دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 111 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 129 |
چکیده:
اثری که پیش روی شماست یکی از غامض ترین پدیده های عصر ما را بررسی می کند.
پدیده طلاق راه حل رایج وقانونی عدم سازش زن وشوهر ، فروریختن ساختمان خانواده، قطع پیوند زناشویی واختلال ارتباط پدر و مادر با فرزند می باشد.
طلاق از دیدگاهی یک پدیده ارتباطی است ، بدینسان در جامعه ای که فاقد ارتباطات سالم وطبیعی است پیوند رابطه زناشویی نیز استثنا نیست. پیوند های ازدواج به زودی برقرار می شوند ، بزودی نیز قطع می گردند .
پس توجه به طلاق نه تنها از دیدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است ، بلکه از دیدگاه جامعه ، فرهنگ ، اقتصاد و حتی جمعیت نیز قابل بررسی است .
موضوع این تحقیق بررسی علل و عوامل جامعه شناختی و روان شناختی طلاق ، اثرات سوء ، راههای پیشگیری و درمان طلاق می باشد . بطور کلی طلاق از 3 حیــــطه مورد بررسی قرار می گیرد .
اول اینکه در به وجود آمدن طلاق چه عوامل مهمی نقش اساسی دارند . دوم اینـکه بروز طلاق چه اثرات سوء و مخربی از لحاظ روانی ، اجتماعی ، فرهنگی واقتـصادی بــجای میگذارد ونکته سوم اینکه برای پیشگیری ، درمان یاحد اقل ، کاهش آمار آن چه اقداماتی می توان انجام داد.
مقدمه :
مشاهده مشکلات موجود در ازدواج جوانان که منجر به طلاق می شود در
جامعه ایرانی مرا به این اندیشه وا داشت که در مورد این
موضوع تحقیق کنم .
با مشاهده وضعیت فعلی جامعه در میا بیم که هنوز ملت ما علیرغم
بسیاری از نواوری ها وتجددها هنوز در قرون گذشته طی طریق می کند .
ما عموما به سنت ها و مذهب به یک دید نگاه می کنیم و حتی به سنت ها
فرا تر از مذهب و دین می نگریم در حالی که باید بین این دو جدایی قائل شد .
وقتی مذهب ما برای حل مشکلات ازدواج جوانان راه حل مناسبی ارائه
می دهد که هم او را از نظر روانی آرام میکند و هم مشکلات جنسی جوانان
را حل می کند ما هم بایــــــــد نگرشمان را به این امر مــهم هم با توجــه
به سنت و دین و با توجه به سنت و دین و بــا توجه به دورانــی که
درآن زندگــی می کنیم عوض کــنیم . پس باید بین سنت ها و مذهب تفکیک قائل شد .
چرا تفکیک ؟
به خاطر اینکه ما مسلمان هستیم و به این اصل معتقدیم که حقوق اسلامی ،
قوانین اسلامی چون منبعث از فطرت است و همان قوانینی است که ساخت
دست و اراده خالــــق قوانین طبیعت است .
قوانین طبیعت کهنه نمی شود بنـابراین ارزشها در امر ازدواج
کهنه نمی شود . اما سنت اجتماعــــــی زائیده نظام تولید ، نظام مصرف ،
نظام فرهنگــــــی اجتماعــــــی است . این نظام وقتی دوره اش تغییر می کند
تحول پیدا می کند عوض می شود کهنه می شود منفی می شود و یا مانع ترقی
می گردد .
بیان مسئله :
طلاق را از مهم ترین پدیده های حیات انسان تلقی می کنند . این پدیده دارای
اضلاعی بـه تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامه انسانی است .
پدیده طلاق پدیده ای است دقیقا چند عاملی . بدینسان هرگز یک عامل به
تنهایی نمی تواند موجبات پیدایی آن را فراهم کند . چند یا چندین عامل بهم
می پیوندند و با هم شبکـــــه ای پیچیده فراهم می آورند .
این شبکه در نوع خود منحصر به فرد است . به بیان دیگر هر طلاق ،
از دیدگاه علی در نوع خود بی نظیر است . زیرا یک زن و شوهر با
توجه به شخصیت خاص هر یـک از آنان ، خانواده منشا ، نوع همسر گزینی ،
منش ، خلق و خوی هر یک ، رابطه ای خاص منحصر به فرد از عوامل صورت پذیر
است . از این روست که روشهایی چون مطالعه موردی زندگی نامه فردی
بهترین و دقیق ترین شیوه ها در راه شناخت همه ابعاد و عوامل طلاق به حساب می آیند .
طلاق پدیده ای کاملا اجتماعی است . از اینرو هرگز نه با یک عامل پدید می آید
و نه با یک عامل از بین می رود . برخی از عناصری را که ممکن است
به طور بلقوه طلاق زا باشند مثل فقر ، جهل و نا آگاهی بر شمردیم .
اما هرگز آنان نمی توانند به تنهایی جدایی را موجب شوند . گفته می شود
که فقر ، جهل ، وناآگاهی عواملی موثر بر طلاقند ، اماتمامی فقرا و بی سوادان
همسران خود را طلاق نمی دهند . باید عوامل یا عناصری دیگر با این پدیده
بیامیزد تا از آن جدایی بر خیزد . آنچه در این زمینه اهمیت دارد ،
شناخت علل و عوامل طلاق در دنیایی است که رشد آنرا موجب شده است .
در بروز طلاق علل و عوامل متعددی نقش دارند ، عمده ترین عوامل آن عبارتند از:
1)ناسازگاری ، عدم تفاهم ، بداخلاقی و بگو مگوهای مکرر .
2)وجود شخص ثالث در روابط زنا شویی (خیانت).
3)تفاوت فاحش سنی هنگام ازدواج .
4)انواع انحرافات از قبیل اعتیاد ، الکلیسم ، قمار ، عیاشی .
5)اختلافات روانی ، رفتاری از قبیل عصبانیت شدید ، وسواسی ، اضطراب حاد
بدبینی ، کم خوابی ، رشد عاطفی و اخلاقی نا مناسب .
6)مشکلات مادی و اقتصادی از جمله بدست آوردن شغل وتهیه مسکن .
7)مداخله بیجا و بی مورد والدین و سایر اعضای خانواده .
8)عدم میانجیگری والدین درمشکلات و اختلافات زوجین .
9)عدم مشورت وتحقیق در امر ازدواج و انتخاب همسر .
چارچوب نظری :
کارکرد گرایان ریشه نیازهای نظام اجتماعی را در نیازهای اشخاص می بینند .
مالینوفسکی به عنوان نماینده این دیدگاه معتقد است که : اگر انسانها به
علت ترکیب جسمی و روحی خود ، نیازهای مستمری دارند . پس
برای براورده شدن ایـن نیازها ترتیباتـــــی اجتماعــی باید به وجود باید و
این ترتیبات است که بر مبنــای آنها نظام های اجتماعــــی بوجودمی آیند .
ممکن است به نظر رســد که نظامهای اجتـــماعی بر طبق اصــول خاص
خود سازمــــان یافته اند اما دست کم برای مالینوفســـکی این امرهرگز حقیقت ندارد .
در عوض او می تواند بگوید که در زیر هر شـکلی از نظام های اجتماعی انسانی نیاز
شخـــــص عمده ای وجود دارد.
شناسنامه نظریه کارکرد گرایی بسیار ساده می باشد . هر کل مرکب از
اجزایی است که به نحو خاصی با هم ترکیب شده اند و حتی اگر هر دو بخش
یعنی اجزاء کل دچار تغییر و دگرگونی هم شوند باز هم به حفظ ثبات
کل حیات کمک می کنند .کارکردگرایان نظام اجتماعی را دارای تعادل می دانند .
این امر موجب می شود که آنها بهوحدت اجزاء اهمیت دهند . در نظر
آنان کل و اجزاء متشکله با یکدیگر در آمیخته و به وفاق رسیده ، هویت واحدی
پیدا کرده اند . این نگرش نسبت به زندگی اجتماعی برالگو سازی
بسیار مناسب است .
فونکسیون :
برای فهم کارکرد ، مستقیم ترین راه این است که اثر و نتیجه هر پدیده را
به صورت معلوم ببینیم . به طور مثال مراسم مبادله و هدیه دادن چه اثر و
فایده ای دارد که گفته می شود کارکرد هدیه و بخشش ، ایجاد همبستگی
اجتماعی است یعنی هدیه اثری ملموس در زندگی اجتماعی دارد. بنابراین
کارکرد گرایی درنخستین مرحله سعی می کند معلولهای دو طرفه را در
فعالیت های اجتماعی شناسایی کرده ، سپس اثر کل آنها را در
سیستم روشن سازد .
