبنــای آنها نظام های اجتماعــــی بوجودمی آیند .
ممکن است به نظر رســد که نظامهای اجتـــماعی بر طبق اصــول خاص
خود سازمــــان یافته اند اما دست کم برای مالینوفســـکی این امرهرگز حقیقت ندارد .
در عوض او می تواند بگوید که در زیر هر شـکلی از نظام های اجتماعی انسانی نیاز
شخـــــص عمده ای وجود دارد.
شناسنامه نظریه کارکرد گرایی بسیار ساده می باشد . هر کل مرکب از
اجزایی است که به نحو خاصی با هم ترکیب شده اند و حتی اگر هر دو بخش
یعنی اجزاء کل دچار تغییر و دگرگونی هم شوند باز هم به حفظ ثبات
کل حیات کمک می کنند .کارکردگرایان نظام اجتماعی را دارای تعادل می دانند .
این امر موجب می شود که آنها بهوحدت اجزاء اهمیت دهند . در نظر
آنان کل و اجزاء متشکله با یکدیگر در آمیخته و به وفاق رسیده ، هویت واحدی
پیدا کرده اند . این نگرش نسبت به زندگی اجتماعی برالگو سازی
بسیار مناسب است .
فونکسیون :
برای فهم کارکرد ، مستقیم ترین راه این است که اثر و نتیجه هر پدیده را
به صورت معلوم ببینیم . به طور مثال مراسم مبادله و هدیه دادن چه اثر و
فایده ای دارد که گفته می شود کارکرد هدیه و بخشش ، ایجاد همبستگی
اجتماعی است یعنی هدیه اثری ملموس در زندگی اجتماعی دارد. بنابراین
کارکرد گرایی درنخستین مرحله سعی می کند معلولهای دو طرفه را در
فعالیت های اجتماعی شناسایی کرده ، سپس اثر کل آنها را در
سیستم روشن سازد .
دیدگاه لیبرالی :
در این دیدگاه جامعه شناسان کوشیده اند تا انتساب روانشناسانه ویژگیهای
مشخص زنان و مردان و نقشهای جنسی آنان را در خانواده معاصر نقض نماید .
به عقیده صاحبنظران این دیدگاه ، هر نسل برای همنوایی با جامعه و بر
اساس آن تربیت می شود . به عبارت دیگر ویژگیهای رفتارهای زن و مرد
در جامعه توسط عواملوراثتی ژنتیک مشخص نمی شود بلکه تحت تاثیرو شرایط اجتماعی وفرهنگی قرار دارد .
دیدگاه کنش متقابل :
این دیدگاه که مبنای اتخاذ روش خاص در مطالعات مربوط به خانواده
گردید در اواسط قرن حاظر بیش از روشهای ذیگر بکار برده شد .
خانواده را از حیث کنش متقابل افراد و بر اساس موقعیت های خاص آنان و نقشهایی که ایفا می کنند مورد بررسی قرار داد . علاوه بر آن پایگاه حقوقی افراد در رابطه آن با قدرت و ابتکار ، فرایندارتباط ، تعارض ها وراه حل آنها مورد توجه قرار می گیرد.جورج هربرت مید در آمریکا ، ارنست بورکس ویس ، کونیت در آلمان و آندره میشل درفرانسه در مطالعات خود استفاده کرده اند .
تدوین فرضیه پژوهش :
1) به نظر می رسد بین میزان تحصیلات زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی دار
وجود دارد.
2) به نظرمی رسد بین پایگاه اجتماعی زوجین و درخواســـت طلاق رابطه مستقیـــم
وجود دارد .
3) به نظر می رسد بین برآورده نشدن انتظارات زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی
داری وجود دارد .
4) به نظر می رسد بین سن و میزان تفاوتهای سنی وطلاق رابطه وجود دارد .
5) به نظر می رسد بین میزان شناخت زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی داری
وجود دارد .
6) به نظر می رسد بین عقاید زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی داری وجود دارد .
7) به نظر می رسد بین شغل مرد و میزان رضایت یا عدم رضایت از همسر و درخواست طلاق رابطه معنی داری وجود دارد .
8) به نظر می رسد بین نظر مثبت خانواده و دوستان و نسبت به طلاق و درخواست طلاق و درخواست طلاق رابطه معنی دار وجود دارد .
9) به نظر می رسد بین اعتیاد مردان و درخواست طلاق از سوی زنان رابطه وجود
دارد.
اهداف پژوهش :
از هدفهای مهم این پزوهش و تحقیق می توان موارد زیر را ذکر کرد :
1) شناخت و بررسی علل و انگیزه های طلاق درجامعه .
2) بررسی و معرفی عواقب و اثرات سوء طلاق که در حقیقت نشان دهنده
پیامد های نامطلوب این پدیده می باشد .
3) پیشگیری از وقوع طلاق در جامعه به منظور پاکی و سالم داشتن محیط ، مردم ونسل .
4) درمان طلاق با استفاده از روش های مناسب و سازنده و قطع ریشه ها ،
انگیزه ها وعلل طلاق و در کل ایجاد زمینه برای دست اندرکاران ، مسئولان
و مجریان و سازندگان جامعه که قادر شوند جامعه ای انسانی ، مبتنی بر طرز
فکر مذهب یا مکتب و فلسفه ای پایه گذاری کنند و نسل موجود و آینده
را از گزندها و عوارضی که در سر راه آنهاســـت دور و برکنار دارند .
انگیزه و ضرورت تحقیق :
اقدام به این پژوهش دلایل متعددی داشت . مثلا کنجکاوی طبیعی انسانی ،
آگاهی از روندهای اجتماعی ، میل به آزمودن اعتبار نظرهای تثبیت شده و
صاحب نفوذ در مورد مسائل مهم ، اشتیاق به داشتن چیزهای تازه
در مواردی که هنوز ظاهرا خلاءهایی وجود دارد . آخرین دلیل ،
که البته کم اهمیت ترین نیست آنکه گذشته شخص پژوهشگران نیز
ممکن است در علایق و توجها تشان تاثیر بگذارد . همه این عوامل
پیش زمینه پژوهش فعلی را تشکیل داده اند .
طلاق و پیامد های آن از مشکلات بزرگ جوامع کنونی به شمار می رود
بطــوری که در سالهای اخیر طلاق به یک روند ووجه اجتماعی مهم زندگی
خانوادگی بدل شده است و بیش از هرزمان ساده ترین و متداول ترین راه
حل یک ازدواج نا موفق گشته است .گسستن رابطه زناشویی و رها
ساختن زندگی مشترک زن و مردی را که به هم پیوسته بودند به راههای
گوناگون می کشاند هرچند امکان دارد چنین زن ومردی ، هر یک
خوشبختی نایافته یا از دست رفته را در کنارهمسری دیگر بیابد اما در بیشتر
موارد کاراینگونه نیک فرجام نیست . مشکلتر از سرنوشت آن دو نابسامانی فرزندان اســـت که ناچارند به محبت یکی از پدر و مادر بسنده کنند ویا در زیر سایه نا پدری
یا نا مادریروزگار بگذرانند .
تمامی این مشکلات زاییده جوامع امروزی است . هر چند که اصل مشکل در گذشته نیز
وجود داشته است . اما گاهی ازآن و ابعاد آن به اندازه حالا جدی و ضروری نبوده است .
در گذشته بار سنت های اجتماعی چنان بود که بسیاری از ناسازگاری های زندگی زناشویی کمتر مجال ظهور می یافت و از سوی دیگر نا آشنایی مردم به حقوق خود سبب می شد که نابسامانی ها را حق دانسته و تحمل کنند .
در دنیای کنونی به هم ریختن بافت سنی جوامع ، دگرگونیهای اقتصادی و
اجتماعی بی تردید در بالا بردن میزان طلاق موثربوده است .
که کشور ما نیز از این تحولات بی نصیب نمانده است . بنابراین با توجه به تفاسیر
و دلایل فوق انجام چنین تحقیقی در مورد طلاق و ارائــــه پیشنهادات درمانـــی وپیشگیری برای آن ازطرف اینجانب به عنوان یک مددکاراجتماعی لازم وضروری به نــظرمی رســید.
واژگان کلیدی پژوهش :
خانواده : در مورد خانواده تعاریف متعددی در منابع مختلف مجود دارد که به دو نمونه آن اشاره می شود .
" نهاد خانوادگی نظامی است که به تنظیم ، ثابت کردن و استاندارد کردن روابط
جنسی وتولید مثل انسانی می پردازد . رایج ترین صورت آن اتحاد زن و مرد
با فرزندان دردا خل یک خانوار است این نهاد یک سری نهاد های فرعی
مانند ازئواج ، نگهداری فرزندان وروابط خانوادگی را شامل می شود " .
" خانواده واحد اساسی جامعه شامل دو نسل که با ازدواج به هم پیوسته اند
واز نظرعاطفی با یکدیگر متکی اند و عهده دار مسئولیت رشد ، ثبات و حفظ هستند " .
ازدواج : ازدواج عبارت است از یک رابطه تائید شده اجتماعی بین دو بزرگسال میباشد .
ازدواج نقشهای مشخصی برای زن و شوهر معین می کند که مستلزم تعهدات ،
وظایف وحقوق دو جانبه است .
طلاق : طلاق عبارت است از ازاله نکاح (رابطه نکاح) با اجرای صیغه مخصوص .
درمان طلاق : اصول وروشهای درمانی برای زوجی که در فکر طلاق یا مواجه با
عواقب آن هستند .