دیدگاه لیبرالی :
در این دیدگاه جامعه شناسان کوشیده اند تا انتساب روانشناسانه ویژگیهای
مشخص زنان و مردان و نقشهای جنسی آنان را در خانواده معاصر نقض نماید .
به عقیده صاحبنظران این دیدگاه ، هر نسل برای همنوایی با جامعه و بر
اساس آن تربیت می شود . به عبارت دیگر ویژگیهای رفتارهای زن و مرد
در جامعه توسط عواملوراثتی ژنتیک مشخص نمی شود بلکه تحت تاثیرو شرایط اجتماعی وفرهنگی قرار دارد .
دیدگاه کنش متقابل :
این دیدگاه که مبنای اتخاذ روش خاص در مطالعات مربوط به خانواده
گردید در اواسط قرن حاظر بیش از روشهای ذیگر بکار برده شد .
خانواده را از حیث کنش متقابل افراد و بر اساس موقعیت های خاص آنان و نقشهایی که ایفا می کنند مورد بررسی قرار داد . علاوه بر آن پایگاه حقوقی افراد در رابطه آن با قدرت و ابتکار ، فرایندارتباط ، تعارض ها وراه حل آنها مورد توجه قرار می گیرد.جورج هربرت مید در آمریکا ، ارنست بورکس ویس ، کونیت در آلمان و آندره میشل درفرانسه در مطالعات خود استفاده کرده اند .
تدوین فرضیه پژوهش :
1) به نظر می رسد بین میزان تحصیلات زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی دار
وجود دارد.
2) به نظرمی رسد بین پایگاه اجتماعی زوجین و درخواســـت طلاق رابطه مستقیـــم
وجود دارد .
3) به نظر می رسد بین برآورده نشدن انتظارات زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی
داری وجود دارد .
4) به نظر می رسد بین سن و میزان تفاوتهای سنی وطلاق رابطه وجود دارد .
5) به نظر می رسد بین میزان شناخت زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی داری
وجود دارد .
6) به نظر می رسد بین عقاید زوجین و درخواست طلاق رابطه معنی داری وجود دارد .
7) به نظر می رسد بین شغل مرد و میزان رضایت یا عدم رضایت از همسر و درخواست طلاق رابطه معنی داری وجود دارد .
8) به نظر می رسد بین نظر مثبت خانواده و دوستان و نسبت به طلاق و درخواست طلاق و درخواست طلاق رابطه معنی دار وجود دارد .
9) به نظر می رسد بین اعتیاد مردان و درخواست طلاق از سوی زنان رابطه وجود
دارد.
اهداف پژوهش :
از هدفهای مهم این پزوهش و تحقیق می توان موارد زیر را ذکر کرد :
1) شناخت و بررسی علل و انگیزه های طلاق درجامعه .
2) بررسی و معرفی عواقب و اثرات سوء طلاق که در حقیقت نشان دهنده
پیامد های نامطلوب این پدیده می باشد .
3) پیشگیری از وقوع طلاق در جامعه به منظور پاکی و سالم داشتن محیط ، مردم ونسل .
4) درمان طلاق با استفاده از روش های مناسب و سازنده و قطع ریشه ها ،
انگیزه ها وعلل طلاق و در کل ایجاد زمینه برای دست اندرکاران ، مسئولان
و مجریان و سازندگان جامعه که قادر شوند جامعه ای انسانی ، مبتنی بر طرز
فکر مذهب یا مکتب و فلسفه ای پایه گذاری کنند و نسل موجود و آینده
را از گزندها و عوارضی که در سر راه آنهاســـت دور و برکنار دارند .
انگیزه و ضرورت تحقیق :
اقدام به این پژوهش دلایل متعددی داشت . مثلا کنجکاوی طبیعی انسانی ،
آگاهی از روندهای اجتماعی ، میل به آزمودن اعتبار نظرهای تثبیت شده و
صاحب نفوذ در مورد مسائل مهم ، اشتیاق به داشتن چیزهای تازه
در مواردی که هنوز ظاهرا خلاءهایی وجود دارد . آخرین دلیل ،
که البته کم اهمیت ترین نیست آنکه گذشته شخص پژوهشگران نیز
ممکن است در علایق و توجها تشان تاثیر بگذارد . همه این عوامل
پیش زمینه پژوهش فعلی را تشکیل داده اند .
طلاق و پیامد های آن از مشکلات بزرگ جوامع کنونی به شمار می رود
بطــوری که در سالهای اخیر طلاق به یک روند ووجه اجتماعی مهم زندگی
خانوادگی بدل شده است و بیش از هرزمان ساده ترین و متداول ترین راه
حل یک ازدواج نا موفق گشته است .گسستن رابطه زناشویی و رها
ساختن زندگی مشترک زن و مردی را که به هم پیوسته بودند به راههای
گوناگون می کشاند هرچند امکان دارد چنین زن ومردی ، هر یک
خوشبختی نایافته یا از دست رفته را در کنارهمسری دیگر بیابد اما در بیشتر
موارد کاراینگونه نیک فرجام نیست . مشکلتر از سرنوشت آن دو نابسامانی فرزندان اســـت که ناچارند به محبت یکی از پدر و مادر بسنده کنند ویا در زیر سایه نا پدری
یا نا مادریروزگار بگذرانند .
تمامی این مشکلات زاییده جوامع امروزی است . هر چند که اصل مشکل در گذشته نیز
وجود داشته است . اما گاهی ازآن و ابعاد آن به اندازه حالا جدی و ضروری نبوده است .
در گذشته بار سنت های اجتماعی چنان بود که بسیاری از ناسازگاری های زندگی زناشویی کمتر مجال ظهور می یافت و از سوی دیگر نا آشنایی مردم به حقوق خود سبب می شد که نابسامانی ها را حق دانسته و تحمل کنند .
در دنیای کنونی به هم ریختن بافت سنی جوامع ، دگرگونیهای اقتصادی و
اجتماعی بی تردید در بالا بردن میزان طلاق موثربوده است .
که کشور ما نیز از این تحولات بی نصیب نمانده است . بنابراین با توجه به تفاسیر
و دلایل فوق انجام چنین تحقیقی در مورد طلاق و ارائــــه پیشنهادات درمانـــی وپیشگیری برای آن ازطرف اینجانب به عنوان یک مددکاراجتماعی لازم وضروری به نــظرمی رســید.
واژگان کلیدی پژوهش :
خانواده : در مورد خانواده تعاریف متعددی در منابع مختلف مجود دارد که به دو نمونه آن اشاره می شود .
" نهاد خانوادگی نظامی است که به تنظیم ، ثابت کردن و استاندارد کردن روابط
جنسی وتولید مثل انسانی می پردازد . رایج ترین صورت آن اتحاد زن و مرد
با فرزندان دردا خل یک خانوار است این نهاد یک سری نهاد های فرعی
مانند ازئواج ، نگهداری فرزندان وروابط خانوادگی را شامل می شود " .
" خانواده واحد اساسی جامعه شامل دو نسل که با ازدواج به هم پیوسته اند
واز نظرعاطفی با یکدیگر متکی اند و عهده دار مسئولیت رشد ، ثبات و حفظ هستند " .
ازدواج : ازدواج عبارت است از یک رابطه تائید شده اجتماعی بین دو بزرگسال میباشد .
ازدواج نقشهای مشخصی برای زن و شوهر معین می کند که مستلزم تعهدات ،
وظایف وحقوق دو جانبه است .
طلاق : طلاق عبارت است از ازاله نکاح (رابطه نکاح) با اجرای صیغه مخصوص .
درمان طلاق : اصول وروشهای درمانی برای زوجی که در فکر طلاق یا مواجه با
عواقب آن هستند .
تاریخچه :
سابقه طلاق به 20 قرن می رسد مذاهب مختلف همانطور که در زمینه ازدواج
و روابط زن مرد رهنمود ها و معیارهایی مقرر کرده اند به امکان قطع این
رابطه و نحوه ی آن نیز پرداخته اند . اما فقط در چند دهه اخیر است که
طلاق به عنوان یک مسئله جدی اجتماعی مطرح است . این از یک جهت نشان
دهنده قدمت معضلات مناسب زن ومرد در قالب خانواده است و از جهت
دیگر دلیلی است بر اینکه در گذشته خانواده از استحکام
بیشتری برخوردار بوده و طلاق امری نادر و استثنایی بوده است و شرایط
در هم ریزیو انحلال خانواده فقط در عصر حاضر است که حاد شده است .