تاریخچه :
سابقه طلاق به 20 قرن می رسد مذاهب مختلف همانطور که در زمینه ازدواج
و روابط زن مرد رهنمود ها و معیارهایی مقرر کرده اند به امکان قطع این
رابطه و نحوه ی آن نیز پرداخته اند . اما فقط در چند دهه اخیر است که
طلاق به عنوان یک مسئله جدی اجتماعی مطرح است . این از یک جهت نشان
دهنده قدمت معضلات مناسب زن ومرد در قالب خانواده است و از جهت
دیگر دلیلی است بر اینکه در گذشته خانواده از استحکام
بیشتری برخوردار بوده و طلاق امری نادر و استثنایی بوده است و شرایط
در هم ریزیو انحلال خانواده فقط در عصر حاضر است که حاد شده است .
روند تاریخی پدیده طلاق نشانگر آن است که هر چند از نظام زمینداری به
جامعه صنعتی وسرمایه داری نزدیک تر می شویم امکان و فراوانی طلاق
افزایش می یابد . محو تدریجی و بعضاّ ناگهانی نهادهای خاص جامعه فئودال ،
خانواده پدر سالار و نیز شرایطی که نگهدار ارکان خانواده سنتی بوده است
و در کنار رشد تضاد ها و تقابلهای روز افزون اجتماعی باعث فروریختن
سنت های کهن وجایگزینی ارزشهای اخلاقی واجتماعی تازه می گردد و
مفاهیم سنتی زندگی خصوصی و خانوادگی را متحول کرده و به مبارزه می خواند .
دورانی که مرد بر خانواده حاکمیت بلامنازع داشته باشد و زن همه چیز
خود را در شوهر خلاصه کند و جهانش محدود به محیط خانوادگی باشد سپری میشود .
گرچه هنوز هستند زنانی که از طریق شوهر با محیط خارج خانواده مربوطند و به
وسیله او و با چشم او به جهان می نگرند ، لیکن روند موجود نه زن را دیگر زن
در حــال سـازگــاربـاقـی مـی گــذارد و نـه مـرد را آن مـوجـود بـلا منــازع وهمــه کــــاره خانواده اش . جامه صنعتی از طریق رشد دادن فردیت ، وارد کردن زنان به فعالیت تولیدی و اجتماعی خارج از خانه ،تقویت استقلال اقتصادی افراد وبه تبع
آن کاهش بردباری آنان نسبت به یکدیگر، شناخت و تثبیت و افزایش حقوق
زنان ف قانونی کردن حق طلاق ، شهرنشینی ، مهاجرت از روستا به شهر تحرک
اجتماعی و اقتصادی وحلی بیشتر وگسترش تماسها و روابط اجتماعی ،
کاهش نفوذ مرد در خانواده و بسیاری از عوامل دیگر از این قبیل ، بر وضع
نهاد خانواده تاثیر می گذارد . اما به هر صورت جامعه صنعتی شکل قدیم خانواده
وروابط درون آن را تغییر داده و صورت جدیدی از خانواده پدید آورده است .
ظهورخانواده جدید ناشی از تغییرات پدید آمده در شرایط اجتماعی در قرن اخیر است .
از نتایجاین تحول می توان انتقال نقشهای اقتصادی ، حفاظتی ، آموزشی ، تفریحی
از خانواده بهجامعه را نام برداین انتقال کارکرد های خانواده ، به شکل روزافزونی
در حال تکامل است . تغییر نقش تولیدی و مصصرفی خانواده سنی و انتقال واگذاری
آن به نهاد های اجتماعی جدید زوال تدریجی خانواده سنتی را به دنبال دارد .
اشتغال و ورود زنان در امور اجتماعی نیز مزید بر علت می شود و به جایگزینی خانـــواده جدید با خانواده سنتی کمک می کند .
به هر حال اکنون خانواده جدید شکل حاکم و غالب خانواده است و خانواده سنتی
در موقعیت مغلوب و دفاعی قرار دارد . شکل کنونی خانواده تک همسری شده
ثمره تحول تاریخی طولانی نهاد خانواده رابطه زن و مرد است که اشکال
گوناگونی از قبیل چند همسری ، چند شویی ، خانواده پدر سالاری گسترده و محدود و...
را از سر گذرانده و در بیشتر جوامع به عنوان عالی ترین قالب تنظیم روابط زن و مرد به رسـمـیــت شـنـاخـت هــشـده اســت . اکـنـون دیـگر ، اشـکـال کـهـن ازدواج در بــیـشــتر جوامع متروک شده اند شکل جدایی و متارکه زن و شوهر نیز پس از طی مسیری تاریخی و آزمونها و تجاربغیر قابل شمارش انسانی به صورت کنونی اش در آمده ودیدگاهی است که حتی محافظه کارترین جوامع کاتولیکی طلاق را به عنوان
یک حق اجتماعی پذیرفته اند که آخرین آن سال1970 در ایتالیا بود که پس
از کشمکش طولانی کلیسا ودولت صورت گرفت . در هر حال امروزه طلاق هر چند امری منفی طلقی می شود که باید حتی المقدور از توسل به آن اجتناب شود .
اما جامعه نسبت به آن بردباری و قبول بیشتری نشان می دهد و مبادرت به طلاق را یک گناه اخلاقی طلقی نمی کند چرا که در واقع در پاره ای موارد اقدامی صحیح لازم وحتی اخلاقی است و با اینکه کمتر پیش می آید که برخورد جامعه به استفاده
از حق طلاق نظیر برخورد آنبه استفاده از حق ازدواج باشد و معمولا طلاق
نظیر مرگ احساس منفی و ازدواج نظیر تولد احساس مثبت می آفریند ، باید
قضاوت درمورد آن با در نظر گرفتن جوانب خاص هر مورد باشد .
پیشینه پژوهش :
مفهوم و تعریف طلاق :
معنای لغوی طلاق : طلاق مصدرر است و به معنای رها شدن آمده است و در اصطلاح عبارت است از پایان دادن زنا شویی به وسیله یکی از طرفین می باشد .
پایان دادن به زناشویی به وسیله طلاق یکی از تاسیات حقوقی است که مراحل مختلفی
را در مسیر تاریخ اقوام و ملل پیموده و تحولات گوناگونی را تحمل نموده است .
دانشمندان علوم اجتماعی و حقوقی نظریات مخالف و موافق ابراز داشته و تاکنون وضعیت ثابتی را در عالم علم حقوق نگرفته است .
طلاق در لغت به معنای گشودن گره است و گفته می شود که در رها کردن ،
واگذار کردن ، می گویند که فلان چیز طلاق است یعنی رهاست . هرکجا که
می خواهد می رود گویند که طلاق دادم فلان قوم را یعنی واگذاردم ایشان را و
در شــــرع از برای بر طرف کردن قید نکاح است .
روایت شده است از حضرت پیامبر اکرم (ص) فرموده : " که محبوب ترین
مباحات به سوی خداوند متعال نکاح است و مغبوض ترین مباحات در نزد خداوند
متـــــعال طلاق و مثل آن می باشد " .
ذکر این نکته بسیار ضروری است که طلاق به حکم آنکه مفاد آن قطع رابطه
زناشویی و انفصال و جدایی است . در نزد اسلام بسیار مبغوض و
مکروه است ولی ازآنجایی که گاه بر اثر عوامل مختلف و ضرورتها ، روابط
بین زوجین آنچنان تیره می شود که علاج منحصر به متارکه و قطع علاقه زوجیت است .
ناگفته نماند که روشها و سنن جاهلیت در باب طلاق یک به یک در اسلام منسوخ و تحریم گردید. درماده 1134قانون مدنی آمده است: طلاق باید به صیغه طلاق و در
حضورلا اقل دو شاهد عاقل مرد که حکم طلاق را بشنوند واقع گردد .
در ماده 1136 قانون مدنی آمده است : طلاق دهنده باید بالغ و عاقل باشد و قاصد و مختار باشد . طلاق گفتن شخص لال به وسیله اشاره کردن و افکـندن روسری به سر زن است .
تعریف طلاق :
طلاق مهمترین عامل ازهم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی
خانواده است . طلاق در لغت به معنی رهاشدن از عقد نکاح و فسخ کردن عقد
نکاح است و دیده ای است قراردادی که به زن و مردامکان می دهد تا تحت
شرایطی پیوند زناشویی خود را گسیخته و از یکدیگر جدا شوند .
طلاق بر انحلال یک ازدواج رسمی در زمانی که طرفین آن هنوز در قید حیاتند
و بعد از آن آزادند تا دوباره ازدواج کنند دلالت می کند . یا به عبارت دیگر
طلاق شیوه نهادی شده اختیاری پایان یک ازدواج است . متفکران و جامعه شناسان ، طلاق را یکی از آسیب های اجتماعی به شمار آورده ، بالا رفتن میزان آن را
نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در
مجموع دگرگونی در هنجارهای اجتماعی محسوب می دارند و این مهم در زندگی خانواده هایی که شالوده آن به فقر اقتصادی وفرهنگی نهاده
شده است به چشم می خورد .
اززاین رو در تواریخ ملل قدیم یونان در ایران باستان و قوانین حمورابی مسئله
طلاق وجود داشته و غالبا نیز طلاق دهنده مرد بوده و زن در آن اختیاری نبوده است . بـــــا ملاحظه قوانـین دنیا می توان گفت که طـلاق تا اواخر قرن 19 در اروپا رسما ممــنوع بود .
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 183 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 235 |
مقدمه
قال رسول الله (ص) لا مظاهره اوثق من المشاوره – هیچ پشتوانه ای مطمئن تر از مشورت نیست.
با یکی دو کس مشاوره کن |
در اموری که پر خطر بینی |
«سعدی»
در ادوار مختلف تاریخ بشری، همواره نوعی رایزنی وجود داشته است، همواره برای مردم مسائل و مشکلات هر چند ساده و ابتدایی پیش می آمده و آنان دست دست استمداد به سمت کسانی چون ریش سفید طایفه و بزرگ خانواده دراز می کردند.
امروزه مشکلات انسانی پیچیده تر و دشوارتر گردیده و طبعاً متخصصینی را می طلبد که در حرفه های کمکی نظیر روانپزشکی، روان درمانی، مشاوره، مددکار اجتماعی و غیره تبحر کافی داشته باشند و بتوانند فرد را در رفع مشکلات کمک کنند.
فرایند مختلف مشاوره و روان درماین بیانگر این واقعیت است که تلاش علمی و حرفه ای برای بررسی و رفع مشکلات انسانی در جریان است. درمانگران و مشاوران با صرف وقت و استفاده از تجارب علمی و مهارت های شخصی خود به بررسی مشکلات می پردازند و راههایی برای مقابله با آنها ارائه می دهند و سعی می کنند به رابطه ای توأم با اطمینان و اعتماد با مراجع نایل آیند.
در دنیای امروز افسردگی بسیار شایع است. تقریباً از هر 4 ازدواج یکی به طلاق می انجامد، از هر 5 بزرگسال، یک نفر به روان درمانی نیاز دارد یا برای حفظ آرامش خود باید از استفاده کند. بیکاری و مشکلات اقتصادی نیز اندوهی مزمن در تمام طبقات جامعه ایجاد نموده و این موضوعی است که با صرف هزینه هنگفت هم نمی توان آن را حل کرد مگر آنکه توجهی آگاهانه و مسئولانه به مشکلات تحصیلی، رفتاری و خلقی دانش آموزان و کودکان و نوجوانان داشته باشیم و از تبدیل این مشکلات دانش آموزی به معضلات پیچیده خانوادگی و اجتماعی و شغلی آینده جلوگیری کنیم.
سالهاست که تصوری غلط در بین گروههایی از جامعه ما وجود دارد که: کودکی و نوجوانی دوران راحتی و فراغت از هر دغدغه و نگرانی است. در واقع وقت آن رسیده که این تصور را از ذهن بزرگترها بزداییم و آنان را هر چه بیشتر متوجه مسائل و مشکلات دانش آموزان کنیم.
مشکلاتی از قبیل: عنان گسیختگی و فرار از خانه، سوء مصرف الکل و دارو، افزایش مشکلات یادگیری و رفتاری و عاطفی، بی تعهدی و بی مسئولیتی، خودکشی و مشکلات بی شمار دیگری که دانش آموزان با آنها روبرو هستند و نیازمند کمک.
بیان مسأله:
تحولات اجتماعی و اقتصادی در دنیای امروز بر پیچیدگی روابط انسانی می افزاید و همین پیچیدگی ها افراد را در روابط اجتماعی خود با مشکلاتی روبرو می سازد. انسان ناگزیر است برای غلبه بر این پیچیدگی ها با دیگران ارتباط برقرار کند و با افراد متخصص و کارآمد مشورت کند.
وجود ناسازگاریهای عاطفی و اجتماعی در خانواده و مدرسه و محیط کار، روبرو شدن با مشکلات متعدد اقتصادی، تحصیلی، شغلی، جنسی، اخلاقی، نگرانی ها و ناراحتی های فکری همانند تضاد و تعارض با والدین و معلمین، تصمیم گیریهای مهم و اساسی نظر انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل و ... دلایل و شواهدی روشن بر ضرورت استفاده از خدمات راهنمایی و مشاوره است.
از این رو نقش و جایگاه مراکز مشاوره در تصمیم گیریهای عقلانی و کسب رضایت مندی از زندگی در دنیای فعلی اهمیت بسیاری دارد.
در این پژوهش به بررسی تأثیر مراکز مشاوره در کاهش مشکلات دانش آموزان (از دیدگاه دانش آموزان) می پردازیم.
ضرورت و اهمیت تحقیق:
مسأله ارزشیابی بخش جدانشدنی از کار مشاوره می باشد. متأسفانه در کشور ایران به دلیل نوپا بودن مشاوره، فعالیت های انجام شده در این زمینه بسیار محدود است.
با توجه به اهمیت مشاوره، مراکز و خدمات مشاوره ای باید از پشتوانه تحقیقاتی قوی برخود باشند، زیرا پژوهش هایی در زمینه فوق موجبات رشد این علم و کارآیی بیشتر آن را فراهم می آورد.
با نگاهی به تأثیراتی که مشاوران در خلال مشاوره بر مراجعان می گذارند و ارائه دادن برنامه های متفاوت تخصصی برای مراجعان همانند برنامه های آگاهی دهنده در زمینه های مختلف، صرف هزینه های مادی و صرف وقت از طرف هر دو گروه (مشاوران و مراجعان) باید میزان تأثیرگذاری مشاوران و مراکز مشاوره راهنمایی مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد.
اگر چه مشخص کردن موثر بودن مشاوره، بسیار دشوار است و بخشی از این دشواری به این نکته بر می گردد که بعضی مشاوران ارزیابی را فرایندی تهدیدآمیز می دانند، نه سازنده. ولی نمی توان از ارزیابی چشم پوشی کرد زیرا ارائه پیشنهادهای جدید و شناساندن کاستی ها و کمک به مشاوران تا در سطح بالاتر و حرفه ای تری عمل نمایند از پیامدهای ارزیابی می باشد.
در این پژوهش به بررسی میزان تأثیر مراکز مشاوره خانواده انجمن اولیا و مربیان در کاهش مشکلات دانش آموزان می پردازیم تا با شناسایی زمینه های موفقیت و عدم موفقیت این مراکز بتوان اثربخشی خدمات مشاوره ای را افزایش داد و از این طریق در جهت تربیت نسلی پویا و سالم و با نشاط گامهای موثری برداشت.
اهداف پژوهش:
در پژوهش حاضر موارد زیر مورد نظر محقق می باشد:
1- استخراج مشکلات شایع دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز مشاوره انجمن اولیا و مربیان شهرستان کرج.
2- بررسی میزان کارآیی مراکز در کاهش مشکلات شایع دانش آموزان.
3- بررسی میزان رضایت مندی مراجعان از عوامل دخیل در امر مشاوره در مراکز مشاوره و راهنمایی.
4- ارائه پیشنهادهایی در جهت افزایش رضایت مندی مراجعان.
تدوین فرضیه ها
نظر به اینکه پژوهش به صورت توصیفی و زمینه یابی است. به جای فرضیه محقق از پرسشهای پژوهشی استفاده کرده است.
پرسشهای پژوهشی:
1- مشکلات شایع دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده انجمن اولیا و مربیان چه مشکلاتی است؟
2- مراکز مشاوره تا چه حد در کاهش مشکلات تحصیلی دانش آموزان مراجعه کننده موفق بوده اند؟
3- مراکز مشاوره تا چه اندازه در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان مراجعه کننده موفق بوده اند؟
4- مراکز مشاوره تا چه اندازه در کاهش مشکلات خانوادگی دانش آموزان مراجعه کننده موفق بوده اند؟
5- برای بهبود امر مشاوره چه تغییراتی در مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده انجمن اولیا و مربیان می توان انجام داد؟
تعاریف عملیاتی مفاهیم واژه ها:
مراکز مشاوره و راهنمایی خانواده
امروزه موسسات متعددی در زمینه های متفاوت روان شناسی و مشاوره فعالیت می کنند. کلینیک های مشاوره نیز از جمله موسساتی هستند که خدمات مشاوره ای و روان درمانی را به مراجعان خود ارائه می دهند.
کلینیک راهنمایی و مشاوره بر اساس مصوبه شورای عالی جوانان متشکل از حداقل یک مشاور مرد، یک مشاور زن، یک مددکار اجتماعی، یک روان شناس بالینی یا یک روان سنج و یک روانپزشک است.
این گروه با یکدیگر به صورت تیمی همکاری می کنند. کلینیک ها و مراکز مشاوره اصولا به گونه ای طراحی می شوند که مراجعین در آن احساس آرامش نمایند و سعی بر آن دارند تا با ایجاد فضای آرام و دوستانه و بدون هیچ گونه از شدت ناراحتی مراجعین کاسته شود. در بعضی کلینیک ها و یا مراکز مشاوره که مراجعین کودک را می پذیرند ممکن است کودکان بر اساس یک برنامه روزانه یا هفتگی به کلینیک مراجعه کنند.
برای کودکان جوان تر غالباً از بازی برای ایجاد ارتباط سود جسته، لذا در این مراکز اتاق بازی درمانی پیش بینی شده است.
به طور کلی کودکان بسیار خردسال قادر نیستند، مسائل و مشکلات خود را بیان سازند. ولی می توانند آنها را به کمک بازی نشان دهند و برای این منظور می توان از اتاقهای بازی و اسباب بازیهای خاصی که انتخاب شده اند استفاده کرد.
وقتی کودکان بزرگتر مشکلات آموزشی خاص خود را ظاهر ساختند باید جهت برطرف کردن آنها از معلمین استفاده شود. در این میان نقش روان شناس این است که درباره نگرش ها و ساختمان کلی شخصیت فرد مطالعاتی انجام دهد و اگر شواهدی بدست آمد که کودک به خاطر وجود ناراحتی های عاطفی از یادگیری طفره می رود و در برابر آن از خود مقاومت نشان می دهد، تغییر دادن نگرشها و طرز تلقی او ضروری می نماید. (شاهپوریان، رضا، 1355، صفحه 24)
در کلینیک نیز همچون سایر موسسات درمانی به ایجاد رابطه حسنه ضرورتاً اهمیت داده می شود. قطع نظر از سوگیری ها و گرایشات مکتبی، نظریه های مکاتب در یک ویژگی اساسی با یکدیگر مشترکند. یعنی همه آنها مبتنی بر ایجاد یک رابطه ویژه انسانی بین بیمار و درمانگر می باشند.