روند تاریخی پدیده طلاق نشانگر آن است که هر چند از نظام زمینداری به
جامعه صنعتی وسرمایه داری نزدیک تر می شویم امکان و فراوانی طلاق
افزایش می یابد . محو تدریجی و بعضاّ ناگهانی نهادهای خاص جامعه فئودال ،
خانواده پدر سالار و نیز شرایطی که نگهدار ارکان خانواده سنتی بوده است
و در کنار رشد تضاد ها و تقابلهای روز افزون اجتماعی باعث فروریختن
سنت های کهن وجایگزینی ارزشهای اخلاقی واجتماعی تازه می گردد و
مفاهیم سنتی زندگی خصوصی و خانوادگی را متحول کرده و به مبارزه می خواند .
دورانی که مرد بر خانواده حاکمیت بلامنازع داشته باشد و زن همه چیز
خود را در شوهر خلاصه کند و جهانش محدود به محیط خانوادگی باشد سپری میشود .
گرچه هنوز هستند زنانی که از طریق شوهر با محیط خارج خانواده مربوطند و به
وسیله او و با چشم او به جهان می نگرند ، لیکن روند موجود نه زن را دیگر زن
در حــال سـازگــاربـاقـی مـی گــذارد و نـه مـرد را آن مـوجـود بـلا منــازع وهمــه کــــاره خانواده اش . جامه صنعتی از طریق رشد دادن فردیت ، وارد کردن زنان به فعالیت تولیدی و اجتماعی خارج از خانه ،تقویت استقلال اقتصادی افراد وبه تبع
آن کاهش بردباری آنان نسبت به یکدیگر، شناخت و تثبیت و افزایش حقوق
زنان ف قانونی کردن حق طلاق ، شهرنشینی ، مهاجرت از روستا به شهر تحرک
اجتماعی و اقتصادی وحلی بیشتر وگسترش تماسها و روابط اجتماعی ،
کاهش نفوذ مرد در خانواده و بسیاری از عوامل دیگر از این قبیل ، بر وضع
نهاد خانواده تاثیر می گذارد . اما به هر صورت جامعه صنعتی شکل قدیم خانواده
وروابط درون آن را تغییر داده و صورت جدیدی از خانواده پدید آورده است .
ظهورخانواده جدید ناشی از تغییرات پدید آمده در شرایط اجتماعی در قرن اخیر است .
از نتایجاین تحول می توان انتقال نقشهای اقتصادی ، حفاظتی ، آموزشی ، تفریحی
از خانواده بهجامعه را نام برداین انتقال کارکرد های خانواده ، به شکل روزافزونی
در حال تکامل است . تغییر نقش تولیدی و مصصرفی خانواده سنی و انتقال واگذاری
آن به نهاد های اجتماعی جدید زوال تدریجی خانواده سنتی را به دنبال دارد .
اشتغال و ورود زنان در امور اجتماعی نیز مزید بر علت می شود و به جایگزینی خانـــواده جدید با خانواده سنتی کمک می کند .
به هر حال اکنون خانواده جدید شکل حاکم و غالب خانواده است و خانواده سنتی
در موقعیت مغلوب و دفاعی قرار دارد . شکل کنونی خانواده تک همسری شده
ثمره تحول تاریخی طولانی نهاد خانواده رابطه زن و مرد است که اشکال
گوناگونی از قبیل چند همسری ، چند شویی ، خانواده پدر سالاری گسترده و محدود و...
را از سر گذرانده و در بیشتر جوامع به عنوان عالی ترین قالب تنظیم روابط زن و مرد به رسـمـیــت شـنـاخـت هــشـده اســت . اکـنـون دیـگر ، اشـکـال کـهـن ازدواج در بــیـشــتر جوامع متروک شده اند شکل جدایی و متارکه زن و شوهر نیز پس از طی مسیری تاریخی و آزمونها و تجاربغیر قابل شمارش انسانی به صورت کنونی اش در آمده ودیدگاهی است که حتی محافظه کارترین جوامع کاتولیکی طلاق را به عنوان
یک حق اجتماعی پذیرفته اند که آخرین آن سال1970 در ایتالیا بود که پس
از کشمکش طولانی کلیسا ودولت صورت گرفت . در هر حال امروزه طلاق هر چند امری منفی طلقی می شود که باید حتی المقدور از توسل به آن اجتناب شود .
اما جامعه نسبت به آن بردباری و قبول بیشتری نشان می دهد و مبادرت به طلاق را یک گناه اخلاقی طلقی نمی کند چرا که در واقع در پاره ای موارد اقدامی صحیح لازم وحتی اخلاقی است و با اینکه کمتر پیش می آید که برخورد جامعه به استفاده
از حق طلاق نظیر برخورد آنبه استفاده از حق ازدواج باشد و معمولا طلاق
نظیر مرگ احساس منفی و ازدواج نظیر تولد احساس مثبت می آفریند ، باید
قضاوت درمورد آن با در نظر گرفتن جوانب خاص هر مورد باشد .
پیشینه پژوهش :
مفهوم و تعریف طلاق :
معنای لغوی طلاق : طلاق مصدرر است و به معنای رها شدن آمده است و در اصطلاح عبارت است از پایان دادن زنا شویی به وسیله یکی از طرفین می باشد .
پایان دادن به زناشویی به وسیله طلاق یکی از تاسیات حقوقی است که مراحل مختلفی
را در مسیر تاریخ اقوام و ملل پیموده و تحولات گوناگونی را تحمل نموده است .
دانشمندان علوم اجتماعی و حقوقی نظریات مخالف و موافق ابراز داشته و تاکنون وضعیت ثابتی را در عالم علم حقوق نگرفته است .
طلاق در لغت به معنای گشودن گره است و گفته می شود که در رها کردن ،
واگذار کردن ، می گویند که فلان چیز طلاق است یعنی رهاست . هرکجا که
می خواهد می رود گویند که طلاق دادم فلان قوم را یعنی واگذاردم ایشان را و
در شــــرع از برای بر طرف کردن قید نکاح است .
روایت شده است از حضرت پیامبر اکرم (ص) فرموده : " که محبوب ترین
مباحات به سوی خداوند متعال نکاح است و مغبوض ترین مباحات در نزد خداوند
متـــــعال طلاق و مثل آن می باشد " .
ذکر این نکته بسیار ضروری است که طلاق به حکم آنکه مفاد آن قطع رابطه
زناشویی و انفصال و جدایی است . در نزد اسلام بسیار مبغوض و
مکروه است ولی ازآنجایی که گاه بر اثر عوامل مختلف و ضرورتها ، روابط
بین زوجین آنچنان تیره می شود که علاج منحصر به متارکه و قطع علاقه زوجیت است .
ناگفته نماند که روشها و سنن جاهلیت در باب طلاق یک به یک در اسلام منسوخ و تحریم گردید. درماده 1134قانون مدنی آمده است: طلاق باید به صیغه طلاق و در
حضورلا اقل دو شاهد عاقل مرد که حکم طلاق را بشنوند واقع گردد .
در ماده 1136 قانون مدنی آمده است : طلاق دهنده باید بالغ و عاقل باشد و قاصد و مختار باشد . طلاق گفتن شخص لال به وسیله اشاره کردن و افکـندن روسری به سر زن است .
تعریف طلاق :
طلاق مهمترین عامل ازهم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی
خانواده است . طلاق در لغت به معنی رهاشدن از عقد نکاح و فسخ کردن عقد
نکاح است و دیده ای است قراردادی که به زن و مردامکان می دهد تا تحت
شرایطی پیوند زناشویی خود را گسیخته و از یکدیگر جدا شوند .
طلاق بر انحلال یک ازدواج رسمی در زمانی که طرفین آن هنوز در قید حیاتند
و بعد از آن آزادند تا دوباره ازدواج کنند دلالت می کند . یا به عبارت دیگر
طلاق شیوه نهادی شده اختیاری پایان یک ازدواج است . متفکران و جامعه شناسان ، طلاق را یکی از آسیب های اجتماعی به شمار آورده ، بالا رفتن میزان آن را
نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در
مجموع دگرگونی در هنجارهای اجتماعی محسوب می دارند و این مهم در زندگی خانواده هایی که شالوده آن به فقر اقتصادی وفرهنگی نهاده
شده است به چشم می خورد .
اززاین رو در تواریخ ملل قدیم یونان در ایران باستان و قوانین حمورابی مسئله
طلاق وجود داشته و غالبا نیز طلاق دهنده مرد بوده و زن در آن اختیاری نبوده است . بـــــا ملاحظه قوانـین دنیا می توان گفت که طـلاق تا اواخر قرن 19 در اروپا رسما ممــنوع بود .