(راهنمایی و مشاوره 1373 صفحه 173).
مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده به محلی اطلاق می شود که به فعالیتهای راهنمایی و مشاوره خانواده بر مبنای اساسنامه سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
(شیوه نامه اجرایی مراکز مشاوره خانواده – سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان – 1378 ماده یک فصل اول)
اهداف مراکز مشاوره
1- کمک به دانش آموزان در شناخت بهتر خود (استعدادها، تواناییها، رغبتها، ارزشها، نگرشها و ...) به منظور ارتقای سطح فکر و اعتلای هر چه بیشتر توانمندی های خویش.
2- کمک به دانش آموزان در کسب اطلاعات لازم درباره موقعیتهای گوناگون زندگی (تحصیلی، شغلی، ازدواج، خانوادگی و جز آن) به منظور میل به سازگاری های لازم.
3- کمک به دانش آموزان در انتخاب و تصمیم گیریهای مهم زندگی مثل انتخاب رشته تحصیلی – شغل – همسرگزینی و ... به منظور برخورداری از سلامت روان
ادامه اهداف مراکز مشاوره
با افراد دیگر در خانه، مدرسه و جامعه.
9- کمک به دانش آموزانی که دارای مشکلات بحرانی و یا نیازهای مربوط به رشد هستند و به تنهایی قادر به رفع آنها نیستند.
10- کمک به جوانان در یادگیری مهارت های لازم و کسب اعتماد به نفس بیشتر جهت روبرو شدن با مسائل و مشکلات زندگی.
با عنایت به اهداف فوق وظایف ذیل را برای مراکز مشاوره در نظر گرفته اند.
1- مشاوره های فردی با جوانانی که دارای مشکل و یا نیاز خاصی هستند.
2- مشاوره های گروهی با گروه هایی از جوانان که دارای مشکلات مشابه هستند.
3- انجام مشاوره های گوناگون تحصیلی، شغلی، ازدواج و خانوادگی و برنامه ریزی برای استفاده بهینه از اوقات فراغت بر حسب نیاز جوانان.
4- معرفی خدمات مشاوره ای موجود در جامعه به جوانان.
5- کمک به جوانان به منظور شناسایی فرصتهای مناسب محیطی و درک تجارب خویش در سازگاری با واقعیت موجود.
6- تدارک انواع کمک های حرفه ای برای جوانان در جهت شناخت ویژگیها و توانمندیهای خویش به منظور نیل به مفهوم مناسبی از خویشتن.
7- مشورت با والدین، معلمان، صاحب کار و مسئولان و دیگر افرادی که به گونه ای در بهبود وضعیت جوانان موثرند.
8- کمک به جوانان در موارد بحرانی مانند مرگ عزیزان، شک در زندگی، تمایل و یا اقدام به خودکشی و ...
9- شناسایی منابع کمکی دیگر در جامعه و ارجاع جوانان به آنها بر حسب ضرورت.
10- تهیه و عرضه کمک های غیر مستقیم از طریق نشر پوستر، مجلات، بولتن های جزی، ایجاد خطوط ارتباط تلفنی به منظور رفع نیازمندیهای عمومی و افزایش سطح آگاهیهای جوانان.
11- ارزشیابی و پیگیری اقدامات مشاوره ای با جوانان به منظور اطمینان یابی از نتایج فعالیت های مشاوره ای در تغییر و بهبود وضعیت جوانان.
12- تحقیقات ضروری در ارتباط با مسائل و نیازهای جوانان به منظور دستیابی به بهترین شیوه های برخورد با آنها.
مشاوره در سال 1980 کمیسیون صادر کننده پروانه، انجمن آمریکایی کارکنان و راهنمایی (APGA) که ترغیب شد تا جهت مشاوران پروانه قانونی کار خصوصی صادر کند، مشاوره را به عنوان «... بکارگیری شیوه های مشاوره و سایر زمینه های علوم رفتاری در یاری رساندن به یادگیری چگونگی حل مشکلات یا تصمیم گیری پیرامون پیشه و حرفه، رشد فردی، ازدواج، خانواده یا سایر موارد بین فردی» تعریف کرد:
مشاوره به رابطه حرفه ای بین یک مشاور آموزش دیده و مراجع دلالت می کند. این رابطه معمولاً میان دو نفر است. اگرچه بعضی مواقع مشاوره با بیش از دو نفر صورت می گیرد. این رابطه برای کمک کردن به مراجعان جهت درک و روشن کردن نظرات آنها در مورد محیط زندگی خود و یا دادن راه رسیدن به اهداف انتخاب شده فردی از طریق انتخاب راههای سنجیده و با معنای فردی و حل مشکلات هیجانی و میان فردی برگزار می شود.
مشاوره یک جریان یادگیری است که معمولاً از طریق ارتباطی متقابل بین دو نفر – مشاور مراجع – انجام می گیرد.
در این رابطه، مشاور با داشتن مهارت های علمی در زمینه روانشناسی کاربردی و تجربه حرفه ای به مراجع کمک می کند تا هر چه بیشتر به خودآگاهی برسد و با کسب بینش واقعی، در برخورد با مشکلات حال و آینده اش بتواند تصمیم بگیرد.
مشاوره، تجربه ای است که در آن مراجع برانگیخته می شود تا درباره وضع خود، گرایشها و همچنین طرحهایی که به او در حل مشکلاتش یاری دهد بیندیشد.
مشاوره کوشش صمیمانه دو جانبه است که در آن واکنشها و احساسات مراجع بیش از هر چیز حائز اهمیت است.
به عقیده پاترسون مولف کتاب مشاوره و راهنمایی مدارس مشاوره رابطه ای تخصصی است که با طیب خاطر بوسیله فردی که به کمک روانی احساس نیاز می کند (مراجع) با فردی که برای تدارک آن کمک، کار آزموده است (مشاور) ایجاد می شود.
مشاوره، متضمن فکر کردن با مراجع درباره سوابق، رغبتها، فشارهای وارده بر او، بررسی امکانات عملی گوناگون و بالاخره اتخاذ تصمیم و عمل به آن است.
بدیهی است توجه عمده پویش مشاوره، معطوف کوششهایی است که مراجع به نفع خود بعمل می آورد یعنی در واقع تکیه روی از بین بردن مشکل نیست بلکه در کمک به فرد است که خود به حل مشکلش نائل شود.
5 هدف عمده مشاوره:
1- آسان کردن تغییرات رفتاری 2- افزایش توانایی مراجع در ایجاد و حفظ رابطه با دیگران 3- کمک به بالا بردن اثربخشی و توانایی سازگاری (سازش یافتگی) مراجعان 4- بهبود فرایند تصمیم گیری در مراجعان 5- تسهیل شکوفایی استعدادهای بالقوه مراجعان.
مشاور مهمترین رکن برنامه های راهنمایی است و چون معمولا از صلاحیت علمی و تخصصی لازم برخوردار است، در حل مشکلات دانش آموزان نقش تعیین کننده دارد. مشاور وقتی می تواند در کار خود دقیق باشد که از ویژگی های زیر برخوردار باشد.
از نگرشها، آرمانها، احساسات، ارزشها، تواناییها و محدودیت های خود آگاهی کافی داشته باشد.
از اعتماد به نفس، سلامت روان و پایداری عاطفی برخوردار باشد.
شخصیتی گرم و پذیرا و نسبت به دیگران علاقمند باشد.
احساسات و افکار شخصی خود را به مراجع تحمیل نکند، درباره امر به پیش داوری نپردازد و او را وسیله ای برای ارضای نیازهای روانی خود قرار ندهد.
نسبت به حالات درونی و نیازهای مراجعان خود، حساس باشند. به دنیای مراجع وارد شود یعنی مسائل را از دریچه چشم او ببیند بدون آنکه تحت تأثیر مراجع قرار گیرد.
دید علمی داشته باشد و مسائل را به شیوه منطقی حل کند.
از کار کردن با دیگران لذت ببرد و در رابطه اش با سایرین، انعطاف پذیر باشد.
در حرفه خود از مهارت، تجربه و تخصص کافی برخوردار باشد.
از امکانات تحصیلی و شغلی، منابع موجود در جامعه و سایر موقعیتهای اجتماعی آگاهی کلی داشته باشد تا بتواند در فرصتهای مناسب اطلاعات لازم را در اختیار مراجعان خود قرار دهد.
انجمن ملی راهنمایی شغلی 1949 چنین مطرح کرد که خصوصیات عمومی مشاوران باید علاقه عمیق به مردم و شکیبایی نسبت به آنان، حساس بودن به طرز نگرش و اعمال دیگران، ثبات هیجانی و عینیت، مورد اعتماد بودن و آشنا بودن با حقایق را شامل می گردد. بعدها انجمن آموزش و نظارت مشاوران (1964) شش خصوصیت اصلی را برای مشاوران قائل شد:
ایمان داشتن هر فرد، تعهد نسبت به ارزشهای فردی و انسانی، هوشیار بودن در مورد محیط و اطراف خویش، گشادگی اندیشه، درک خود و تعهد شغلی.
کمز و همکاران (1969) از مجموعه مطالعاتشان چنین نتیجه گرفتند که تفاوت عمده بین مشاوران موثر و غیر موثر، در عقاید و خصایص شخصی خود آنان است.
کمز دریافت که مشاوران موثر، سایر افراد را در جهت حل مشکلات و هدایت زندگی شان توانا و نه ناتوان می دانند. همچنین آنها مردم را قابل اطمینان، صمیمی، و با ارزش می دانند. آنها تمایل بیشتری به نزدیک شدن با افراد دارند تا با اشیا و معتقدند انسانها توانایی کافی برای روبرو شدن با مشکلات را دارند. و نیز بیش از اینکه مسائل خود را پنهان کنند خود را آشکار می کنند.
کمز و سوپر (1963) پی بردند که مشاوران موثر مراجعان خود را افرادی لایق، قابل اعتماد، دوست داشتنی و با ارزش می دانند و خودشان را نوعدوست و غیر سلطه گر می شمارند.
آلن پی برد که: «مشاور فردی است که با حالتهای عاطفی خود آشنا است و مشاور غیر موثر به لحاظ زندگی درونی خود کم وبیش ناراحت است. مشاوران موثر می توانند احساساتی مانند ناراحتی، خشم، تنفر و سایر احساسات به ظاهر منفی را در خود بپذیرند و بدون انکار یا تحریف آنها، کنترل بیشتری بر رفتارشان خواهند داشت. آنها به این دلیل که به واکنشهای هیجانی خود آگاه هستند، می توانند به جای آنکه به احساسات خود اجازه دهند تا بدون آگاهی هوشیارانه نسبت به آنها، بر رفتارشان تأثیر بگذارند، همانگونه که می خواهند عمل کنند.»
در مجموع خصوصیات شخصی مشاوران موثر را می توان اینگونه بیان نمود:
1- مشاوران موثر تجارب خود را می پذیرند و نسبت به آنها گشاده هستند.
2- آنان از ارزشها و باورهای خود آگاهی دارند.
3- آنان قادرند با دیگران رابطه ای گرم و عمیق ایجاد کنند.
4- آنان خود را به آن صورتی که واقعاً هستند به دیگران نشان می دهند.
5- آنان مسئولیت شخصی رفتار خود را می پذیرند.
6- آنان سطح آرزویی واقع گرایانه دارند.
خانواده ß دامنه تعریف خانواده از خانواده هسته ای که در آن پدر نان آور محسوب می شود، مادر زحمت های خانه را به عهده دارد و دو فرزند نیز در مجموعه خانواده حضور دارند تا خانواده های چند نفری که با یکدیگر زندگی می کنند، گسترده است. بین این دو خانواده حداقل از هشت نوع خانواده دیگر نیز می توان نام برد. خانواده گسترده، خانواده مختلط، خانواده غیر رسمی، خانواده تک والدی، خانواده گروهی، خانواده زنجیره ای (serial family) خانواده چند همسره (polyamous family) و خانواده ای که در آن زن و شوهر بدون ازدواج زندگی می کنند (cohabitational family) (کلدنبرگ و گلدنبرگ؛ 1991، سوارتس 1993؛ توماس، 1992)
خانواده ها را همچنین می توان بر اساس ساختار سازمانی آنها تعریف کرد که با توجه به معیارهایی نظیر پیوستگی، عشق و محبت، وفاداری و هدفمندی میان اعضا مشخص می شود. وجود ارزش های مشترک فراوان، علایق، فعالیت ها و توجه به نیازهای اعضا وجه تمایز میان خانواده، به عنوان یک گروه با کارکردی خاص ودسته ها یا گروه های سازمانی دیگر محسوب می شود.
خانواده ß خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است و مهمترین رکن جامعه را تشکیل می دهد. خانم دکتر نوابی نژاد خانواده کوچکی متشکل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی یا خونی با یکدیگر در ارتباط متقابل هستند و در کنار یکدیگر در واحد خاصی زندگی می کنند و دارای تجارب فرهنگی مشترکی می باشند. مشاوره ازدواج و خانواده درمانی 1376 صفحه 36
خانواده یک پدیده تاریخی و یک واحد اجتماعی است که واجد خصایص یک گروه یا یک نهاد است. خانواده به مجموعه ای از افراد اطلاق می شود که با هدف و منافع مشترکی زیر سقفی گرد هم می آیند. قائمی – علی – نظام حیات خانواده در اسلام 1375 – صفحه 20
خانواده عبارتست از یک شراکت کم وبیش پایدار با یا بدون فرزند.
ساموئل کنیک جامعه شناسی – ترجمه مشفق همدانی صفحه 226
از خانواده تعاریف دیگری نیز عنوان شده است و از همه آنها چنین برداشت می شود که خانواده نهاد اجتماعی است که از زن و مرد بر اساس قراردادی شرعی یا عرضی در یک مجموعه قرار می گیرند و با تولد فرزندان پیوند آنان پیچیده تر و غنی تر می گردد و اعضای این اجتماع دارای اهداف مشترک و هم چنین روابط عاطفی با یکدیگر می باشند و بروز هر نوع اختلال در هر یک از اعضای خانواده موجب بروز اختلال در سیستم خانواده می گردد.
کتاب های جامع آموزش خانواده انتشارات مدرسه
خانواده یک واحد اجتماعی است که بر اثر ازدواج یک زن و مرد پدید آمده وجود فرزندان آن را تکمیل می کند.
مشخصه های خانواده: 1- از قدیم الایام وظیفه تولید مثل، پرورش کودک، تولید اقتصادی و... را بر عهده داشته است.
2- افراد متفاوتی با وظایف مشترک و گوناگون در آن حضور دارند.
3- در این سازمان منافع مشترکی دنبال می شود.
4- حقوق متقابلی بین افراد یا اعضاء موجود است.
5- تماس مستمر و رویارویی بین اعضا وجود دارد.
6- روابط منظم و مشخصی بین اعضاء برقرار می گردد و این روابط غالباً صمیمی و همه جانبه است.
خانواده به طور کلی به دو قسم متعادل و نامتعادل تقسیم می شود. در خانواده نامتعادل اعضا از عهده انجام وظایف به خوبی بر نمی آیند و احساس آرامش و امنیت در آن وجود ندارد. خانواده نامتعادل به گروههای متعددی قابل تقسیم است که عبارتند از:
- خانواده گسیخته یا خانواده ای که اعضای آن مشخصا از هم پاشیده اند و در یک مجموعه زندگی نمی کنند. همچون خانواده طلاق و خانواده با پیوسته.
- خانواده گسسته که در آن گرچه اعضاء در کنار یکدیگرند، ولی با یکدیگر روابط مناسب ندارند. خانواده گسسته انواعی دارد که عبارتند از: خانواده آشفته: در خانواده آشفته یا بی سامان مهمترین عناصری که به شکل بارز آسیب خورده است، مدیریت و قانونمندی و تعامل مثبت اعضای خانواده با یکدیگر است.
در چنین خانواده ای هر کس ممکن است امیال و خواسته های خود را اجرا کند و هر کس به تناسب قدرتی که در اختیار دارد، می تواند دیگران را تحت سلطه خویش بگیرد. مانند دخترانی که از بیرون رفتن و ارتباط با افارد مختلف در جامعه به عنوان ابزاری برای تسلط بر افراد خانواده استفاده می کنند. خانواده بی سامان در حقیقت یک واحد اجتماعی سازمان یافته به شمار نمی آید، بلکه واحدی است متشکل از تعدادی افراد که بیشتر یک جمع را می سازند تا یک جامعه را.
خانواده قطبی ß منظور از خانواده قطبی خانواده ای است که در آن قدرت و سلطه روی فرد معینی چون پسر، مادر یا یکی از فرزندان متمرکز است. به چنین خانواده هایی اصطلاحاً پدر سالار، مادر سالار و یا فرزندسالار می گویند.
در خانواده های قطبی، مدیریت و اقتدار وجود دارد. ولی تعامل مثبت بین اعضای آن برقرار نیست. در چنین خانواده ایی سایر اعضاء خانواده استقلال و عزت نفس مناسب را ندارند. اعضای غیر مسلط، هر چند ممکن است نسبت به سلطه فرد مسلط معترض باشند لکن در خود توان کافی برای بیان اعتراض را نمی یابند. همین تعارض درونی موجب می شود، فرد نسبت به تواناییهای خود ناامید شود و خود را فردی ناتوان و در مجموع کم ارزش تلقی کند.
از میان انواع خانواده های قطبی، خانواده پدر سالار می تواند کم آسیب تر از انواع دیگر باشد در حالی که خانواده فرزند سالار خانواده ای است با زمینه آسیب پذیری زیاد.
هر چند خانواده پدر سالار از مزیت بیشتری نسبت به سایر انواع خانواده های قطبی برخوردار است، لکن چنین خانواده ای نیز در جهان امروز و در شرایط فعلی، خانواده ای متعادل به شمار نمی آید.
در جهانی که بیش از گذشته انسانها احتیاج به رشد عقلی، عاطفی و اجتماعی دارند، باید به همه آنان فرصت مناسب برای مواجه شدن با مسائل گوناگون زندگی را داد. فرزندان و زن خانواده احتیاج دارد در زمینه های مناسب با سن و جنس خود با مسائل مواجه شوند و در حد توان خود آنها را حل کنند. در خانواده پدر سالار چنین فرصتهایی در اکثر و اغلب موارد به افراد داده نمی شود. همه باید برای انجام هر کاری از قدرت مسلط پیروی کنند و هر کس نباید بدون اذن و اجازه او عملی انجام دهد و این قاعده کلی، ضرورت زندگی اجتماعی در جهان امروز را نادیده می گیرد.
در خانواده مادرسالار، علاوه بر اشکالی که در مورد خانواده های پدرسالار متذکر شدیم، موارد مشکل عبارتند از:
آسیب خوردن عزت نفس پدر که ناشی از ضعیف شدن نقش او در خانواده است.
از بین رفتن یک الگوی مناسب پدری برای فرزندان.
تصمیم گیری های گاه شدید و عاطفی مادر.