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 158 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 147 |
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول : کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسأله 6
اهداف تحقیق 7
اهمیت و ضرورت تحقیق 8
سؤال تحقیق 9
تعاریف واژه ها و مفاهیم عملیاتی و نظری 9
ازدواج مدرن 10
فصل دوم : پیشینه و ادبیات تحقیق 11
تاریخچه طلاق 12
طلاق در ملل و ادیان مختلف 12
یونان باستان 13
قانون بابل 14
ایران باستان 15
دین مسیحیت 16
کشور شوروی سابق 19
تبت 21
چین 22
کشورهای اروپایی و آمریکایی 23
ایالات متحده آمریکا 24
کشور فرانسه 26
جدایی جسمانی 27
انگیزه های ازدواج 28
ازدواج به طریق خواستگاری 31
جدایی قانونی 34
طلاق 35
انواع طلاق در ایران 38
اختلالات رفتاری 39
طلاق و اختلالات رفتاری 31
تحولات عاطفی نوجوانان و نقش والدین در اختلالات رفتاری 42
طلاق و اختلالات رفتاری- اجتماعی 44
آمار و اختلالات ناشی از طلاق 45
مشاوره پیش از ازدواج و اطلاع رسانی به جوانان 46
مشاوره و سلامت اجتماعی 57
علل و پیامدهای طلاق 61 67
فقر، بیکاری و عدم آگاهی 63
مشکلات اقتصادی 65
اعتیاد، منشاء 85 درصد طلاق ها 66
مشکلات جنسی، عامل 50 درصد طلاق 70
یک طلاق در برابر هر 5 ازدواج 80
طلاق، فاجعهای در انفجار خانواده 82
طلاق و شرایط زنان 84
رابطه بین طلاق وخودکشی 88
تاثیر طلاق بر اختلالات رفتاری کودکان ونوجوانان 97
تحقیقات انجام شده در خارج و در داخل کشور 121
فصل سوم : تعیین روش تحقیق 123
روش تحقیق 124
جامعه آماری 124
نمونه و روش نمونه گیری 124
ابزار اندازه گیری در تحقیق 125
روش تجزیه و تحلیل دادها 127
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها 128
تجزیه وتحلیل داده ها 129
مدل های آماری به کار رفته:جدول 1-4 و نمودار 1-4 130
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 133
بحث و نتیجه گیری 134
پیشنهاد ها و محدودیت ها 136
منابع 137
ضمائم : پرسش نامه طلاق 140
چکیده :
هدف از تحقیق حاضر مقایسه طلاق در بین زوج هایی که ازدواج سنتی داشته اند و زوجینی که ازدواج مدرن داشته اند که فرضیه عنوان شده عبارت بود از اینکه بین زوجینی که ازدواج سنتی داشته اند میزان شیوع طلاق متفاوت از ازدواج هاییاست که به شیوه مدرن ازدواج کرده اند 80 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده که انتخاب نمونه ها از طریق روش نمونه گیری در دسترس بوده است و آزمون طلاق بر روی آنهااجرا گردیده که جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری t مستقل استفاده گردیده که نتایج نشان داد که بین زوجینی که ازدواج سنتی داشته اند میزان شیوع طلاق متفاوت از زوج هایی است که به شیوه مدرن ازدواج کرده اند . به عبارت دیگر میزان شیوع طلاق در زوج هایی که به صورت سنتی ازدواج کرده بودند بیشتر از زوج هایی بود که به شیوه جدید ازدواج کرده بودند .
واژهای کلیدی : طلاق ، ازدواج سنتی ، ازدواج به سبک جدید
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه :
ساختار زندگی که مفهوم مهمی در نظریه لوینسون است ، الگو یا طرح اساسی زندگی فرد در هر لحظه معین می باشداجرای تشکیل دهنده آن روابط فرد را با دیگران اعم از افراد ، گروهها و موسئسات هستند، فقط ساختار زندگی می تواند اجزای زیادی داشته باشند، ولی معمولاً فقط تعداد کمی از آنها که با زندگی زناشویی خانوادگی و شغل ارتباط دارند برای زندگی فرد حیاتی هستند با این حال ارزش عمده و جانبی اجزای ساختار زندگی تفاوت های فردی زیادی وجود دارد گزارش های زندگی نامه ای خیلی ازافراد ، توصیف مراحل زندگی لوینسون را تایید می کنند. این گزارش ها همچنین نشان می دهند که اوایل بزرگسالی (جوانی ) دوره ی بیشترین انرژی در خود نعمت، تناقض و استرس است. این سالها، رضایت زیاد از عشق، تمایلات جنسی، زندگی خانوادگی، دستاورد های شغلی و تحقیق اهداف مهم زندگی را به همراه دارند اما این سالها فشارهای زیادی را نیز وارد می آورند: تصمیمات مهم در باره ازدواج فرزندان، کار و کسب زندگی ، قبل از اینکه خیلی از افراد تجربه زندگی لازم را برای انتخاب عاقلانه داشته باشند زنان در طول زندگی ، بیشتر از مردان روابط صمیمی هم جنس دارند و زنان می گویند وقتی که با دوستانشان هستند ترجیح می دهند فقط صحبت کنند در حالی که مردان می گویند وقتی که با دوستانشان هستند ترجیح می دهند کاری انجام دهند از این صحبت ها البته در کیفیت دوستی ، تفاوت های فردی وجود دارد که هویت جنسی و فعالیت زناشویی در آن دخالت دارند مردان و زنانی که بر اثر مشکلات روحی و روانی یکدیگر و یا عدم تفاهم با یکدیگر و تازه بعد از ازدواج خصوصیات رفتاری هم آگاهی پیدا می کنند که این خیلی دیر است و باعث مشکلات بعدی در زندگی می شوند و تازه بعد از مراسم ازدواج آنان به تعداد زیادی مسائل می پردازد.
که قبلا به طور فردی درباره ی آنها تصمیم گرفته یا خانواده شان توصیفی کرده بودند آنها باید به مسائل روزمره می پرداختند و از روابط هم آگاهانه با خبر می شدند چون تمام این مسائل می تواند درجه این و طلاق نقش بسزایی داشته باشد بخصوص افرادی که خارج از دامنه سنی هنجاری برای ازدواج قرار دارند اغلب با استرسهایی مواجه می شوند که این انتقال را دشوارتر می سازد. آنهایی که پیش از موقع ازدواج می کنند، شاید از خانواده خود گریزان شدند یا خانواده ای را جستجو می کنند که هرگز نداشته اند اغلب این افراد، هنوز هویت ایمن و استقلال کافی را که برای پیوند زناشویی ضروری است پرورش نداده اند به رغم پیشرفت در زمینه ی حقوق زنان، ازدواج های سنتی هنوز در کشور های غربی یافت می شود در این نوع ازدواج، نوعی تقسیم بندی آشکاربین نقشهای زن و شوهر وجود دارد. مرد رئیس خانواده است مسئولیت اصلی او تأمین مالی خانواده است زن خود را وقف مراقبت از همسر و فرزندان می کند وظیفه دارد آسایش خانواده را تأمین نماید با این حال ازدواج های سنتی در دهه های اخیر تغییر کردند ارزشهای جنبش زنان را منعکس می کنند در این حالت، زن و شوهر به صورت برابر رابطه برقرار می کنند و قدرت و اختیار تقسیم می شود هر دو همسر می کوشند وقت و انرژی خود را صرف کار با بچه ها و روابط شان می کنند را متعادل سازند طلاق و جدایی شاید در این زوجین کمتر خود را نشان دهد ولی درهر هم زندگی تفاهم و درک روابط و حرفهای دو طرفین باید رعایت شود .(کرباسی ،1374 ، ص 49)
بیان مسأله:
به طور کلی یکی از موضوعات اصلی دوره جوانی، ازدواج است. در ازدواج تداوم زندگی و امنیت خاطر از اهمیت بسیار برخوردار است در این پدیده اجتماعی طرفین در ارضاء نیازهای اولیه ، ارتباطات اجتماعی و پرورش فرزند از یکدیگر بهره می جویند و زوجین سعی می کنند تا نگرش ها ، باور ها و ارزش های فرهنگی را به فرزندان خود منتقل کنند در صورت عدم تفاهم در مسائل اجتماعی ، اقتصا دی و خانوادگی در زوجین گاهی اوقات جدایی و طلاق حرف اول را می زند و همیشه در ذهن افرادی که مبادرت به طلاق دارند سوالاتی از قبیل این که به چه منظور ازدواج کرده که باعث جدایی و طلاق شده و این جدایی چه می تواند باشد به مشکلات پیش روی خود می افزاید و فرد می تواند با تفکر مثبت و هدفمند شدن افکار می توانند از این مسئله صرفنظر کند و از طرف دیگر گاهی انواع ازدواج ها و نوع آن می تواند در محکم شدن پایه ازدواج نقش بسزایی داشته باشد گاهی حضور والدین در ازدواج ها و تعیین همسر برای فرزند و مشخص کردن معیار های ازدواج می تواند تأثیر گذار و مثبت باشد و در مشاوره قبل از ازدواج افراد با توجه به نیاز ها و تواناییها را و اطلاعات خود با تجربه مشاور می توانند به نقاط ضعف یکدیگر مطلع شوند ولی در کل هر نوع ازدواج چه سنتی و چه مدرن و به عبارت دیگر چه با انتخاب والدین وچه انتخاب خود فرد در محیط کاری یا تحصیلی مشکلات خاص خود را دارد که ریشه اصلی حل این مشکلات می تواند مهمتر از تمام مسائل دیگر باشد (ستوده ، 1385 ، ص186 )
اهداف تحقیق:
هدف از تحقیق حاضر مقایسه میزان شیوع طلاق در بین زنانی که ازدواج سنتی داشتند بیشتر از زنانی که ازدواج مدرن داشتند و این که هدف کلی ما این است که آیا ازدواج های سنتی و با انتخاب والدین و تصمیم آنها و عدم تصمیم طرف مقابل و مراسم خواستگاری می تواند در طلاق بیشتر نقش داشته باشد تا ازدواج هایی که خود طرف برای خود با معیارهایی که در ذهن دارد تن می دهد و آیا انتخاب فرد همیشه بدون اشتباه و غلط بوده است و آیا تصمیم والدین نمی تواند در زندگی موفق نقش داشته باشد .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
طلاق انفجاری است که منظومه خانوادگی و روابط عاطفی و شناختی و اجتماعی نزدیکترین اعضای ارتباطی و عاطفی را از هم می پاشاند و امید و اعتماد و نقش پذیری کودکان و نوجوانان از والدین و نیاز های آنها به حمایت های مالی و عاطفی و درمانی و شناختی اجتماعی از آنها دچار بحران و دگرگونی می گردد و نوع احساس در ماندگی و احساس حقارت و خود کم بینی در افراد بوجود می آیند و امید است که با این گونه تحقیقات و بررسی علل طلاق در بین زوجین جوانی و افرادی که در راستای ازدواج هستند اول از همه با حضور والدین و یا مشاورین ازدواج مشکلات بعد از ازدواج شناخته شود و سعی کنیم که در کاهش طلاق توسط زوجین راهکارهایی را به کار ببریم که بتوانیم زندگی خوب و خوشی را داشته باشند و ارائه این گونه تحقیقات در نهاد خانواده می تواند نقش بسزایی داشته باشد در ازدواج فرد دوست دارد که به نیاز های عاطفی و روابط اجتماعی بیشتری از طرف همسر خود قائل شود و اگر کمی این نردبان بخواهد بلغزد مشکلات بعدی را به همراه دارد .
سوال تحقیق :
آیا میزان شیوع طلاق در بین زوج هایی که به طور سنتی ازدواج کرده اند متفاوت از زوج هایی است که به شیوه مدرن ازدواج کرده اند؟
تعاریف واژه ها و مفاهیم عملیاتی و نظری
طلاق عبارت است انفجاری که منظومه خانوادگی و روابط عاطفی و شناختی و اجتماعی نزدیکترین اعضای ارتباطی و عاطفی را از هم می پاشاند که این مسائل در بین زنان و شوهرانی که به علت مشکلاتی مانند عدم تفاهم یکدیگر و یا عدم مراتب تحصیلی و اجتماعی آنها با هم نمی خورد و این مسائل باعث جدایی طرفین می شود .( دهنورد 1384)
تعریف عملیاتی طلاق :
عبارتند از نمره ا ی که آزمودنی از آزمون طلاق به دست آورده است .
ازدواج سنتی :
عبارت است از ازدواجی که با سنت گذشته و حضور والدین و بزرگان فامیل و طبق تعیین خواستگار یا نامزد مناسب جهت ازدواج انتخاب گردیده است . (عسگری 1380)
ازدواج مدرن :
عبارتند از ازدواجی است که دختر یا پسر با آشنایی با جنس مخالف و آشنایی و دوستی و هم صحبتی با هم تن به ازدواج می دهند با استفاده از معیارهای خود شخصاً و بدون دخالت اطرافیان دست به انتخاب می زنند. (بهادری 1382)
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مقاله اثرات روانی طلاق برکودکان در 30 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب:
موضوع صفحه
مقدمه..................................................................................................................... 2
پیشینه نظری.......................................................................................................... 3
عوامل افزایندهی تاثیرات منفی طلاق..................................................................... 6
برخورد کودکان با طلاق....................................................................................... 10
اثرات کوتاه مدت طلاق بربچه ها........................................................................... 12
سازگاریهای بعد از طلاق...................................................................................... 13
اثرات دراز مدت طلاق........................................................................................... 14
تاثیر تعارضهای وفاداری روی کودک.................................................................. 18
ائتلاف اتحاد خانوادگی.......................................................................................... 24
اعمال موثر در کاهش تاثیرات منفی طلاق............................................................. 28
منابع ..................................................................................................................... 30
مقدمه:
وقتی تصمیم برای انجام طلاق گرفته می شود، چه تاثیری بر والدین وفرزندان به وجودمی آورد؟به یاد داشته باشید گرچه طلاق جوانب حقوقی دارد بیشتر جوانب عاطفی طلاق بیرون از دادگاه رخ می دهد. والدین باید یادبگیرند که چگونه با تاثیرات طلاق هم برای خود وهم برای فرزندانشان کنار بیایند.
نکته مهمی که باید خاطرنشان کنیم این است که این موضوع مورد اختلاف وبحث است که آیا اثرات منفی طلاف نتیجه خود طلاق است یا نتیجه مشاجرات داخل خانه که منجر به طلاق می شود. به عبارت دیگر آیا صدماتی که به کودک وارد می آید، برخاسته از تغییر در ساختار خانواده است که در نتیجه طلاق انجام می شود یا نتیجه کشمکش والدین ، فشار اقتصادی، یا نداشتن والدین خوب؟ اگر اثرات به کشمکش با خانواده مربوط می شود وتنها به جدایی والدین ربط نداشته باشد این اثرات ممکن است خیلی گسترده باشند. اگر چنین باشد بچه هایی که در خانواده بدون طلاق زندگی می کنند نیز احتمال دارد با مشکلات مشابهی برخورد کنند.(وینستوک وکین،2002)
پیشینه نظری
نظریة وابستگی
باولبی مبدع نظریة وابستگی است. او به بررسی تاثیر غرایز و نیز محیط در رشد کودک پرداخت. ریشه این نظریه را می توان در رفتارگرایی دانست- مطالعة رفتار اجتماعی و خانوادگی پرندگان و حیوانات هر یک از انواع در بدو تولد صاحب ذخیرة رفتاری ویژة نوع خودش است. در ایجاد هر یک از انواع رفتار مراحلی بحرانی وجود دارد و محرکها و پاسخهای محیطی این رفتار را برمی انگیزاند یا خاموش می کنند. رخدادهای این مراحل بحرانی در ایجاد یا عدم ایجاد پاسخ ها، شدت سرکوب و اشکال حرکتی آنها و نیز محرکهای خاصی که آنها را فعال می کنند یا پایان می بخشند تاثر می گذارند. رفتار حاکی از وابستگی بخشی از ذخیرة رفتاری نوزاد است. هدف آن حفظ نزدیکی با مادر برای تضمین بقاست. مادر لزوما مادر بیولوژیکی یا حتی مونث نیست، باولبی در نوشته های بعدیش متوجه شد نقشهای خانوادگی قابلیت تعویض پذیری دارند. نوزاد با انواع متعدد رفتار نزدیکیش را حفظ می کند: با گریه، لبخند، چسبیدن، دنبال کردن. پاسخ مناسب مادر به این رفتارها خاتمه می دهد. رفتار حاکی از وابستگی غالبا احساس عمیقاً دوگانه عشق و نفرت را به همراه دارد، حال آنکه احساس عشق و امنیت دوگانگی را تحلیل می برد و در محیط ایجاد اعتماد می کند. وابستگی در سه ماهة آخر سال اول بسیار شدید است و در سال دوم و سوم با شدت کمتری ادامه می یابد. پس از این دوره کودکان قادر می شوند جداییهای کوتاه مدت را تحمل کنند. رفتار وابستگی در وضعیتهایی که مایة ترس و ناشادمانی است تشدید می شود؛ مثلا در بیماری، تاریکی، و محیط ناآشنا. کودکان وابسته و دارای احساس امنیت، که نیازهاشان برطرف شده باشد، بیش از کودکان وابسته ای که احساس امنیت نمی کنند قادرند جدایی را تحمل و جهان اطراف را کشف کنند. باولبی تمایل به تک شکلی را مسلم می دانست- بیشتر کودکان به تصویر مادر واحد وابسته می شوند. (والچاک، 1366).
باولبی تعدادی واکنش های مشترک را که به دنبال گسستن یک پیوند وابستگی در اثر جدایی پدید می آیند کشف کرد. او سه مرحله را شناسایی کرد: اعتراض، یاس، و کنارهجویی. به اعتقاد او، جدایی ممکن است تاثیرات زیان آوری در سلامت روانی، چه در کوتاه مدت و چه در درازمدت، بگذارد.
عقاید باولبی مباحثات بسیاری به دنبال داشته است. آنچه بیش از همه تردید ایجاد کرد، مسئلة تمایل به تک شکلی است، اینکه آیا «مادر» لزوماً باید مونث باشد، و اینکه پیامدهای پایدار جدایی کدام اند. گفته اند که «محرومیت از مادر» مفهومی غیردقیق است. با همة اینها تقریبا همه توافق دارند که ایجاد و استحکام پیوند با یک یا چند فرد که عشق و امنیت می بخشند برای رشد سالم ضروری است. گسیختن این پیوند مسبب رنج روحی و خشم می شود. این نیاز به پیوند داشتن یا ترجیح دادن یک فرد به دیگری تا بزرگسالی ادامه می یابد. به قول خود باولبی، «بسیاری از قوی ترین عواطف انسانی در زمان شکل گیری، ادامه، گسیختن و تجدید پیوندهای احساسی بروز می کنند.» از دست دادن افراد مهم در زمان بزرگسالی در اثر مرگ یا علل دیگر مثل طلاق، واکنشها و مراحل روشن و قابل تشخیصی به دنبال دارد: کرختی و ضربة ناشی از تاثیر اولیه؛ جستجو و دلتنگی؛ از هم پاشیدگی سازمان زندگی و یأس؛ تجدید سازمان محدود. واکنشهای بیمارگونه نسبت به از دست دادن شامل افکار اولیه، غصه خوری طولانی، عدم توانایی در دست کشیدن از فرد دست رفته و تجدید سازمان زندگی خود بدون وجود اوست. (راتر،1972)
عوامل افزاینده تأثرات منفی طلاق
درک یک بچه از طلاق به سن وهمچنین به تاریخچه استرس ونگرانیهای او بستگی دارد. وقتی وقایع استرس زا بیشتر از عوامل حمایتگرانه می شوند، حتی یک بچه مقاوم هم دارای مشکلاتی می شود، تحقیقات نشان می دهد که عوامل مشخصی می توانند کودکان را در خطر بیشتری برای ناسازگاری با شرایط موجود قرار می دهند. بعضی از این عوامل غیر قابل تغییرند وبعضی قبل از طلاق وجود دارند . بعضی از این عوامل فشار بسیار زیادی در زمان طلاق بر روی بچه ها وارد می آورند وبعضی نیز بعداز طلاق بچه ها را تحت تاثیر قرار می دهند.(همان)
جنس: پس از طلاق پسرها بیشتر از دختران در خطر هستند. کودکان تمایل دارند که بعد از طلاق برای دستیابی به حمایت عاطفی به سمت معلم خود بروندکاری که برای دختران راحت تر از پسران است. تاثیر دیگر این است که پسران معمولاً شامل موارد زیر است1- پسران رفتار شایسته اجتماعی کمتری از دختران نشان می دهند. پسران بیشتر توقع دارند ، پرخاشگرانه ، ناپخته ترند ومشکلات بین فردی بیشتری دارند.2- پسران رفتار تنبیهی وناپایدار بیشتری از والدین سرپرست خود دریافت می کنند. 3- پسران مشکلات بیشتری در مدرسه، در رفتار، پرخاشگری وتکانشی بودن دارند (فارستبرگ،1987)
سن کودک: سن کودک اغلب بر شدت شوک روانی تاثیر می گذارد.
کودکان شیرخوارو نوپا:
اگر چه اطلاعات کمی در مورد تاثیر طلاق روی بچه های شیرخوار ونوپا در دست است، والدین باید توجه کنید که کودک به چه کسی بیشتر وابسته است: کودک ممکن است رفتارهای خاصی را بر طبق وابستگی اولیه انتظار داشته باشد که برای او محیط امن وبی خطری را فراهم میکند. والدین باید حداکثر تلاش خود را بکنند که رفتارهای مشابه را ادامه می دهند تا کودک با موفقیت رشد کند. که اگر وابستگی اصلی کودک به مادر باشد ومادر از نظر فیزیکی غیر قابل دسترس شود. برای مثال او باید سرکار برود. این میتواند نتایج ناراحت کننده ای روی بچه ها داشته باشد. تحقیقات نشان می دهد که کودکان نوپا ممکن است در رفتارهایشان پسرفت داشته باشند. (برای مثال، مهارت های آموزش دستشویی رفتن را از دست بدهند، به بزرگتر بیشتر بچسبند) این کودکان ناراحت وآزرده به نظر می رسند. آنها ممکن است همچنین با مشکلات خواب وخوردن مواجه شوند.
سنین 3 تا 9 سال
در سنین 3 تا 6 که سنین قبل از مدرسه را تشکیل می دهد، بچه ها تمایل به خود محوری دارندکودکان تمایل دارند که خودشان را برای طلاق سرزنش کنند این کودکان درحالیکه خود را مسئول طلاق می دانند، احساس می کنند که قدرت این را دارند که پدر ومادر را دوباره به هم پیوند دهند(برای مثال، اگر من خوب باشم ، بابا دوباره بر می گردد) در این سن کودک راههای خروج اجتماعی کمتری از بحران دارد. بنابراین نقش والدین بیشترین اهمیت رادارد. اگر چه این کودکان طلاق را بهتراز بچه های کوچکتر درک می کنند، ولی تمایل بیشتری برای احساس نارارحتی وغم دارند. افسردگی در این کودکان شایعتر است. بچه های بزرگتر در این محدوده سنی کمتر خود محور هستند. کودک از سرزنش خودش به سرزنش یکی از والدین تغییر می کند. کودک هر چه بزرگتر شود نسبت به یک یا هرد و والد خشم بیشتری را نشان مید هد.
ائتلاف و اتحاد خانوادگی
تضاد روحی که بچه ها بعد از طلاق با آن روبه رو می شوند، اغلب نتیجة دسته بندی، و زیاده روی در کار ائتلاف و اتحادی است که اعضای خانواده با یکدیگر برقرار میکنند.
در خانواده ای سالم که روابط صحیحی بر آن حاکم است، پیوند عاطفی اصلی، اتحاد یا حس تعهد و وفاداری معمولاً بین پدر و مادر برقرار است. در این نوع خانواده ها، کودکان معمولاً مختار و مجاز هستند. هم به پدر و هم به مادر نزدیک شده، ارتباط برقرار کنند. در بسیاری از خانواده ها که گرفتار مسائل خانوادگی شدید هستند و ازدواجهایی که به طلاق منتهی می شود، پدر و مادر نتوانسته اند پیمانی با یکدیگر ببندند، که دیگران نتوانند خللی در آن به وجود آورند. این نوع والدین معمولاً پیوند عاطفی اصلی را با یک یا چند نفر از بچه ها برقرار میکنند. زوج دیگر معمولاً در این جمع بیگانه است و راهی به آن ندارد و طبیعی است از این طرد شدن و کنار زده شدن است احساس رنجش میکند. به بچه ها در این دسته بندی این طور القا میشود که در صورت نزدیک شدن به زوج بیگانه، آنها به ائتلاف اصلی خیانت کرده اند. یکی از راههای پی بردن به پیمانهای خانوادگی رسم طرح اتحاد خانوادگی است که میان اعضای خانواده برقرار میباشد. سه نقشه نسلی از همه اعضای خانواده، اجداد پدری و مادری، والدین و بچه ها رسم کنید. (به نمونه زیر توجه کنید) پرسشی که باید به آن پاسخ داده شود این است: چه کسی طرفدار چه کسی است؟ به پیوندهای نزدیک عاطفی و ارتباطهای فیمابین فکر کنید. آن دو نفری که اتحاد اصلی میان آنها برقرار است چه کسانی هستند. پدر و مادر؟ یا زوج دیگری یا اعضای همجنس مثل مادر و دختر؟
چه ائتلاف یا پیوندی میان دو دیگر اعضای خانواده وجود دارد؟ مانند اجداد با والدین ، فرزند با فرزند؟ آیا دسته بندی یا دسته بندی فرعی وسیعتری میان سه نفر یا بیش از سه نفر از اعضای خانواده وجود دارد؟ دور اعضای هر یک از دسته های فرعی را با یک دایره خط بکشید. چه کسانی بیرون از این گروههای بزرگتر قرار می گیرند. آیا فردی از اعضای خانواده هست که به هیچ یک از دسته های فرعی تعلق نداشته باشد؟ آیا همه بچه ها طرفدار یکی از والدین هستند و از دیگری جانبداری نمی کنند؟
در نمودار نمونة زیر، مادر و پدر پیوند عاطفی اصلی را تشکیل نمی دهند، در عوض مادر و دختر بزرگتر با هم پیوند بسته اند. ضمناً دختر بزرگ ، مادر و مادرمادر هم یک دسته فرعی یا ائتلاف خانوادگی تشکیل داده اند. لذا اگر دختر بزرگتر بعد از طلاق تمایل داشته باشد که با پدر ارتباط بیشتری برقرار کند، ممکن است احساس گناه کند چون پیمان دیرینه ای که با مادر داشته، با نزدیکی به پدر، شکسته میشود. چنین دختری احساس میکند باید ارتباط با پدر را فدای حس وفاداری خود نسبت به مادر نماید. احتمال اینکه این دختر پس از طلاق گرفتار مسائل و عوارض ناشی از آن شود، به مراتب بیش از خواهر و برادر کوچکتر اوست زیرا هر دو آنها در برقراری ارتباط با پدر و مادر، از او آزادتر هستند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 446 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
برخی از عنوان های مقاله
چکیده
مقدمه
تاریخچه اجمالی در زمینه طلاق
طلاق در اسلام
فلسفه طلاق در اسلام
پیشینه طلاق در شریعت حضرت موسی (ع)
وزن و موقعیت اجتماعی زن در اسلام
نکوهش طلاق در اسلام
و....
دسته بندی | عمومی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 672 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 75 |
مقدمه انسان در طول تاریخ از انواع انحراف ها و آسیب های اجتماعی و روانی رنج برده و همواره در جستجوی علل و عوارض آن و رهایی از این مسائل بوده است. یکی از این انحراف ها و آسیب ها فرار دختران از خانه است که امروز به عنوان یک بحران جامعه، بخصوص شهر تهران را درگیر نموده است. این معضل روز به رو ...
فرار را «شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و شرایط نامطلوب و یافتن اوقات فراغت بیشتر» تعریف کرده اند (محمدی، 1380: 5). فرار از خانه و خانواده یکی از انوع کجروی ها و معضلات حاد اجتماعی است که نه تنها در جامعه ما، بلکه در تمامی جوامع وجود دارد، به طوری که تخمین زده شده هر ساله بیش از یک میلیون جوان زیر 18 سال از خانه می گریزند و یک میلیون نفر هم خانه را ترک می کنند یا از خانه بیرون رانده می شوند. هر چند دخترها و پسرها تقریباً به طور مساوی از خانه می گریزند، اما احتمال این که دخترها دستگیر شوند و با این اتهام به دادگاه ارجاع داده شوند بیشتر است. اکثر دخترانی که از خانه می گریزند، مشکلاتی در محیط خانه داشته اند. اما آن ها که بیشتر از یک بار فرار می کنند، با سخت ترین مشکلات در خانه مواجه بوده اند.گریز از خانه معمولاً بعد از یک دوره طولانی مشاجره و ناسازگاری در خانه اتفاق می افتد. سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که چرا کودکان و نوجوانان به خصوص دختران و زنان از خانه و خانواده خود می گریزند؟ در حالی که ثابت شده خانه تنها مکان امن و آرامی است که انسان در آن پناه می گیرد و به طور طبیعی مکانی است که باید محبت، دوستی، صمیمیت و یگانگی بر فضای آن حاکم باشد. از آن جایی که وابستگی انسان ها به خانه و خانواده بسیار عمیق است، پس باید شرایط خانه به گونه ای بغرنج و تحمل ناپذیرشده باشد که عرصه بر نوجوان تنگ می شود و او کوچه و خیابان و اسکان بدون سقف را بر ماندن در منزل ترجیح می دهد. در بسیاری از موارد، دختران به دلیل فساد حاکم بر محیط خانواده، به امید یافتن محیطی امن تر می گریزند؛ در حالی که توانایی کوچکترین تغییر در اوضاع زندگی خود را ندارند. آنان از این موضوع غافل هستند که به علت عدم وجود نهادهای حمایت کننده اجتماعی و ناآگاهی و بی تجربگی خود، در دامی گرفتار می شوند که از آن بی خبرند و آینده آن ها را تباه می کند. این دختران در صورت بازنگشتن سریع به دامان خانواده و رها شدن در اجتماع، به دلیل نبود حمایت های قانونی و عدم امکان دستیابی به مکانی امن و یافتن شغلی شرافتمندانه، با مشکلات و مصائب بی شماری رو به رو خواهند شد؛ به طوری که شانس کم تری برای بازگشت به زندگی سالم و طبیعی خواهند داشت. هم چنین در صورت عدم بازگشت به خانه، بیشتر از پسران دچار تجاوزات جنسی می شوند و برای گذراندن زندگی، به کارهای غیر اخلاقی و مجرمانه دست می زنند و در نتیجه علاوه بر بزه دیدگی، به عنوان منحرف و بزهکار از نظر خانواده و جامعه طرد می شوند و با توجه به کنترل نشدن از نظر بهداشتی، در اکثر موارد آن ها پس از مدتی به انواع بیماری های عفونی و مقاربتی مانند ایدز مبتلا شده و جامعه را نیز آلوده و تباه می کنند. با وجود این که سازمان بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و غیره در سال های اخیر تلاش های بسیاری را در راستای شناسایی دختران فراری و حمایت از آنان و بازگرداندن فراری و حمایت از آنان و بازگرداندن به خانواده هایشان انجام داده اند، گاهی نحوه برخورد با این دختران که به صورت دستگیری و تحویل آنان به مقامات قضایی یا زندان است خود سبب تباهی و فساد آن ها می شود. علاوه بر این، بار مالی سنگینی برای شناسایی و تحویل دختران به مقامات قضایی و نگهداری و تحویل آنان به خانواده هایشان بر دوش جامعه و دولت تحمیل می شود. به دلیل این که دختران به عنوان مادران نسل آینده نقش بسیار مهمی در تأثیر گذاری بر رفتار فرزندان خود دارند، فرار آن ها را نه به صرف ترک خانه یا نوعی عصیان و سرکشی، بلکه به عنوان نخستین گام به سوی انحراف و کجرفتاری و تأثیری که در سوء رفتارهای بزهکارانه در آینده دارد باید مورد توجه قرار داد. لذا با توجه به این که گریز از خانه به ندرت مشکل دختران جوان را حل می کند و اغلب نه تنها آنها را به خواسته ها و آرزوهایشان نمی رساند، بلکه آن چه را نیز داشته اند بر باد می دهد و با توجه به این که فساد و تباهی دختران عامل ناپایداری خانواده یعنی رکن و پایه اساسی اجتماع می باشد، از این رو انجام دادن مطالعات علمی در ابعاد گوناگون و یافتن راهی برای پیشگیری از این معضل ضروری محسوب می شود(معظمی، 1382: 6-8). اگر چه بزرگ سالان نیز خانه را ترک می کنند؛ اما فرار و ترک خانه بیشتر برای کودکان و نوجوانان به کار می رود. فراری ها از الگوی سنی خاصی برخوردارند. پلیس تخمین می زند که شروع فرار برای پسران و دختران حدود 12 سالگی است و در 14 تا 15 سالگی به اوج می رسد. با وجود این که دختران معمولاً بیشتر مستعد بازگشت هستند، اما مدت بیشتری از خانه غیبت می کنند. نکته دیگر این که هر چه سن فراری ها بیشتر باشد، مدت دور بودن آن ها از خانه بیشتر می شود. چون دختران سریع تر بالغ می شوند و می توانند سریع تر خودکفا شوند، مدت فرار آن ها طولانی تر است (همان، 14). برخی از این دختران با پشت سر گذاشتن دوران کودکی، شروع به طرد آنانی می کنند که تا آن هنگام مورد پرستش او بودند؛ یعنی خانواده و الگوهای مورد تقلید. آن ها به آن چه که والدین دوست دارند پشت پا می زنند و از این طریق می خواهند استقلال خود را نشان دهند. گاهی نسبت به والدین خود ترحم و شفقت نشان می دهند؛ اما گاهی اوقات هم با عصیانگری علیه عقاید، ارزش های اخلاقی و سنن قد علم می کنند و از منزل فرار می کنند (همان، 51). به هر حال، فرار از خانه بیشتر در مورد دختران بی تجربه اتفاق می افتد. آن ها با فرار از خانه برای والدینشان فشار روحی شدیدی ایجاد می کنند و آشنایان و همسایگان را به این اندیشه وا می دارند که پدر و مادرشان با آن ها بدرفتاری کرده اند و همین احساس، عامل سکون آن هاست. دختران فراری با این عمل می خواهند از خانواده خود انتقام بگیرند. این قبیل دختران اغلب ثبات روحی ندارند و خانواده هایشان نیز دارای وضع روحی آشفته و مغشوشی هستند (محمدی، 1380: 9). تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از دختران فراری که در خیابان ها پرسه می زنند، اغلب برای بقاء و خلاف میل خود مرتکب اعمال خلاف می شوند و با این که از برچسب فراری و بزهکار متنفرند، اما به دلیل عدم پذیرش خانواده و اجتماع، ناگزیر در اَعمال خلاف قانون و اخلاق غوطه ور می مانند(معظمی، 1382: 27). این گونه دختران بیشتر در پارک های بزرگ تهران از قبیل: پارک اندیشه، ساعی، لاله و المهدی به سر می برند و لباس پوشیدن، آرایش، زبان، شیوه زندگی و به طور کلی خرده فرهنگ ویژه خود را دارند. بسیاری از این دختران از شهرستان ها به تهران گریخته اند. بعضی از آن ها موهای خود را مانند پسران کوتاه می کنند و لباس های پسرانه می پوشند که به آن ها «دختران پسرنما» گفته می شود. بعضی از دختران نیز شب ها را در «خانه پسران پارک» به سر می برند. گروهی هم که اصطلاحاً «رپ (RAP) نامیده می شوند، به دلیل امکانات اقتصادی مطلوب یا دسترسی به ماهواره و فیلم های غربی، آرایش و لباس ویژه ای دارند و معمولاً در پاساژها یا کافی شاپ ها پرسه می زنند (همان، 19). آن ها در حالی که باید بهترین سال های زندگی خود را در کانون خانواده و پشت نیمکت های مدرسه یا دانشگاه برای سازندگی جامعه، شکوفایی استعدادهای خود و ساختن زندگی خوب و شاد برای آینده بگذرانند، به دلایلی که اغلب واهی هستند فرار می کنند و سرانجام از زندان، ندامتگاه، مراکز بازپروری، کانون های اصلاح و تربیت و مراکز نگهداری افراد فراری سر در می آورند. به هر تقدیر این کجرفتاری، امروزه به عنوان معضلی اجتماعی گریبانگیر جامعه و بسیاری از خانواه ها و جوانان و نوجوانان شده است. جوانانی که به خاطر خامی و بی تجربگی خود یا به خاطر سهل انگاری والدین و مسئولان به راهی کشیده می شوند که سرانجام جز تباهی و ویرانی نخواهد داشت(شکاری، 1383: 35). اما آن چه در خور توجه می باشد این است که افرادی که از منزل فرار می کنند به خصوص دختران و زنان فراری، انسان هستند و باید از حقوق انسانی و احترامی که جامعه برای نوع بشر قائل است برخوردار باشند و چون انسان هستند قابل اصلاح می باشند و حق دارند از کلیه امکاناتی که اجتماع می تواند در اختیارشان قرار دهد برخوردار باشند. حتی می توان گفت که آن ها نیاز بیشتری به محب و حمایت دارند(معظمی، 1382: 233).
علائم پیش از فرار
برخی از نشانه هایی که ممکن است کودک یا نوجوان قبل از ترک خانه از خود نشان دهد عبارتند از: پرهیز از خوردن غذا یا خوردن بیش از حد غذا، خوابیدن در تمام طول روز یا بی خوابی در شب ها و مخفیانه از خانه خارج شدن، عدم ترک اتاق خود و ماندن در اتاق، درگیری با دوستان جدید و گروه ها یا دسته ها و باندها، افت ناگهانی نمرات تحصیلی، نقض مقررات خانه و مدرسه، پرخاشگری و بحث و جدل به شیوه غیر معمول، استعمال الکل یا مواد مخدر، خودزنی، تغییر در رفتار و شخصیت، تغییر در نحوه لباس پوشیدن و تهدید مستقیم والدین به ترک و فرار از خانه. البته در برخی موارد والدین ممکن است از طریق دوستان فرزند خود یا والدین آن ها متوجه قصد فرار فرزندان بشوند(همان، 149).
وضعیت دختران بعد از فرار
اگر چه از نظر قانونی، فرار جرم نیست، اما اغلب دختران پس از فرار دستگیر و بازداشت می شوند؛ همان گونه که یک فرد ولگرد، روسپی، معتاد و یا الکلی دستگیر و بازداشت می شود(همان، 105). به همین دلیل توصیه کلیه محققان و صاحب نظران این است که خانواده ها بلافاصله پس از فرار دختران باید پلیس را در جریان بگذارند و سعی کنند در ظرف کم تر از 48 ساعت او را یافته و به خانواده برگردانند. زیرا دور بودن دختران از خانه و نداشتن سرپناه امن برای مدت طولانی، آن ها را به سمت انحرافات اجتماعی هم چون روسپی گری سوق می دهد. مطالعات صورت گرفته در زمینه حوادثی که بعد از فرار ممکن است برای فرد فراری بروز پیدا کند نشان می دهد که در ایران، دختران فراری بعد از گذشت زمان طولانی از فرارشان به صورت گروه های دو، سه و پنج نفره یا بیشتر زندگی می کنند. عضویت جوانان و نوجوانان در باندها و گروه ها از مسائل بسیار مهم روانی و اجتماعی است که فرد خودش را تنها احساس می کند و وارد گروه می شود(همان، 91و 101). ولی به هر حال دختران بعد از فرار ممکن است با 3 وضعیت رو به رو شوند:
اول امکان دارد بلافاصله و در عرض کمتر از 48 ساعت پس از ترک خانه شناسایی و تحویل خانواده داده شوند یا خودشان به خانه بازگردند؛ که اگر والدین بدون عصبانیت پذیرای او باشند و مشکلات وی را درک کنند و در صورت امکان آن را حل کنند، احتمالاً مشکلی برای دختر پیش نمی آید و به زندگی عادی خود ادامه خواهد داد. اما اگر به صورت قهری با او برخورد کنند و برچسب «فراری»، «سرکش»، «دردسر»، «نابهنجار»، «کجرو» و «منحرف» به او بزنند، به احتمال بسیار زیاد او دوباره از خانه فرار خواهد کرد.
دوم ممکن است پس از فرار و ترک خانه به جرم ولگردی دستگیر و بازداشت شوند و به زندان انداخته شوند که این گونه دختران در زندان خلاف های دیگر را آموزش می بینند و پس از بازگشتن به بهزیستی، آموخته های خود را به دیگران نیز منتقل می کنند.
سوم- گاهی هم ممکن است که هرگز شناخته نشوند و به خانه بازنگردند که در این صورت در قعر اجتماع گم می شوند و به ندرت شانس این را دارند که با انسان یا انسان های شریف و متعهد آشنا شوند و زندگیشان سروسامان بگیرد. آن ها اغلب برای اجتناب از ترس و تنهایی به اولین کسی که به آن ها پناه بدهد پناه می برند و اغلب به علت گرفتار شدن در دام کجروی ها، کمتر شانس بازگشت به زندگی طبیعی و اجتماعی را دارند و بسیاری نیز به دلیل ناآگاهی برای بقاء به فحشا کشیده می شوند و این اقدام ممکن است باعث بیماری های مقاربتی مانند: ایدز و یا ناخواسته باردار شدن آنان شود که در این صورت یا مجبور به سقط جنین به صورت غیر بهداشتی می شوند یا پس از به دنیا آوردن فرزند، او را از بین می برند و یا در کوچه و خیابان رهایش می کنند(همان، 150-152).
عوامل مؤثر در فرار دختران از منزل
ماهیت فرار از دیدگاه های گوناگون می تواند مورد بررسی قرار گیرد. از یک دید فرار از نوعی ضعف در نگرش فلسفی افراد است و از نگاه دیگر نوعی مکانیسم روانی یا نوعی واکنش جبرانی تسلیمی بخش است که در آن فرد برای نجات و رهایی خود از رنج، به آن تن می دهد. کارن هورنای ماهیت فرار را نوعی تضاد می داند. تضاد در این رابطه که فراری از یک سو می خواهد مستقل باشد و از سوی دیگر خواستار همبستگی است و او این تضاد را در سایه فرار تحقق یافته می پندارد و اگر این مقاوت را در خود می یافت که این دو را در محیط خانه و مدرسه تلفیق کند، تن به فرار نمی داد (کاری، 1383: 15). تحقیقات در مورد دختران فراری نشان می دهد که مسائل و مشکلاتی که ذکر خواهد شد از جمله عوامل مهم فرار دختران از خانه هستند.