خانواده های فرزندسالار، ضمن آنکه ممکن است معایب دودسته خانواده های پدرسالار و مادرسالار را داشته باشد، اشکالات متعدد دیگری نیز دارند. در این خانواده ها، ضمن اینکه پدر و مادر هر دو خود را فاقد کفایت می بینند، تصمیم گیریهای هیجانی و گاه همراه با ناپختگی توسط آنان بسیار زیاد دیده می شود. مضافاً اینکه فرزندان دیگر ینز خود را در این بین ذیحق دانسته و یا موجب بالا رفتن تنشها در خانواده شده و یا نگرشی کینه توزانه نسبت به خواهر یا برادر خود پیدا می کنند. در هر حال خانواده های فرزندسالار معمولاً آسب پذیرترند و اغلب قانونمندی خاصی بر آنان حکمفرما نیست.
روی هم رفته به جای سلطه یک فرد در خانواده بهتر است قانون و تعامل مناسب عقلی، عاطفی، رفتاری در بین آنان حاکم باشد. پدر باید مدیر خانواده باشد و بر اساس مقررات و الگوهای تعامل سالم و سازنده مدیریت کند.
خانواده بی عاطفه ß خانواده بی عاطفه، خانواده ای است که اصلی ترین ابزار ارتباط یعنی عاطفه و همدلی بین اعضای خانواده را ندارد.
عواطف در خانواده اولین عامل تعادل به شمار نمی آید ولی عامل اصلی محسوب می شود. در یک خانواده متعادل، مقدم بر عاطفه، باید عقل حاکم باشد، ولی عقل وظایف خانواده را تکمیل نمی کند. این عاطفه است که باید در تمامی روابط خانوادگی جریان داشته باشد و حضور خود را نشان دهد. علاقه زن و شوهر نسبت به یکدیگر و محبت بی دریغ آنان نسبت به فرزندان، تضمین کننده یک خانواده خوب و متعادل است.
محبت در خانواده باید هم وجود داشته باشد، هم بیان شود و هم غیر مشروط باشد.
از جمله عوامل موجد محبت، توجه به شأن، شخصیت و نیازمندیهای همسر و سایر اعضا خانواده است. باید از خود محوری و خود میان بینی اجتناب کنیم تا بتوانیم در قلوب دیگران جایی پیدا کنیم. ضمناً باید از عواملی که موجب می شود محبت ما نسبت به دیگران خدشه دار شود و یا جایگاه محبت آمیز خود را در دل یکدیگر از دست دهیم، اجتناب کنیم. از آن جمله فراموش کردن خطاها اشتباه ها و اعمال و رفتاری است که از فرد مقابل سرزده و در شخصیت و ذهن ما اثر منفی می گذارد. چنین خاطراتی را بهتر است آگاهانه به فراموشی بسپاریم.
هرگز نباید عملاً یا تلویحاً ابراز کنیم که اگر فلان کار را انجام دهی تو را دوست دارم و یا چون کار معینی را انجام نداده ای دوستت ندارم. دوست داشتن و نداشتن نمی تواند ابزار مناسبی برای تشویق و تنبیه اعضای خانواده باشد.
به این ترتیب محبت غیر مشروط، بستری مطمئن برای رشد روانی اعضای خانواده، به خصوص فرزندان خواهد بود.
اختلالهای یادگیری
بخش مربوط به اختلالهای یادگیری شامل اختلال در خواندن، اختلال در ریاضیات، اختلال در بیان نوشتاری و اختلال یادگیری است که به گونه ای دیگر مشخص نشده است.
ویژگیهای تشخیصی
اختلالهای یادگیری زمانی تشخیص داده می شوند که پیشرفت فرد در آزمونهای استاندارد شده فردی برای خواندن، ریاضیات و بیان نوشتاری اساساً پایین تر از سطح سنی، هوشی و تحصیلی مورد انتظار باشد. مشکلات یادگیری در پیشرفت تحصیلی یا فعالیتهای روزمره ای که مستلزم مهارتهای خواندن، ریاضیات و نوشتن است به میزان قابل ملاحظه ای اختلال ایجاد می کنند. با انواع روشهای مختلف آماری معنادار بودن هرگونه تفاوت یا ناهمخوانی را می توان تعیین کرد. در تعریف فوق منظر از اساساً پایین تر عبارت از تفاوت بیش از 2 انحراف معیار بین پیشرفت تحصیلی و هوشبهر است. البته گاهی تفاوت کمتر (یعنی بین 1 تا 2 انحراف معیار) بین پیشرفت تحصیلی و هوشبهر هم به کار برده می شود، به ویژه در مواردی که عملکرد فرد در آزمون هوشی با اختلال مربوطه در پردازش شناختی و یا یک اختلال روانی توام، بیماری جسمانی یا زمینه قومی یا فرهنگی فرد همخوانی داشته باشد. اگر یک نقیصه حسی وجود داشته باشد، مشکلات یادگیری باید علاوه بر آنهایی باشند که معمولا همراه با آن نقیصه دیده می شوند. اختلالهای یادگیری ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابند.
ویژگیها و اختلالهای توأم
امکان دارد که اختلالهای یادگیری با روحیه ضعیف، عزت نفس پایین و کمبودهایی در مهارتهای اجتماعی همراه باشد. میزان ترک تحصیل کودکان یا نوجوانانی که اختلال یادگیری دارند حدود 40 درصد گزارش شده است (و یا حدود 5/1 برابر میزان متوسط). بزرگسالانی که اختلال یادگیری دارند ممکن است در زمینه های استخدامی یا سازگاری اجتماعی با مشکلات جدی مواجه شوند. در بسیاری (یعنی بین 10 تا 25 درصد) از افردی که اختلال سلوک، اختلال لجبازی و نافرمانی، اختلال کاستی توجه – بیش فعالی، اختلال افسردگی عمده یا اختلال افسرده خوبی دارند، در عین حال اختلال یادگیری هم دیده می شود. شواهدی در دست است که نشان می دهد تأخیرهای در رشد زبان ممکن است با اختلالهای یادگیری (به ویژه اختلال در خواندن) همراه شوند، هر چند احتمال دارد این تأخیرها آنچنان شدید نباشند که تشخیص جداگانه ای تحت عنوان اختلال ارتباطی را مطرح کنند. همچنین اختلالهای یادگیری ممکن است با میزان بالای از اختلال در هماهنگی حرکتی مربوط به رشد همراه باشند.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
فصل اول: کلیات
مقدمه
بیان مسألعه
اهداف تحقیق
ضرورت تحقیق
سئوالات اساسی
فصل دوّم : ادبیات تحقیق
تعاریف عملیاتی
انواع تصمیم گیری
خانواده آن گیر
خانواده دموکراسیک
خانواده متعادل
خانواده گستر
خانواده قطبی
نظریه هایی درباره خانواده
استخراج فرضیات
نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع
مقدمه :
در بین تمامی نهادها، سازمان ها و تأسیسات اجتماعی، خانوده نقش و اهمیتی خاص و به سزا دارد. تمامی آنانکه در باب سازمان جامعه اندیشیده اند و همه مصلحین بر خانواده و اهمیت حیاتی آن در جامعه تأکید ورزیده اند.به درستی هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد. (ساروخانی ص 11).
طبیعی است که خانواده در طی نخستین سال های زندگی کودک بر اثر تماس نزدیک و دائمی با او نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری شخصیت و رفتار وی دارد. محیط گرم و دوستانه خانواده که در آن پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده دارای روابط خوب و صمیمانه هستند معمولاً کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال بار می آیند. برعکس خانواده از هم پاشیده و زندگی در محیط های آلوده و منحرف کننده، عدم مراقبت دقیق والدین و بی توجهی آنان به فرزندان اساسی کجروی ها را در کودکی پایه گذاری مینماید. (ستوده ص 41). با شناخت خانواده و شکلهای تصمیم گیری در آن می توانیم بهترین الگویی را بشناسیم و فرزندانی سالم و بهتر در جامعه داشته باشیم.
بیان مسأله :
از آنجائیکه تصمیم گیری در خانواده بر عهده افراد آن نهاده شده است تصمیم هر یک از آنها در شکل گیری الگوی خانواده تأثیر گذار خواهد بود. چون الگوی خانواده بر الگوی جامعه بدون تأثیر نمی باشند و تصمیم هر یک از افراد خانواده الگویی را ترسیم می کند در این مقاله سعی شده است به اشکال تصمیم گیری و تأثیری که شکل های تصمیم گیری بر الگوی خانواده می گذارد مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. سئوال این است که چگونه اشکال تصمیم گیری بود الگوی خانواده تأثیر گذار است ؟
اهداف تحقیق :
همه افراد خانواده تحت تأثیر روابط پدر و مادر قرار می گیرند وقتی [هر یک از نقش های خانواده] بی انعطاف می شود نظام خانواده حالت انجماد پیدا میکند در نظام های سالم خانوادگی نقش ها هم سالم هستند و فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو می گیرند. (جان برادشا و 370 ص 50).
هدف اصلی از تحقیق فوق بررسی تأثیر اشکال تصمیم بر الگوی خانواده جهت معرفی و انتخاب بهترین الگو برای خانواده هاست تا با استفاده از آن در تربیت فرزندان جامعه پذیر برای اجتماع کوشا باشند. در این تحقیق سعی بر آن است که بدانیم آیا تصمیم گیری انزوای والدین و فرزندان تأثیر گذار می باشد و در صورت تأثیر گذاری بهترین الگوی تصمیم گیری در جامعه امروزی چهالگویی می تواند باشند.
ضرورت تحقیق :
خانواده انسانی از آغاز پیدایش خود همچون حریم امن حیات انسان تجلّی یافت. انسان در درون خانه خویش استراحت می کردند به کار می پرداختند و در هر حال از قیل و قال جامعه دور بودند. عصر ارتباطات جمعی، بر این واقعیت رقم بطلان زد و پایان این دوران را بر حیات تاریخی خانواده اعلام داشت. بدین سان دیواره های نفوذ ناپذیر خانه فرو ریخت. و امواج رادیو و تلویوزیون سرتاسر آن را در تمامی شبانه روز انباشت. در هر خانواده هر لحظه جامعه جای یافت و این کانون امن حیات مرکز مباحث اساسی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گردید. انسان ها به خانه می آیند تا بیاموزند و باز به خانه روی می کنند تا در آن از جهان آگاهی یابند بنابراین خانواده جدید چنان ابعادی دارد که هرگز در تاریخ نداشته است. (ساروخانی 1370، ص 14).
یکی از مهمترین وظایف خانواده تربیت فرزندانی جامعه پذیر برای زندگی در چنین جامعه و خانواده ای است. و با توجه به اینکه داشتن جامعه ای سالم در بودن خانواده ای سالم است. بررسی و شناخت بهترین الگوی خانواده بر اساس تصمیم گیری در آن خانواده برای تربیت فرزندانی جامعه پذیر در آینده لازم و ضروری به نظر میرسد.
سئوالات اساسی :
1 ) تصمیم انفرادی والدین در خانه چه تأثیری بر الگوی خانواده دارد ؟
2 ) آیا تصمیم گیری انفرادی فرزندان در الگوی خانواده مؤثر است ؟
3 ) عدم دخالت اعضای خانواده در کار یکدیگر خانواده چه تأثیری دارد ؟
4 ) آیا مشورت اعضای خانواده در کار یکدیگر بر الگوی خانواده تأثیر گذار است ؟
فصل دوّم : ادبیات یا پیشینه تحقیق چ
مبانی نظری
تعاریف عملیاتی :
خانواده : از خانواده تعاریف زیادی به عمل آمده است مرداک خانواده را یک گروه اجتماعی خاص می داند که دارای محل سکونت واحد، فعالیت اقتصادی مشترک، و کارکرد تجدید نسل است. به تعریفی دیگر خانواده را می توان سازمان اجتماعی محدود و نهاد سازنده ای دانست که از طریق ازدواج تشکیل میشود. سامندویلد خانواده را مینیاتوری از سازمان اجتماعی می دانند که دست کم شامل دو نسل و مبتنی بر ارتباط خونی است. لوس استروس خانواده را یک واحد اجتماعی می داند که اساس آن بر ازدواج نهاده شدهاست. به طور کلی در تعریف نهایی خانواده میتوان گفت : خانواده نخستین سلول و واحد زندگی اجتماعی واساسیترین نهاد جامعه است مرکب از یک یا چند زن که با یک یا چند مرد زندگی میکنند و ممکن است کودکانی هم داشته باشند. (تقوی 1374، ص 7 ، 9 ).
خانواده یک گروه خویشاوندی است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی نیازهای بنیادی دیگر مسئولیت اصلی را بر عهده دارد (ص 173 بروس کوئن 1376).
اشکال تصمیم گیری : شکل تصمیم گیری، صورت های مختلف اراده.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 172 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 128 |
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول : کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسأله 5
سؤال مسئله 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 7
فرضیه های تحقیق 8
تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم 9
فصل دوم : پیشینه و ادبیات تحقیق 11
تعریف 12
مشکل تعریف 12
تاریخچه 19
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران 25
اهمیت، دامنه، حدود و زیان بخشی بیماری های روانی در جامعه 34
علل افزایش و شیوع بیماریهای روانی 40
با شور و شوق پیر شدن 48
خانواده 51
دوستی ها 53
روابط اجتماعی : تنهایی و انزوا 54
محل زندگی 55
خانه سالمندان 56
سالمند کیست؟ 60
قانون سالمندى 62
واقعیات خانه سالمندى 66
نگاهی به خانه سالمندان و گرایش افرادپیر برای ورود به این خانه ها 70
چرا این عزیز را به جمع هم سالان خود نبریم؟ 72
مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشتی به خانواده 74
آیا سالمندان گرایشی به خانه سالمندان دارند؟! 77
مشکلات اقتصادی عزت نفس سالمندان را خدشه دار می کند 81
افراد سالمند و مشکلاتشان درخانه سالمندان 83
تحقیقات انجام شده 90
فصل سوم : روش تحقیق 92
جامعه آماری 93
نمونه روش نمونه گیری 93
ابزار اندازه گیری در تحقیق 94
شیوه اجرای آزمون 95
نمره گذاری 96
روش تحقیق 97
روش تجزیه و تحلیل دادها 98
فصل چهارم : یافته ها و تجزیه و تحلیل دادها 99
تجزیه و تحلیل داده ها 100
آزمون فرضیه تحقیق 102
نمودار مربوط به تجزیه و تحلیل دادها 107
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 110
بحث و نتیجه گیری 111
محدودیت ها 114
پیشنهادات 115
منابع 116
پیوست 118
چکیده :
درتحقیق حاضر سلامت روانی سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی شهرستان ابهر مقایسه شد . فرضیه های عنوان شده عبارت بودند از اینکه بین سلامت روانی سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی تفاوت وجود دارد و بین خرده آزمونهای روانی مانند اختلال اضطرابی ، جسمانی ، افسردگی ، اجتماعی سالمندان آسایشگاهی تفاوت وجود دارد که جامعه مورد عبارت بود از ، سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی که 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید و آزمون سلامت روانی گلد برگ بر روی آنها اجراء گردید نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که بین سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی در زیر مقیاس های سلامت روانی و خود سلامت روانی تفاوت وجود دارد . به عبارت دیگر ، سالمندان غیر آسایشگاهی از سلامت روانی کمتری نسبت به سالمندان آسایشگاهی برخوردار بودند .
واژه های کلیدی : سالمندی ، آسایشگاه و سلامت روانی .
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
در طول قرن بیستم انسان بیش از تمام تاریخ دست خوش دگرگونی از نظر شیوه های زندگی ، روابط اجتماعی و مسائل بهداشتی روانپزشکی شده است . تلاش شتابزده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهرنشینی و زندگی ماشینی که لازمه آن مقبول شیوه های نوین زندگی است اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازه ای را به بار آورده است اوضاع اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی و روانی واکنش های بیمارگونه بسیاری در افراد و جوامع به وجود آورده است که خود سبب وخیم تر شدن اوضاع و نامساعد تر شدن محیط زیست شده است . پیری روز بروز مسئله جدی و بزرگی در کشورهای در حال پیشرفت و پیشرفته می شود و بخصوص افراد پیر و طرز زندگی آنان اکثراً مسائل روانی، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی را پیش می اورند و دوران پیری از نظر سلامت روانی بسیار حایز اهمیت است و از نظر پیشگیری باید به خاطر داشت که معمولی ترین بیماری های روانی در افراد پیر عبارتند از پیسکوزهای پیری ، اختلالات روانی ناشی از اختلالات عروقی ، کمبود اکسیژن و از بین رفتن فعالیت های عادی مغز که با کم شدن روابط اجتماعی از دست دادن مسئولیت و تربیت پسران و دختران بعلت ازدواج و جدا شدن آنها ، بازنشسته شدن و از دست دادن نزدیکان و اطرافیان توأم می گردد و حتی گاهی جدا سازی سالمندان از خانه و کاشانه و در کنار خانواده و بچه ها بودن می تواند در روحیه آنها به قدری تأثیر گذار باشد که نتوان کاری از پیش برد . از اوایل انقلاب صنعتی بطور روز افزونی خانواده ها ، از زیر بار مسئولیت سالمندان شانه خالی می کنند وسالمندان هم اکنون بین تازه واردین بسیاری از بیمارستانهای روانی کشورها پیشرفته حتی 40 درصد از مجموع بستری شدگان را تشکیل می دهند اگر چه در گروههای سنی بالا تعداد از زنان مسن خیلی بیشتر از مردان است و لی تعداد مردان بستری شده در این بیمارستانها بیشتر از زنان می باشد زیرا در این سنین زنان انعطاف پذیری بیشتری از مردان اند و خود را بهتر اداره می کنند . هم چنین از تعداد بستری شدگان تعداد بیشتری بیمار از طبقات پایین اجتماع که از نظر اقتصادی فقیرتر بوده و تحت بزرگی از سکنه شهرهای بزرگ را تشکیل می دهند وجود دارد به طوری که افراد مسن همگی از انزوای اجتماعی دلتنگند والدین می نالند که فرزندانشان آنقدر کار می کنند و یا به خود مشغولند که فرصت دیدار و یا حتی تلفن کردن به آنها را ندارند و گاهی اوقات وارد شدن به یک آسایشگاه می شود محل دوم زندگی سالمندان که هر کدام از این محیط ها می توانند تاثیری سو برروی سالمند داشته باشد . این پدیده ها شاید بیشتر مربوط به عوامل اجتماعی است تا عدم هماهنگی در میزان وقوع بیماری در سنین بالا و این نکته شایان توجه است . ( میلانی فر – 1385)
بیان مسأله
همانطور که شرح داده شد مسئله افراد مسن در جوامع مسئله جدی و بزرگی را مخصوصا در سالهای اخیر ایجاد کرده است . اهمیت مسئله بیشتر از این نظر است که بروز بعضی از اختلالات روانی ، رفتاری ، شخصیتی ، حافظه و عدم مقرارت زندگی به تنهایی ، احتیاج به حمایت دیگران و نظایر آن با عث شده است که پیران را جزء بیماران روانی قلمدادو در آنان را در بیمارستان روانی بستری نمایند . با وجودی که به عقیده بعضی بیشتر اشکالات افراد مسن در نتیجه از بین رفتن اعمال طبیعی و عادی نسج مغز است ولی از دست دادن اعتماد به نفس ، ارتباط اجتماعی ، مسئولیتهای شغلی و حتی افراد خانواده یا فامیل مهمترین عامل هستند شخص مسن اکثرا متوجه درون خود می شود ، افسرده می گردد و دچار مشغولیات هیپوکندریاک و هذیان بخصوص درباره کار دستگاههای گوارشی و کار دیواسکولر می شود ، تنهایی احساس می کند علاقه و خبرگی حرفه ی خود را کم کم از دست می دهد و در یک دایره معیوب قرار می گیرد که همان عوارض پیری است و فکر اینکه مبادا فرزندان آنها را طرد کنند خود باعث می شود از لحاض روانی دچار تغییر و تحول شوند این برعهده قشر جوان است که با بکار گیری اصول بتواند در جهت راحت زیستن سالمندان کمک باشد و این مساله آیا منزل و خانه و خانواده می تواند سلامت روحی و روانی پیران را برگرداند یا خیر ( شاملو– 1385 )
در تحقیق حاضر به این نکته توجه داریم که آیا محیط خانه سالمندان برای سالمندان مناسب است و آیا در کنار گروهی از هم سن و سالها می تواند در جهت ادامه زندگی یک سالمند نقش داشته باشد . یا نه و آیا سلامت روحی و روانی در بین سالمندان حاضر در خانه سالمندان و سالمندان غیر آسایشگاهی متفاوت است و اینکه سالمندان که در خانه و یا کنار فرزندان خود هستند سلامت روانی بالاتری دارند .
سؤال مسئله
آیا بین سالمندان آسایشگاهی و سالمندان غیر آسایشگاهی از لحاظ سلامت روانی تفاوت وجود دارد .
اهداف تحقیق
هدف کلی در تحقیق حاضر عبارتند از اینکه سالمندان که در کنار خانواده و یا خانه اجدادی زندگی می کنند آیا از لحاظ روحی و روانی در سطح بالاتری نسبت به سالمندی هستند که در کنار یک سری سالمند دیگر با خصوصیات تقریبا مشابه هستند ، است یا نه تفاوت وجود ندارد .
و هدف جزریی اینکه آیا سالمندانی که در آسایشگاه به سر می برند از لحاظ اختلالات جسمانی اضطرابی ، اختلال رفتاری ، اجتماعی نسبت به سالمندانی که در آسایشگاه به سر نمی برند تفاوت دارند. یا نه .
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت سلامت روانی تامین سلامت فکر و روان افراد جامعه است . برای رسیدن به این هدف احتیاج به نیروی انسان فعال و کاردان ، همکاری سازمانهای دولتی، برنامه ریزی ، بودجه برای ایجاد و گسترش سازمانهای روان پزشکی و بالاخره آموزش سلامت همگانی در سطح جامعه بخصوص در مورد کودکان و سالمندان مطرح است که آموزش سلامت روانی به افرادی که مسن هستند و کمی از لحاظ روحی و روانی دچار تغییر تحول شده اند لازم است جهت همکاری استفاده از سرویسهای موجود در صورت مواجه با استرس و مشکلات روانی و آموزش برخورد صحیح فرزندان و اطرافیان با یک فرد مسن و نوع برخورد با آن تا بتواند سلامت روحی و روانی را در آن تضمین کنیم . همانطور که می دانیم دوره میانسالی و سالمندی یکی از پرفشارترین دوره زندگی است که در این دوره مسائل زندگی خانوادگی ، پرورش فرزندان و نگهداری و رسیدن به ارتقائ شغلی برای آنها تمام مسائلی است که روحیه و روان سالمند تاثیر بسزایی در زندگی اجتماع داشته که اگر در زمان سالمندی فرزندان برای جبران این زحمات رفتار ناشایستی از خود نشان دهند حتماً سالمند را دچار به هم ریختن و انزوا می کند . ( میلانی فر – 1385) .
فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی
بین سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی از لحاظ سلامت روانی تفاوت وجود دارد .
فرضیه های فرعی
1- بین سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی از لحاظ اختلال جسمانی تفاوت وجود دارد .
2- بین سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی از لحاظ اختلال اجتماعی تفاوت وجود دارد .
3- بین سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی از لحاظ اختلال رفتاری تفاوت وجود دارد .
4- بین سالمندان آسایشگاهی و غیر آسایشگاهی از لحاظ اختلال اضطرابی تفاوت وجود دارد .
تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم
سلامت روانی : عبارتند از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود که از زبان کارل منجر بوده است . ( ملایری فر – 1385 )
واتسون مؤسس مکتب رفتار گرایی می گوید سلامت روانی عبارت است از رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط و با نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری می شود . ( میلانی فر – 1385 )
و سلامت روانی بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون سلامت روانی گلد برگ بدست آورده است .
تعریف پیری : مخصوص افرادی است که معمولا بالای 75 سال هستند و از لحاظ جسمی شکننده اند و مبتلا به اختلالت بینایی و شنوایی و اختلالات روانی می باشند .
سالمندان آسایشگاهی : عبارتند از سالمندانی که برای نگهداری از آن ها ، آنها را به مراکز سالمندان که با تسهیلات پزشکی و بهداشتی و شیوه زندگی و برنامه آنها بر نظر این مراکز است و سالمند باید تابع آن باشد .
سالمندان غیر آسایشگاهی : عبارتند از سالمندانی که بقیه عمر خود را در میان فرزندان و کانون خانواده گذران می کنند و لزوم وجود حمایت و نگهداری از طرف همسر و فرزندان آنهاست
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
تعریف
بهداشت روانی [1]، روانپزشکی پیشگیر[2] ، بهداشت روانی اجتماعی[3] و یا روانپزشکی اجتماعی[4] به کلیه روشها و تدابیری اطلاق می شود که برای جلوگیری از ابتلاء و درمان بیماریهای روانی و توان بخشی بیماران روانی موجود به کار می رود .
دو واژه اخیر بعد از سومین انقلاب در روانپزشکی[5] از سال 1963 که باعث ایجاد مراکز جامع روانپزشکی در مناطق جغرافیایی و با جمعیتی معین گردیده بکار می رود .
مشکل تعریف
مشکل تعریف بهداشت روانی از آنجا سرچشمه می گیرد که هنوز تعریف صحیح و قابل قبولی برای بهنجاری[6] نداریم . البته تعاریف ئ نقطه نظرهای زیادی با توجه به شرایط و موقعیتهای اجتماعی ، سن و فرهنگ برای بهنجاری شده است .
پزشکان و افرادی که با دید پزشکی به مسئله نگاه می کنند بهنجاری یا سالم بودن را نداشتن علائم بیماری[7] تلقی می کنند و به عبارت دیگر سلامتی و بیماری را در دو قطب مخالف یکدیگر قرار می دهند و برای اینکه فردی سالم بیمار شودبایستی از قطب سالم به قطب مخالف برود .
این امر در بعضی از بیماریها منجمله بیماریهای عفونی ممکن است صادق باشد ولی در بیماریهای روانی صادق نیست . عدم وجود علایم بیماری روانی و یا از بین رفتن علایم بیماری در اثر درمان ، به معنی نیست که فرد از سلامت روانی کامل برخوردار و به اصطلاح سالم است . بیماران مبتلا به صرع ، جنون ادواری و انواع افسردگی ها و نظایر آن از این قبیلند . البته این موضوع منحصر به بیماران روانی نیست و در اکثر بیماریهای جسمانی نیز صدق می کند . بیماران مبتلا به فشار خون و با بیماری قند و غیره اگر به علت استفاده از دارو ، فشار خون عادی و یافتند خون در حد طبیعی دارند دلیلی بر سلامتی آنها نیست چون قطع درمان باعث پیدایش و برگشت علایم بیماری خواهد شد .
پزشکان و روانپزشکان بهداشتی[8] که در سازمانهای بهداشتی یا طب پیشگیری و برنامه های اجرایی سروکار دارند و به اصطلاح دید بهداشتی دارند مانند اپیدمیولوژیست ها برای تعریف بهنجاری از نرمال میانگین[9] یازنگوله معروف منحنی توزیع عمومی استفاده می کنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین که از طریق آماری به دست می آید ، خود مسئله قابل بحثی است .
روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که تعالی بین رفتارها و کنترل او در مواجه با مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد [10]. از این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم در نظر گرفته می شود که بر اساس کیفیات تاثیر و تاثر متقابل عمل می کنند . با این دید سیستمیک ملاحظه می شود که چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعکس از آن اثر می پذیرد .
به عبارت دیگر در بهداشت و تعادل روانی ، انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه مورد بحث قرار می گیرد پدیده هایی است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم و نظام او تاثیر می گذارند و از آن متاثر می شوند .
پس از دید روانپزشکان سلامتی عبارتست از تعادل در فعالیتهای زیستی،روانی، و اجتماعی افراد که انسان از این تعادل سیستمیک و ساختارهای سالم خود برای سرکوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می کند.روانکاوان و طرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیلی) از شخصیت ایده آل صحبت می کنندو«من»[11] را میانجی بین خواسته های «نهاد»[12] و کنترل و مؤاخذه «فوق من» [13]می دانند و بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی بین دو قدرت «نهاد» و «ابرمن» می دانند.روانکاوان به مراحل مختلف رشد روانی و عملکرد صحیح و خالی از تعارض ایگو،استفاده از مکانیسم های دفاعی سازنده در ضربه ها و فشارهای شدید را دلیل بر سلامت و تعادل روانی می دانند.کارهای اریکسون[14] و هارتمن[15] نیز به منظور تایید این نظریه است .
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند :
«سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران،تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی،عادلانه و مناسب» .
لونیسون[16] و همکارانش در1962سلامتی روان را این طور تعریف کرده اند:
«سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف،محل زندگی،اطرافیان و مخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد،چگونگی سازش وی با در آمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن».
کارل مننجر(7 )به نقل می گوید : « سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود . »
طبق تعریف واتسون مؤسس مکتب رفتارگرایی « رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط و با نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود »